نمایش نتایج: از 1 به 36 از 36

موضوع: عشق به دختر خاله

10784
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4373
    نوشته ها
    13
    تشکـر
    19
    تشکر شده 6 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    عشق به دختر خاله

    با سلام
    خسته شدم.هیچ کس نیست باهاش درددل کنم.تا اینکه امشب اینجا پیدا کردم
    واسه اینکه متن زیاد طولانی نشه میرم سر اصل موضوع
    مدتها بود هکه دختر خالمو بهم پیشنهاد میدادن.منم حس خوبی بهش داشتم ولی همیشه میگفتم نه.من 26ساله دختر خالم 20ساله.من مغرورم میترسیدم برم جلو قبول نکنه.
    ی روز بهم اس ام اس داد.حدود 8ماه پیش.این اولین اس ام اسی بود که میداد.ما باهم بزور سلام احوال پرسی میکردیم.چون توی ی شهر نیستیم هیچ ارتباطی باهم نداشتیم. اس ام اس اون شد آغاز ی رابطه خیلی قشنگ.رابطه ای که بارها و بارها جفتمون اعتراف کردیم که چرا زودتر باهم ارتباط برقرار نکردیم.من بهش دل دادم.عاشقش شدم.ولی فهمیدم اون ی پسری دوست داره.خانوادها هم کاملا در جریان هستن.تنها مخالف خالمه که اونم کم کم داره رازی میشه.اما دختر خالم هنوز شک داره به انتخابش.2ساله با اون پسره ارتباط داره.من بهش گفتم زودتر تکلیف خودت مشخص کن که بدونی چجوری باید رفتار کنی باهاش و ...
    من و دختر خالم تو این 8 ماه بارها همدیگه دیدیم.باهم بیرون رفتیم.جوری بامن رفتار میکنه که گاهی فکر میکنم فقط من توی زندگیشم.گاهی هم زنگ میزنه گریه میکنه.از عشقش به پسره میگه از مشکلات سر راهشون میگه.منم دلداریش میدم.به آینده امیدوارش میکنم.میگم همه چی بسپار به خدا.اگر خیر باشه حتما بهش میرسی
    ما دوتا هر روز باهم تلفنی در ارتباطیم.وقت زیادی باهم سپری میکنیم روزانه.همدیگه خیلی دوست داریم.عاشقشم.ولی بهش نگفتم.دارم کمکش میکنم به اون پسره برسه.هربار که باهاش حرف میزنم بعدش دلم میگیره.وقتی میدونم ی روز باید ازش جداشم.روز به روز واسم سخت تر میشه.عاشق یکی باشی ولی تلاش کنی که به یکی دیگه برسه.
    نمیدونم چکار کنم.نمیدونم تا کی میتونم بهش نگم که عاشقشم.اصلا نمیدونم بگم یا نگم.میترسم بگم خودمو خالی کنم،آش نخورده دهن سوخته بشه.فکر کنه میخام از اون پسر دورش کنم.
    بارها و بارها گفته چرا زودتر باهم ارتباط برقرار نکردیم.این حرفش بیشتر عذابم میده.چون اگه لجبازی نمیکردم شاید الان زیر یک سقف بودیم
    لطفا راهنمایی کنید.دارم کم میارم.
    با تشکر

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1338
    نوشته ها
    1,720
    تشکـر
    315
    تشکر شده 1,186 بار در 704 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : تا کی پا رو دلم بذارم

    نقل قول نوشته اصلی توسط HASSAN1366 نمایش پست ها
    با سلام
    خسته شدم.هیچ کس نیست باهاش درددل کنم.تا اینکه امشب اینجا پیدا کردم
    واسه اینکه متن زیاد طولانی نشه میرم سر اصل موضوع
    مدتها بود هکه دختر خالمو بهم پیشنهاد میدادن.منم حس خوبی بهش داشتم ولی همیشه میگفتم نه.من 26ساله دختر خالم 20ساله.من مغرورم میترسیدم برم جلو قبول نکنه.
    ی روز بهم اس ام اس داد.حدود 8ماه پیش.این اولین اس ام اسی بود که میداد.ما باهم بزور سلام احوال پرسی میکردیم.چون توی ی شهر نیستیم هیچ ارتباطی باهم نداشتیم. اس ام اس اون شد آغاز ی رابطه خیلی قشنگ.رابطه ای که بارها و بارها جفتمون اعتراف کردیم که چرا زودتر باهم ارتباط برقرار نکردیم.من بهش دل دادم.عاشقش شدم.ولی فهمیدم اون ی پسری دوست داره.خانوادها هم کاملا در جریان هستن.تنها مخالف خالمه که اونم کم کم داره رازی میشه.اما دختر خالم هنوز شک داره به انتخابش.2ساله با اون پسره ارتباط داره.من بهش گفتم زودتر تکلیف خودت مشخص کن که بدونی چجوری باید رفتار کنی باهاش و ...
    من و دختر خالم تو این 8 ماه بارها همدیگه دیدیم.باهم بیرون رفتیم.جوری بامن رفتار میکنه که گاهی فکر میکنم فقط من توی زندگیشم.گاهی هم زنگ میزنه گریه میکنه.از عشقش به پسره میگه از مشکلات سر راهشون میگه.منم دلداریش میدم.به آینده امیدوارش میکنم.میگم همه چی بسپار به خدا.اگر خیر باشه حتما بهش میرسی
    ما دوتا هر روز باهم تلفنی در ارتباطیم.وقت زیادی باهم سپری میکنیم روزانه.همدیگه خیلی دوست داریم.عاشقشم.ولی بهش نگفتم.دارم کمکش میکنم به اون پسره برسه.هربار که باهاش حرف میزنم بعدش دلم میگیره.وقتی میدونم ی روز باید ازش جداشم.روز به روز واسم سخت تر میشه.عاشق یکی باشی ولی تلاش کنی که به یکی دیگه برسه.
    نمیدونم چکار کنم.نمیدونم تا کی میتونم بهش نگم که عاشقشم.اصلا نمیدونم بگم یا نگم.میترسم بگم خودمو خالی کنم،آش نخورده دهن سوخته بشه.فکر کنه میخام از اون پسر دورش کنم.
    بارها و بارها گفته چرا زودتر باهم ارتباط برقرار نکردیم.این حرفش بیشتر عذابم میده.چون اگه لجبازی نمیکردم شاید الان زیر یک سقف بودیم
    لطفا راهنمایی کنید.دارم کم میارم.
    با تشکر
    سلام .. دوسته عزیز کار شما خیلی اشتباهه ... شما با بیان نکردن اینکه دوسش دارید و عاشقشید دارید ضربه بزرگی به خودتون میزنید ...
    کارو یکسره کن وبشین باهاش حرف بزن و بگوش اگر میبینی کنارتم بخاطراینکه عاشقتم ولی تو انگار یکی دیگه رو میخوای و من نمیدونم کجای زندگی تو هستم و یا اصلا به من حسی داری یانه ..

    دوسته عزیز بدون با حرف نزدن فقط خودتو تو یه شکست روحی و احساسی بزرگی قرار میدی .....

  3. 3 کاربران زیر از a بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4373
    نوشته ها
    13
    تشکـر
    19
    تشکر شده 6 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تا کی پا رو دلم بذارم

    نقل قول نوشته اصلی توسط amin نمایش پست ها
    سلام .. دوسته عزیز کار شما خیلی اشتباهه ... شما با بیان نکردن اینکه دوسش دارید و عاشقشید دارید ضربه بزرگی به خودتون میزنید ...
    کارو یکسره کن وبشین باهاش حرف بزن و بگوش اگر میبینی کنارتم بخاطراینکه عاشقتم ولی تو انگار یکی دیگه رو میخوای و من نمیدونم کجای زندگی تو هستم و یا اصلا به من حسی داری یانه ..

    دوسته عزیز بدون با حرف نزدن فقط خودتو تو یه شکست روحی و احساسی بزرگی قرار میدی .....
    مرسی که نظر خودتونو گفتید
    آخه اون خودش یکی دوست داره.بارها و بارها گفته پسره دوست داره.فقظ یک مقدار تردید داره توی انتخابش
    پسره هم قصدش ازداوجه.چون اومده خاستگاری
    حالا من این وسط بیام چی بگم؟بینشون قرار بگیرم؟
    من خودم عاشقم.بنظرم صحیح نیست عشق اونارو بگیرم

  5. کاربران زیر از HASSAN1366 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3884
    نوشته ها
    583
    تشکـر
    61
    تشکر شده 356 بار در 247 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : تا کی پا رو دلم بذارم

    به نظر من مامانت توی حرفاش به خاله ات بگه که میخاین برین خواستگاری دخترش. اینجوری با یه واسطه حداقل میفهمی که دختر خاله ات تو رو انتخاب میکنه یا نه . یا با دخترخالت محرمانه صحبت کنی و بگی عاشقشی و اگه جوابش به عشق شما منفیه همونجا موضوع رو مسکوت کنه .

  7. 2 کاربران زیر از بهار شريف بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  8. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4373
    نوشته ها
    13
    تشکـر
    19
    تشکر شده 6 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تا کی پا رو دلم بذارم

    نقل قول نوشته اصلی توسط بهار شريف نمایش پست ها
    به نظر من مامانت توی حرفاش به خاله ات بگه که میخاین برین خواستگاری دخترش. اینجوری با یه واسطه حداقل میفهمی که دختر خاله ات تو رو انتخاب میکنه یا نه . یا با دخترخالت محرمانه صحبت کنی و بگی عاشقشی و اگه جوابش به عشق شما منفیه همونجا موضوع رو مسکوت کنه .

    مرسی از نظرتون
    من با دختر خالم خیلی راحتم.ولی نمیدونم گفتنش درسته یا نه؟بعد گفتنش چه اتفاقاتی میفته

  9. کاربران زیر از HASSAN1366 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  10. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2329
    نوشته ها
    46
    تشکـر
    30
    تشکر شده 22 بار در 19 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تا کی پا رو دلم بذارم

    شما با این قضیه مشکلی ندارید که دخترخالتون همزمان با دونفر در ارتباطه و تکلیفش با خودش روشن نیست؟!! بنظرمن شما همون موقع که متوجه دوستی ایشون شدید باید نیت قلبیتونو بهش میگفتید الانم بیشتر این وضعیتو کش ندین با این شرایط کسی این وسط ضرر میکنه شمایین گرچه از نظرمن روابط دخترخالتون خیلی توجیهی نداره اگه به دوست پسرش برا ازدواج فکر میکنه چرا شما رو وارد حریم خصوصیش کرده اگه ام با شما قصد ازدواج داره چرا اونو نگه داشته؟! بنظرم یکم عمیقتر فکر کنید

  11. 2 کاربران زیر از تابان بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  12. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4373
    نوشته ها
    13
    تشکـر
    19
    تشکر شده 6 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تا کی پا رو دلم بذارم

    نقل قول نوشته اصلی توسط تابان نمایش پست ها
    شما با این قضیه مشکلی ندارید که دخترخالتون همزمان با دونفر در ارتباطه و تکلیفش با خودش روشن نیست؟!! بنظرمن شما همون موقع که متوجه دوستی ایشون شدید باید نیت قلبیتونو بهش میگفتید الانم بیشتر این وضعیتو کش ندین با این شرایط کسی این وسط ضرر میکنه شمایین گرچه از نظرمن روابط دخترخالتون خیلی توجیهی نداره اگه به دوست پسرش برا ازدواج فکر میکنه چرا شما رو وارد حریم خصوصیش کرده اگه ام با شما قصد ازدواج داره چرا اونو نگه داشته؟! بنظرم یکم عمیقتر فکر کنید
    مشکل که دارم.ولی چکار کنم؟عمیقتر فکر کردن یعنی چی؟اینکه چکاری درسته چکاری نه واقعا نمیدونم

  13. کاربران زیر از HASSAN1366 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  14. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3884
    نوشته ها
    583
    تشکـر
    61
    تشکر شده 356 بار در 247 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : تا کی پا رو دلم بذارم

    نقل قول نوشته اصلی توسط HASSAN1366 نمایش پست ها
    مرسی از نظرتون
    من با دختر خالم خیلی راحتم.ولی نمیدونم گفتنش درسته یا نه؟بعد گفتنش چه اتفاقاتی میفته
    يه بار از دختر خاله ات بپرس نظرش راجع به شما چيه ؟؟؟ ازش بپرس آيا ميتونيد مرد ايده آلي باشيد يا نه ؟؟؟ بهش بگين شما هم ميخاين ازدواج بكنيد و تشكيل خانواده بدين ببينيد از اين موضوع ناراحت ميشه

  15. کاربران زیر از بهار شريف بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  16. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4373
    نوشته ها
    13
    تشکـر
    19
    تشکر شده 6 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تا کی پا رو دلم بذارم

    نقل قول نوشته اصلی توسط بهار شريف نمایش پست ها
    يه بار از دختر خاله ات بپرس نظرش راجع به شما چيه ؟؟؟ ازش بپرس آيا ميتونيد مرد ايده آلي باشيد يا نه ؟؟؟ بهش بگين شما هم ميخاين ازدواج بكنيد و تشكيل خانواده بدين ببينيد از اين موضوع ناراحت ميشه
    وقتی بهش میگم یک روزی باید از هم جدا بشیم،وقتی تو ازدواج کردی.بهم میگه اینجوری نگو،نمیخام بهش فکر کنم،دلم میگیره.فعلا باهمیم.به بهترین شکل ممکن
    هر حرفی که بهم میزنه بیشتر مطمین میشم که دوستم داره
    ولی وقتی میاد از اون پسره میگه،از احساساتش نصبت به اون میگه.آب سردیه که میریزه روی من

  17. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3884
    نوشته ها
    583
    تشکـر
    61
    تشکر شده 356 بار در 247 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : تا کی پا رو دلم بذارم

    نقل قول نوشته اصلی توسط HASSAN1366 نمایش پست ها
    وقتی بهش میگم یک روزی باید از هم جدا بشیم،وقتی تو ازدواج کردی.بهم میگه اینجوری نگو،نمیخام بهش فکر کنم،دلم میگیره.فعلا باهمیم.به بهترین شکل ممکن
    هر حرفی که بهم میزنه بیشتر مطمین میشم که دوستم داره
    ولی وقتی میاد از اون پسره میگه،از احساساتش نصبت به اون میگه.آب سردیه که میریزه روی من
    يكبار براي هميشه اين راحت بودن باهاشو بذار كنار و باهاش جدي باش . بهش بگو ازش خوشت اومده و ميخاي بهش پيشنهاد ازدواج بدي .
    البته يه كم با خودت فكر كن ببين بعدا اگه با هم ازدواج كردين ميتوني اين موضوع رو بپذيري كه قبلاً با يكي دوست بوده و با اون love تركونده .

  18. کاربران زیر از بهار شريف بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  19. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1338
    نوشته ها
    1,720
    تشکـر
    315
    تشکر شده 1,186 بار در 704 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : تا کی پا رو دلم بذارم

    نقل قول نوشته اصلی توسط HASSAN1366 نمایش پست ها
    مرسی که نظر خودتونو گفتید
    آخه اون خودش یکی دوست داره.بارها و بارها گفته پسره دوست داره.فقظ یک مقدار تردید داره توی انتخابش
    پسره هم قصدش ازداوجه.چون اومده خاستگاری
    حالا من این وسط بیام چی بگم؟بینشون قرار بگیرم؟
    من خودم عاشقم.بنظرم صحیح نیست عشق اونارو بگیرم
    اولا این صحیح نیست که تو حرفه دلتو پنهون کنی ... باید حرفتو بهش بزنی .. ببخشید مگه تو دختره هستی که تو دوراهی قراربگیری ...
    بهش بگو من عاشقتم این حسمه به تو خیلی دوستت دارم و این حرفا . صادقانه حرفتو بهش بزن .. دیگه تصمیم گیری با اونه که تورو انتخاب کنه یا اون پسره رو ....

    مطمن باش با نگفتن احساست هرروز عاشق تر و شکست روحی بزرگتری برا خودت رقم میزنی .... اصلا چه منظوری داره اگه دختره اون پسره عشقشه اونوقت با تو هم دوست و به قول خودت اینقد راحت باشه .... اصلا چه معنی داره .....

  20. کاربران زیر از a بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  21. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : تا کی پا رو دلم بذارم

    نقل قول نوشته اصلی توسط HASSAN1366;22932[SIZE=1
    ]با سلام
    خسته شدم.هیچ کس نیست باهاش درددل کنم.تا اینکه امشب اینجا پیدا کردم
    واسه اینکه متن زیاد طولانی نشه میرم سر اصل موضوع
    مدتها بود هکه دختر خالمو بهم پیشنهاد میدادن.منم حس خوبی بهش داشتم ولی همیشه میگفتم نه.من 26ساله دختر خالم 20ساله.من مغرورم میترسیدم برم جلو قبول نکنه.
    ی روز بهم اس ام اس داد.حدود 8ماه پیش.این اولین اس ام اسی بود که میداد.ما باهم بزور سلام احوال پرسی میکردیم.چون توی ی شهر نیستیم هیچ ارتباطی باهم نداشتیم. اس ام اس اون شد آغاز ی رابطه خیلی قشنگ.رابطه ای که بارها و بارها جفتمون اعتراف کردیم که چرا زودتر باهم ارتباط برقرار نکردیم.من بهش دل دادم.عاشقش شدم.ولی فهمیدم اون ی پسری دوست داره.خانوادها هم کاملا در جریان هستن.تنها مخالف خالمه که اونم کم کم داره رازی میشه.اما دختر خالم هنوز شک داره به انتخابش.2ساله با اون پسره ارتباط داره.من بهش گفتم زودتر تکلیف خودت مشخص کن که بدونی چجوری باید رفتار کنی باهاش و ...
    من و دختر خالم تو این 8 ماه بارها همدیگه دیدیم.باهم بیرون رفتیم.جوری بامن رفتار میکنه که گاهی فکر میکنم فقط من توی زندگیشم.گاهی هم زنگ میزنه گریه میکنه.از عشقش به پسره میگه از مشکلات سر راهشون میگه.منم دلداریش میدم.به آینده امیدوارش میکنم.میگم همه چی بسپار به خدا.اگر خیر باشه حتما بهش میرسی
    ما دوتا هر روز باهم تلفنی در ارتباطیم.وقت زیادی باهم سپری میکنیم روزانه.همدیگه خیلی دوست داریم.عاشقشم.ولی بهش نگفتم.دارم کمکش میکنم به اون پسره برسه.هربار که باهاش حرف میزنم بعدش دلم میگیره.وقتی میدونم ی روز باید ازش جداشم.روز به روز واسم سخت تر میشه.عاشق یکی باشی ولی تلاش کنی که به یکی دیگه برسه.
    نمیدونم چکار کنم.نمیدونم تا کی میتونم بهش نگم که عاشقشم.اصلا نمیدونم بگم یا نگم.میترسم بگم خودمو خالی کنم،آش نخورده دهن سوخته بشه.فکر کنه میخام از اون پسر دورش کنم.
    بارها و بارها گفته چرا زودتر باهم ارتباط برقرار نکردیم.این حرفش بیشتر عذابم میده.چون اگه لجبازی نمیکردم شاید الان زیر یک سقف بودیم
    لطفا راهنمایی کنید.دارم کم میارم.
    با تشکر[/SIZE]

    خب دوست عزیز چرا این همه صبوری میکنید ...

    یک روز خوب و عالی رو انتخاب کن و ازش بخواه که نظرش رو در مورد تو بهت بگه ...

    قبلشم بهش بگو که قصدت این نیست که میخوای سر راه اون و دوستش قرار بگیری ...

    فقط به این فکر کنه که آیا میتونه تورو به عنوان شریک آینده زندگیت در نظر بگیره یا خیر ؟

    به هرحال اگه نه شنیدی خب اونوقت میتونی با این مسوله کنار بیای و باز به نقش مشاوره خودت ادامه بدی ...

    ولی راه حل بهار خانم بد نیست که این موضوع رو از طریق مادرت عنوانش کنی ...

    به هرحال ضرری که نداره ...

    از این حال و روز الانت که بهتره ... پس شجاع باش و مطرحش کن ... و شجاعتر باش برای اینکه جواب " نه " رو هم بشنوی ...
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  22. کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  23. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3829
    نوشته ها
    1,254
    تشکـر
    954
    تشکر شده 1,186 بار در 691 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : تا کی پا رو دلم بذارم

    البته باید بگم که دخترخاله بهت علاقه مند هست ولی چون تو پیش قدم نشدی ...

    تورو دور از دسترس میبینه ... البته باید بگم که این همه در مورد دوست پسرش از شما نظر میخواد یه جورایی میخواد که بهتون حرف دلش رو بزنه ...

    ولی خب شما خیلی مغرور هستید و به روی خودتون نمیارید ...!

    پس بهتره یکبار برای همیشه راز دلت رو باهاش در میون بذاری ...

    تاکید میکنم یه هویی نری بهش بگی که عاشقش شدی ...

    چون مطمئن باش که حسابی ور میپره ... یه جوری در لفافه بهش در مورد علاقه ات بگو ....

    و ازش بخواه که اگه روزی بدونه که بهش علاقه مندی چیکار میکنه ؟

    بعد که متوجه مزه دلش شدی میتونی از طریق مادرت مطرحش کنی ...

    اخه عاشق این همه کم رو ..؟


    پس فعلا" باید این وظیفه مهم رو خودت به عهده بگیری

  24. کاربران زیر از mahsa42 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  25. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1338
    نوشته ها
    1,720
    تشکـر
    315
    تشکر شده 1,186 بار در 704 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : تا کی پا رو دلم بذارم

    نقل قول نوشته اصلی توسط mahsa42 نمایش پست ها
    البته باید بگم که دخترخاله بهت علاقه مند هست ولی چون تو پیش قدم نشدی ...

    تورو دور از دسترس میبینه ... البته باید بگم که این همه در مورد دوست پسرش از شما نظر میخواد یه جورایی میخواد که بهتون حرف دلش رو بزنه ...

    ولی خب شما خیلی مغرور هستید و به روی خودتون نمیارید ...!

    پس بهتره یکبار برای همیشه راز دلت رو باهاش در میون بذاری ...

    تاکید میکنم یه هویی نری بهش بگی که عاشقش شدی ...

    چون مطمئن باش که حسابی ور میپره ... یه جوری در لفافه بهش در مورد علاقه ات بگو ....

    و ازش بخواه که اگه روزی بدونه که بهش علاقه مندی چیکار میکنه ؟

    بعد که متوجه مزه دلش شدی میتونی از طریق مادرت مطرحش کنی ...

    اخه عاشق این همه کم رو ..؟


    پس فعلا" باید این وظیفه مهم رو خودت به عهده بگیری
    نه یهویی بره بهتره ... به طور ترسناک برو یدفعه دستتو بزار روشونه ش طوری که بترسه . چشمات بزرگ کن یه حالت ترسناکی ..بعد آروم بهش بگو عاشقتم و گرنه میشکت .یا تو یا هیچکس دیگه ..

  26. 2 کاربران زیر از a بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  27. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : تا کی پا رو دلم بذارم

    نقل قول نوشته اصلی توسط amin نمایش پست ها
    نه یهویی بره بهتره ... به طور ترسناک برو یدفعه دستتو بزار روشونه ش طوری که بترسه . چشمات بزرگ کن یه حالت ترسناکی ..بعد آروم بهش بگو عاشقتم و گرنه میشکت .یا تو یا هیچکس دیگه ..
    اینم راهیه ولی فکر کنم دخترخاله اش یه جورایی داره براش پالس میفرسته ...

    ولی اونقدرا مطمئن نیست که بخواد نظر قطعی رو بهش بگه ...

    به هرحال ادم کسی رو که دوست داره باید بهش بگه تا لااقل هر جوابی رو که میخواد بگه رو به ادم بگه ...

    ولی چه میشه کرد گاهی غرور میتونه جلوی این ابراز علاقه رو بگیره ...

    امیدوارم بقول شما یه هویی بتونه بهش بگه و اونم جواب مثبت رو یه هویی بگه و خیال این عاشق مارو راحت کنه
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  28. کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  29. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4267
    نوشته ها
    53
    تشکـر
    128
    تشکر شده 46 بار در 24 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : تا کی پا رو دلم بذارم

    با سلام به برادر گرام ممکنه اون دوست پسر اصلا وجود خارجی نداره و دخترخاله شما میخواد با این وسیله شما رو تحریک کنه تا شما اگه اونو دوست داشته باشین عشقتون رو ابراز کنین ولی از سنگ صدا بر می خیزد و از شما نه خوب میتونین بهش بگین اگه واقعا به شما علاقه داشته باشه حتما شما رو انتخاب میکنه بعدش تو هر کاری به اون بالایی توکل کنین مبارکه انشاالله

  30. 2 کاربران زیر از barf بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  31. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4128
    نوشته ها
    279
    تشکـر
    12
    تشکر شده 175 بار در 127 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : تا کی پا رو دلم بذارم

    نه شما و نه دختر خالتون کار درستی کردید و نباید طرف این نوع دوستی ها برید . حتی شما دختر خاله و پسر خاله هم باید محدودیت ها و مرز های خودتون رو بشناسید و کمی آینده نگر باشید و با نجابت و وقار . طرف مقابل شما اگر اهل درست کاری هست نباید با پسری ارتباط داشته باشه و حتی مرز های ارتباطتشو با شما که فامیلش هستید گسترش بده .
    تنهار راه موجود این ارتباط ازدواجه . انسان در حال تغییر و میتونه انسان گذشته نباشه اما هم سخته و هم زمان بر . پس اگر هر دوی شما این عمل دوستی با دختر وپسر رو ترک کنید و بفکر آینده باشید و کمی عقلانیت به خرج بدید میتونید خانوادها رو برای مقدمات ازدواج آماده کنید و وارد عمل شید . اما اگر هدفتون ازدواج نیست و اگر هست و قابل اجرا نیست بهتره سریعتر این دوستی رو قطع کنید تا زمان ازدواج .
    موفق باشید
    امضای ایشان
    "اگر امیدی نداری ... امید بساز "
    "あなた
    望を作る希望しない場合は"
    ..........................................
    "


  32. 2 کاربران زیر از aikido بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  33. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1338
    نوشته ها
    1,720
    تشکـر
    315
    تشکر شده 1,186 بار در 704 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : تا کی پا رو دلم بذارم

    نقل قول نوشته اصلی توسط farokh نمایش پست ها
    اینم راهیه ولی فکر کنم دخترخاله اش یه جورایی داره براش پالس میفرسته ...

    ولی اونقدرا مطمئن نیست که بخواد نظر قطعی رو بهش بگه ...

    به هرحال ادم کسی رو که دوست داره باید بهش بگه تا لااقل هر جوابی رو که میخواد بگه رو به ادم بگه ...

    ولی چه میشه کرد گاهی غرور میتونه جلوی این ابراز علاقه رو بگیره ...

    امیدوارم بقول شما یه هویی بتونه بهش بگه و اونم جواب مثبت رو یه هویی بگه و خیال این عاشق مارو راحت کنه
    اینجور نیست .. هرچی هم که باشه طبق گفته خودشون دخترخالش دوساله با این پسره دوسته پس به این راحتی نمیتونه قیدشو بزنه
    مگراینکه نظر مثبت دخترخاله شو بگیره و اونوقت مجبور میشه پسره رو فراموش کنه و قیدشو بزنه ...

  34. 2 کاربران زیر از a بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  35. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4373
    نوشته ها
    13
    تشکـر
    19
    تشکر شده 6 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تا کی پا رو دلم بذارم

    نقل قول نوشته اصلی توسط farokh نمایش پست ها
    خب دوست عزیز چرا این همه صبوری میکنید ...

    یک روز خوب و عالی رو انتخاب کن و ازش بخواه که نظرش رو در مورد تو بهت بگه ...

    قبلشم بهش بگو که قصدت این نیست که میخوای سر راه اون و دوستش قرار بگیری ...

    فقط به این فکر کنه که آیا میتونه تورو به عنوان شریک آینده زندگیت در نظر بگیره یا خیر ؟

    به هرحال اگه نه شنیدی خب اونوقت میتونی با این مسوله کنار بیای و باز به نقش مشاوره خودت ادامه بدی ...

    ولی راه حل بهار خانم بد نیست که این موضوع رو از طریق مادرت عنوانش کنی ...

    به هرحال ضرری که نداره ...

    از این حال و روز الانت که بهتره ... پس شجاع باش و مطرحش کن ... و شجاعتر باش برای اینکه جواب " نه " رو هم بشنوی ...
    یکی از پسرخاله هام قبلا رفته خاستگاریش.پیش من کلی در دل کرد که مامانم چقدر بهم فشار آورد که جواب مثبت بدم.بخاطر همین نمیخام از طریق مامانم به خالم گفته بشه.که دوباره بخواد بهش فشار بیاره.
    اصلا از نه شنیدن نمیترسم.میترسم نظرش بمن عوض بشه.سو تفاهم واسش درست بشه و ...
    خودمم فکر میکنم باید بگم بهش.ولی چجوری؟چی بگم که اوضاع خراب نشه

  36. بالا | پست 20

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4373
    نوشته ها
    13
    تشکـر
    19
    تشکر شده 6 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تا کی پا رو دلم بذارم

    نقل قول نوشته اصلی توسط barf نمایش پست ها
    با سلام به برادر گرام ممکنه اون دوست پسر اصلا وجود خارجی نداره و دخترخاله شما میخواد با این وسیله شما رو تحریک کنه تا شما اگه اونو دوست داشته باشین عشقتون رو ابراز کنین ولی از سنگ صدا بر می خیزد و از شما نه خوب میتونین بهش بگین اگه واقعا به شما علاقه داشته باشه حتما شما رو انتخاب میکنه بعدش تو هر کاری به اون بالایی توکل کنین مبارکه انشاالله
    اون پسره وجود داره.کادوهاشو دیدم.شمارشو دارم و ...
    امروز بهم گفت چرا زن نمیگیری.گفتم فعلا دخترخالمو دارم زن نمیخوام.اگه زن بگیرم اونوقت با تو دیگه نمیتونم باشم.گفت خوب نگیر

  37. کاربران زیر از HASSAN1366 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  38. بالا | پست 21

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4373
    نوشته ها
    13
    تشکـر
    19
    تشکر شده 6 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تا کی پا رو دلم بذارم

    نقل قول نوشته اصلی توسط aikido نمایش پست ها
    نه شما و نه دختر خالتون کار درستی کردید و نباید طرف این نوع دوستی ها برید . حتی شما دختر خاله و پسر خاله هم باید محدودیت ها و مرز های خودتون رو بشناسید و کمی آینده نگر باشید و با نجابت و وقار . طرف مقابل شما اگر اهل درست کاری هست نباید با پسری ارتباط داشته باشه و حتی مرز های ارتباطتشو با شما که فامیلش هستید گسترش بده .
    تنهار راه موجود این ارتباط ازدواجه . انسان در حال تغییر و میتونه انسان گذشته نباشه اما هم سخته و هم زمان بر . پس اگر هر دوی شما این عمل دوستی با دختر وپسر رو ترک کنید و بفکر آینده باشید و کمی عقلانیت به خرج بدید میتونید خانوادها رو برای مقدمات ازدواج آماده کنید و وارد عمل شید . اما اگر هدفتون ازدواج نیست و اگر هست و قابل اجرا نیست بهتره سریعتر این دوستی رو قطع کنید تا زمان ازدواج .
    موفق باشید
    راستش نیت من از اولش ازدواج بود.چون دختر خیلی خوبیه.نه از نظر من از نظر هرکس که باهاش در ارتباطه.میخاستم کم کم بهش بگم دوسش دارم که ماجرا اون پسرو گفت.اینکه چقدر دلش پره.چقدر فکرش درگیره و ...
    میگه با تو آرومم.دارم روش کار میکنم بره پیش مشاور.چون فکر میکنم علمشو ندارم که بتونم اونجور که باید کمکش کنم
    اون دخترخالمه.وقتی من تنها کسی هستم که از مشکلاتش خبر دارم.چجوری میتونم بی تفاوت باشم؟

  39. کاربران زیر از HASSAN1366 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  40. بالا | پست 22

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2329
    نوشته ها
    46
    تشکـر
    30
    تشکر شده 22 بار در 19 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تا کی پا رو دلم بذارم

    شما اصلا دوست پسرشو دیدی تا حالا؟ از بابت دوست پسرش مطمینی که اصلا وجود داره؟

  41. کاربران زیر از تابان بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  42. بالا | پست 23

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4373
    نوشته ها
    13
    تشکـر
    19
    تشکر شده 6 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تا کی پا رو دلم بذارم

    نقل قول نوشته اصلی توسط تابان نمایش پست ها
    شما اصلا دوست پسرشو دیدی تا حالا؟ از بابت دوست پسرش مطمینی که اصلا وجود داره؟
    ندیدمش ولی شمارشو دارم.یبار میخاستیم باهم شام بریم بیرون.گفت ز بزنم اونم بیاد؟گفتم نه.بیاد که چی بشه
    پسره با پدر مادرش بلند شدن اومدن خاستگاری.از وجود داشتن 100% وجود داره

  43. کاربران زیر از HASSAN1366 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  44. بالا | پست 24

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2329
    نوشته ها
    46
    تشکـر
    30
    تشکر شده 22 بار در 19 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تا کی پا رو دلم بذارم

    ببنید بنظرمن دخترخالتون تمایلی به شما داره که خودش شرو کرده به شما اسمس داده قضیه دوس پسر و این حرفام بعید میدونم حقیقت داشته باشه چون منم یه دخترم اگه دختری دوسال ینفرو داشته باشه و مشکلاتش بهش فشار بیاره امکان نداره حال و حوصله اینکه بخواد با کس دیگه ای بیرون بره و مرتب مراوده داشته باشه نداره ایشون بنظر من یه مسیری رو میره که شما بهش پیشنهاد ازدواج بدی, تا حالا ازش نپرسیدین چرا بمن اسمس فرستادی؟ یا باهام میای بیرون؟ وقتی باهمین بیشتر وقتو راجبه چه مسله ای حرف میزنید؟ تا حالا به اون شماره زنگ زدین؟ مشخصات دوس پسرشو بهتون گفته؟ کیه ؟ چکارس....

  45. کاربران زیر از تابان بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  46. بالا | پست 25

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2329
    نوشته ها
    46
    تشکـر
    30
    تشکر شده 22 بار در 19 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تا کی پا رو دلم بذارم

    شما خیلی زود باور کردین حرفشو شاید اون آقا یه خواستگار معمولی بوده مگه شما میشناسیش؟! ببینید اگرهم فرض کنیم ایشون دوست پسر دارن بنظرمن کارشون اشتباهه و هنوز به بلوغ فکری لازم برا ازدواج نرسیدن که شمارو درگیر خودشون کردن باز دوستان آقا بهتر میتونن نظر بدن

  47. 2 کاربران زیر از تابان بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  48. بالا | پست 26

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4373
    نوشته ها
    13
    تشکـر
    19
    تشکر شده 6 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تا کی پا رو دلم بذارم

    نقل قول نوشته اصلی توسط تابان نمایش پست ها
    ببنید بنظرمن دخترخالتون تمایلی به شما داره که خودش شرو کرده به شما اسمس داده قضیه دوس پسر و این حرفام بعید میدونم حقیقت داشته باشه چون منم یه دخترم اگه دختری دوسال ینفرو داشته باشه و مشکلاتش بهش فشار بیاره امکان نداره حال و حوصله اینکه بخواد با کس دیگه ای بیرون بره و مرتب مراوده داشته باشه نداره ایشون بنظر من یه مسیری رو میره که شما بهش پیشنهاد ازدواج بدی, تا حالا ازش نپرسیدین چرا بمن اسمس فرستادی؟ یا باهام میای بیرون؟ وقتی باهمین بیشتر وقتو راجبه چه مسله ای حرف میزنید؟ تا حالا به اون شماره زنگ زدین؟ مشخصات دوس پسرشو بهتون گفته؟ کیه ؟ چکارس....
    بهم گفت قبلا خیلی ازت بدم میومد چون خیلی مغرور بودی.گفت به همه بچه های فامیل همون وقتها اس دادم.چه پسر چه دختر.چون حس میکردم دارم از بچه های فامیل دور میشم.میگه اصلا فکر نمیکردم رابطمون با تو این شکلی بشه.این همه به هم نزدیک بشیم.میگه باهات هستم باهات حرف میزنم چون باهات آرامش دارم.کسی هم اگه بفهمه ما دوتا باهمیم چیزی نمیگن.مامانم که خوشحال میشه دیگران هم چیزی نمیگن.میگه بهت اعتماد دارم رابطم با تو واسم دردسرساز نمیشه.
    ی بار باهم بیرون بودیم.داشتم نصیحتش میکردم در مورد پسره.2 3 ماه از رابطمون میگذشت.یدفعه متوجه شدم داره گریه میکنه منم دیگه ادامه ندادم.
    آره همه چیزو در مورد پسره بهم گفته.اسم فامیل.مامان باباش چکاره هستن.اومدن خاستگاری ولی قرار شده ی سال دیگه که درس پسره تمام شد دوتا خانواده جدی بشینن صحبت کنن

  49. بالا | پست 27

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : تا کی پا رو دلم بذارم

    خب دوست عزیز فکر کنم دوستان درست میگن و اون فقط یه خواستگار معمولیه ...

    دخترخاله شما از تنهایی و مشکلات با این پسر دوست شده ...

    و الان که شما هستید و نسبت به شما ابراز علاقه میکنه ...پس معلومه که به شما هم علاقه داره ...

    همونطور که گفتم بهتره نظرشو خیلی محترمانه نسبت به خودت بدونی ...

    مطمئن باش هیچ اتفاقی نمی افته ...

    نهایتش اینه که بهت میگه حسی برای ازدواج به تو نداره ... پس نترس و تا دیر تر از این نشده ازش بپرس ...

    اینکه اینجا بنویسی دوستش داری و کاری بخاطر غرور و خجالت انجام ندی که درست نیست ...

    به هرحال انسان باید یه جورایی و از یه جایی کاریکه میخواد رو شروع کنه ...
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  50. 2 کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  51. بالا | پست 28

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4128
    نوشته ها
    279
    تشکـر
    12
    تشکر شده 175 بار در 127 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : تا کی پا رو دلم بذارم

    نقل قول نوشته اصلی توسط HASSAN1366 نمایش پست ها
    راستش نیت من از اولش ازدواج بود.چون دختر خیلی خوبیه.نه از نظر من از نظر هرکس که باهاش در ارتباطه.میخاستم کم کم بهش بگم دوسش دارم که ماجرا اون پسرو گفت.اینکه چقدر دلش پره.چقدر فکرش درگیره و ...
    میگه با تو آرومم.دارم روش کار میکنم بره پیش مشاور.چون فکر میکنم علمشو ندارم که بتونم اونجور که باید کمکش کنم
    اون دخترخالمه.وقتی من تنها کسی هستم که از مشکلاتش خبر دارم.چجوری میتونم بی تفاوت باشم؟
    هم شما و هم دختر خالتون اشتباه در زندگی مرتکب شدند ولی انسان تغییر پذیره و میتونه نسبت به گذشته اش تغییر کنه . بهتره سعی در تغییر تمام ابعاد شخصیتی خودتون کنید و سعی کنید دیگه اشتباهات گذشته رو تکرار نکنید و سرمشق قرار بدید . بهتره زودتر مقدمات ازدواج رو فراهم کنید که البته نامزدی بعد ازدواج . و بعد در دوره نامزدی (دور دوستی رو خط بکشید) باید با تمام خصوصیات و اخلاقیات و گذشته هم اشنا بشید و هیچ چیزی رو از هم پنهان نکنید و به تفاهم نهایی برسید . از روی عقل تصمیم بگیرید نه از روی احساسات .
    امضای ایشان
    "اگر امیدی نداری ... امید بساز "
    "あなた
    望を作る希望しない場合は"
    ..........................................
    "


  52. 2 کاربران زیر از aikido بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  53. بالا | پست 29

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4373
    نوشته ها
    13
    تشکـر
    19
    تشکر شده 6 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تا کی پا رو دلم بذارم

    جای من بودید چکار میکردید؟

  54. بالا | پست 30

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4128
    نوشته ها
    279
    تشکـر
    12
    تشکر شده 175 بار در 127 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : تا کی پا رو دلم بذارم

    یک فرصت همراه با تغییر . شما اگر جای دختر خالتون بودید چیکار میکردید ؟
    بهتره به راه حل های گفته شده عمل کنید چون هم شما دچار اشتباه شدید و هم ایشون و بهتره دست به کار بشید و ناامیدی و دو دلی رو کنار بزارید .
    امضای ایشان
    "اگر امیدی نداری ... امید بساز "
    "あなた
    望を作る希望しない場合は"
    ..........................................
    "


  55. بالا | پست 31

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4373
    نوشته ها
    13
    تشکـر
    19
    تشکر شده 6 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تا کی پا رو دلم بذارم

    نقل قول نوشته اصلی توسط aikido نمایش پست ها
    یک فرصت همراه با تغییر . شما اگر جای دختر خالتون بودید چیکار میکردید ؟
    بهتره به راه حل های گفته شده عمل کنید چون هم شما دچار اشتباه شدید و هم ایشون و بهتره دست به کار بشید و ناامیدی و دو دلی رو کنار بزارید .
    دختر خالم در انتخاب اون پسر تردید داره.ولی میگه به عشقش یقین دارم.هر کاری تاحالا خالم اینا گفتن پسره انجام داده.میگه مامانم ناراضی بود ولی وقتی داره عشق اونو میبینه داره کم کم راضی میشه.
    من اگه رسما برم جلو احتمال اینکه ج مثبت بگیرم هست.
    ولی اون پسره چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟دو ساله هر تغییری در خودش داده.هر تلاشی کرده که جواب مثبت بگیره.
    گناه داره

  56. بالا | پست 32

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4128
    نوشته ها
    279
    تشکـر
    12
    تشکر شده 175 بار در 127 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : تا کی پا رو دلم بذارم

    اگر طرف مقابلتون به شما علاقه قلبی نداره پس بهتره بزارید خودش انتخاب کنه و شاید با اون پسر به موفقعیت برسه
    و تقدر شخص بهتری رو برای شما در نظر گرفته باشه . بد بین نباشید
    امضای ایشان
    "اگر امیدی نداری ... امید بساز "
    "あなた
    望を作る希望しない場合は"
    ..........................................
    "


  57. کاربران زیر از aikido بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  58. بالا | پست 33

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4373
    نوشته ها
    13
    تشکـر
    19
    تشکر شده 6 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تا کی پا رو دلم بذارم

    نقل قول نوشته اصلی توسط aikido نمایش پست ها
    اگر طرف مقابلتون به شما علاقه قلبی نداره پس بهتره بزارید خودش انتخاب کنه و شاید با اون پسر به موفقعیت برسه
    و تقدر شخص بهتری رو برای شما در نظر گرفته باشه . بد بین نباشید
    منم میخوام بهش نگم دوستش دارم تا خودش انتخاب کنه.ولی اون دوست داره باهم باشیم حداقل تا وقتی که با اون 100% نشده.تحملش واسم سخته با کسی باشم ولی نتونم بهش بگم چه حسی نصبت بهش دارم

  59. بالا | پست 34

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2020
    شماره عضویت
    45994
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : عشق به دختر خاله

    خب آخه داداش من،تو یه کاری رو اشتباه کردی.....من یه نظر دارم:تو قوی هستی..اگه تو راه عشق رو با اون انتخاب کنی میتونی ادامه بدی...انتخاب با خود آدمه..فقط اراده کن....همه چیز رو بهش بگو...همه چیز اینکه واسش چقدر می‌میری.منم عاشق دختر خالمم...باور کن ولی با این تفاوت که سعی دارم بهش بگم عاشقتم

  60. بالا | پست 35

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2020
    شماره عضویت
    45994
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : عشق به دختر خاله

    و یه چیز دیگه،اینکه تو ضعیف هستی....البته نیستی و فقط به خودت ضعیف بودن رو نشون میدی....و به نظر من تو نباید بذاری عشقت به اون پسره برسه...پس دستشو بگیر و به راه خودت بیار و با هم راه رو طی کنید..
    تو نباید همینجوری بیخیال بشی....من اگه جات بودما،هر کاری میکردم تا اون پسره پشیمون بشه از اینکه به عشق کی دست درازی کرده

  61. بالا | پست 36


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42184
    نوشته ها
    14,499
    تشکـر
    380
    تشکر شده 17,518 بار در 3,264 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : عشق به دختر خاله

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام
    میدونم تاپیک برای سال 2014 هست و استارتر ممکنه آنلاین نشین ولی نظر میدم تا اگر کسی مشکل مشابه داشت و به این تاپیک سرزد بهتر بتونه نتیجه بگیره
    دراین شرایط شما باید ابراز احساسات کنید تا دختر خاله شما با نظر و دلخواه شما آشنابشه ، تمام حرف هایی که ایشون به شما میزنه و ابراز علاقه میکنه حاکی از این هست که این احساس شما دوطرفس
    ولی چون شما هنوز رابطه رو از فاز دوستی به فاز جدی تر پیش نبردین ایشون هم بلا تکلیف مونده
    لطفا دراین شرایط از احساسات قلبی خودتون به طرف مقابل بگین تا هم شما و هم ایشون بهتر به نتیجه برسید

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد