سلام
من پسر 19 ساله ای هستم که تو همین سال یعنی مرداد میرم 20سال
من اگر با الان حساب کنم با دختری 9ماه دوستم
اونم سنش 16 سالشه
من اهل رشتم و اون اهل لاهیجان نمیدونم حالا این دو مکانو میشناسین یا نه
دوست دخترم بعد 2 ماه دوستیمون رفت به مادرش گفت که با پسری دوسته البته نگفت که رابطه مون عشق و... گفته می خوام با دوستی با پسری تجربه ای داشته باشم (دوستی اجتماعی) مادرش یه زمانی رو مشخص کردو گفت باشه تا این زمان و این محدودیتها...
بعد اون زمان مادرش گفت باید بهم بزنین و..
دوستی ما از طریق اینترنت شروع شد سایت اجتماعی (فیسنما)
حالا که یجورایی تصمیم داریم به خانواده ها بگیم
من یجورایی در این موضوعات جلوی خانوادم خجالتی هستم البته مادرم کاملا شک کرده بود که دوست دختر دارم و با کلی کارگاهی کردن شک حتمی شد و بعد کلی پیچوندن که با دختری دوست نیستم بالاخره به مادرم گفتم که اسمش اینه حالا هم مادرم و بابام میدونن ولی نمیدونن دختره کیه چی کاره کجایه..راستش دلم نمی خواد اینارو بگم و همین طوری موضوع خجالتو ...
این از سمت خانواده من بود
حالا خانواده دوست دخترم برای اینکه ببینیم عکس العمل مادر در مورد دوستی لاو تو این سن چیه ... جی افم با مادرش در مورد رابطه دختر و پسر حرف زد برای اینکه منم بشنوم من پشت خط بودم
و اینطور که معلوم شد و حرفای مادرش اینه:
دوست پسر تا قبل 18 سالگی اصلا چون سن عقلی نرسیدن و من هم اجازه نمیدم اصلا
و همین طور بعد 18 سالگی هم باید پسره با خانواده بیاد نه که دوستی خالی ادامه داشته باشه...
من نمی خوام انقدر عجله ای باشه باهم دوست بشیم تا سن مون یکم بالاتر بره بعد...مثلا 25 سالگی من
مادرش معلم هست
حالا ما ترسمون اینه ( چون از الان اشناهای پدرش واسش دندون تیز کردن و همین طور تو فامیلم یجورایی... البته مادرش میگه ازدواج فامیلی اصلا.. و اینکه اگر خواستگار بیاد مشکلی که این وسط هست من با اون خواستگار حالا مثلا اشنا پدرش مورد مقایسه قرار می گیرم و یکی از برگها برندش اینه که اون اشنا هستو روش شناخت دارن.. من هم واسه رشت هستم هم روم شناختی ندارن
(رشت مرکز گلان -لاهیجان شهرستان هست که معروفه به عروس گیلان)
اینطوری شانسم خیلی کمتره و از این مورد میترسم من دوست دارم از الان مادرش بدونه روم شناخت داشته باشه تا اینده مشکلی پیش نیاد..مشکل دیگه سربازیم هست اگر من سربازی برم چی میشه بطور کل همه چی پر
و چیزی که این وسط هست منو جی افم همدیگرو خیلی دوست داریم عاشقم همیم من نمیتونم بدون اون باشم حتی یک روز
حالا من شاید فک می کنم مادرش اینطوری انقدر با شدت گفته که دخترش بترسه اینکار رو نکنه ..نمیدونم ریسک کنیم یا نه اگر واقعا اینطور شدت باشه ما رابطه مون به مدت طولانی قطع میشه و این واقعا واسه مون جهنمه
نمیدونم دیگه کم اوردم نمیدونم باید چی کار کنیم اگر همین طور مخفی بازم باشه و دوسال منتظر بمونیم تا سنش بشه 18 یعنی من میشه 22
می ترسیم لو بریم که ۱۰۰٪ هم همین میشه و این خیلی بدتر میشه چون هم پدر و داداش بسسیار غیرتیش می فهمن و...ولی مادرش زیاد گیر نیست اگر بشه مادرشو راضی کرد پدرش و داداشش راضی میشن
راستی در مورد اینکه به خانواده های چی بگیم که چطور باهم اشنا شدیم خواهشا پیشنهاد بدین چون نمی تونیم بگیم از طریق نت اشنا شدیم؟
راستی یه مورد دیگه مادرش و پدرش به کل با رشته کامپیوتر مشکل داره نوع فکرشون اینه که ادمای تنبل میرن این رشته و حالا مشکل بعدی اینه که من رشته ام کامپیوتر(نرم افزار هست) و همین طور رشته امو خیلی دوست دارم و یجورایی دارم میشم خوره های کامپیوتر.
خواهشا کمک کنین الان منو جی افم منتظر جوابتون هستیم یه کوچیکم عجله داریم
آخه داریم تصمیم مهمی میگیریم
خیلی زیاد نوشتم ببخشید خواستم کامل باشه
منتظر کمکتون هستم
تشکر