نمایش نتایج: از 1 به 13 از 13

موضوع: نمیدانم راهم کجاست به کجا ختم میشود

1029
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4386
    نوشته ها
    43
    تشکـر
    0
    تشکر شده 5 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    نمیدانم راهم کجاست به کجا ختم میشود

    با سلام
    من 26 سالمه ،از سن بلوغ دچار هراس جمعی شده و وضعیتم به مرور زمان بدتر شده است اینکه تو جمع صورتم سرخ میشه بدنم عرق میکنه و مشکل بدتر نفخ شدید روده پیدا میکنم ،به طوری که دیگران با کشیدن بو وضعیتم رابدتر میکنند و فکر میکنم که دیگران بویی احساس کرده اند
    نمیدونم تا حالا پیش 3 روانپزشک و3روتنشناس رفتم ولی فایده ای نداشته خیلی به آینده بدبینم میخوام ارشد شرکت کنم ولی میترسم بلایی که تو کارشناسی سرم اومد دوباره تکرار شود تو کلاس همیشه وقتی من میبودم بو میکشیدند یا پنجره ها را باز میکردند خلاصه همین طوری لیسانسمو گرفتم ولی کاش نمی رفتم حالا هر موقه هم کلاسی هممو ببینم قرمز میشم خجالت میکشم امیدی به آینده ندارم نمیدونم این مشکلو چطوری باید حلش کنم تو تنهایی این مشکلاتو ندارم

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3829
    نوشته ها
    1,254
    تشکـر
    954
    تشکر شده 1,186 بار در 691 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : نمیدانم راهم کجاست به کجا ختم میشود

    نقل قول نوشته اصلی توسط jalil نمایش پست ها
    با سلام
    من 26 سالمه ،از سن بلوغ دچار هراس جمعی شده و وضعیتم به مرور زمان بدتر شده است اینکه تو جمع صورتم سرخ میشه بدنم عرق میکنه و مشکل بدتر نفخ شدید روده پیدا میکنم ،به طوری که دیگران با کشیدن بو وضعیتم رابدتر میکنند و فکر میکنم که دیگران بویی احساس کرده اند
    نمیدونم تا حالا پیش 3 روانپزشک و3روتنشناس رفتم ولی فایده ای نداشته خیلی به آینده بدبینم میخوام ارشد شرکت کنم ولی میترسم بلایی که تو کارشناسی سرم اومد دوباره تکرار شود تو کلاس همیشه وقتی من میبودم بو میکشیدند یا پنجره ها را باز میکردند خلاصه همین طوری لیسانسمو گرفتم ولی کاش نمی رفتم حالا هر موقه هم کلاسی هممو ببینم قرمز میشم خجالت میکشم امیدی به آینده ندارم نمیدونم این مشکلو چطوری باید حلش کنم تو تنهایی این مشکلاتو ندارم

    خب تو باید بتونی در جمع شرکت کنی و این حالت رو از بین ببری ...

    مثل شرکت در کلاسهای پیاده روی و کوه نوردی ...

    در این میان شما کارشناسان خوبی رو انتخاب نکردید ...وگرنه راه حل خوبی رو پیش پای شما قرار میدادن ...

    در این مورد بهترین کار اینه که شما از نظر روحی خودت رو آماده برخورد با این مشکل کنی ...

    باید بتونی جلوی آینه وایسی و با خودت حرف بزنی و سخنرانی کنی ...

    صداتو ضبط کنی و با صدای بلند گوش بدی تا این لکنت در کلام و رفتارت برطرف بشه ...

    در مورد روده ها بهت توصیه میکنم با یک دکتر متخصص داخلی هم مشورت کنی ...

    وضع روده هات ناشی از کولیت روده است و منشاء عصبی داره ...

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : نمیدانم راهم کجاست به کجا ختم میشود

    خب نداشتن تمرکز و اعتماد بنفس میتونه این اتفاقات رو که شما تجربه کردید رو به بار بیاره ...

    پس باید یه سری تمرین رو انجام بدید ...

    برای شروع ... میتونی از تمرینات زیر استفاده کنی ...

    این تمرینات میتونه باعث افزایش تمرکز و خودباوری در شما بشه ...

    در ضمن با مراجعه به پزشک میتونی برای مشکل روده ها دارو بگیری تا مشکلت حل بشه ...

    چون این مشکل ریشه عصبی داره و هر وقت که اعصابت به هم میریزه روده هاتم به هم میریزه ...


    کنترل ماهیچه های بدن

    دست راست تان را روی زانو قرارداده، انگشتان تان به غیر از انگشت اول را جمع کنید، به طـــوری که انگشت باز مانده به سمت جلو اشاره کند. سپس آن انگشت را به آرامی از جهتی به جهت دیگر تکان دهید و در همان حال تمام توجه تان را به نوک انگشت تان معطوف کنید. با این تمرین به مرور متوجه می شوید که براحتی می توانید روی حرکات ماهیچه ای تان کنترل داشته و قدرت تمرکزتان را بالا ببرید و براحتی افکارتان را روی چیزی که می خواهید متمرکز کنید. این تمرین و تمرین های مشابه را جدی گرفته و با دقت انجام دهید.

    کنترل جریان خون

    روی زمین دراز بکشید و ماهیچه های تان را شل و رها کنید. روی ضربان قلب تان متمرکز شوید و به هیچ چیز دیگر توجه نکنید. فقط به این موضوع بیندیشید که این اندام فوق العاده چگونه خون را به تمام قسمت های بدن می فرستد.

    پس از کمی تمرین می توانید کاملا جریان خون را در بدن تان احساس کنید. حتی هرگاه در نقطه ای از بدن تان احساس ضعف کردید می توانید با تصور کردن، خون بیشتری به آن قسمت هدایت کنید. تردید نداشته باشید که با تمرین می توان به چنین قدرتی دست پیدا کرد. بنابراین مسلما چنین فردی با این نوع توانایی می تواند براحتی روی هرکاری که می خواهد تمرکز داشته باشد.

    گفت وگو با آینه

    دو علامت هم سطح با چشمان خود روی آینه بگذارید و تصور کنید که آنها چشمان انسان دیگری است که به شما خیره شده است. صورت تان را مقابل آینه قراردهید و مراقب باشید سرتان را تکان ندهید. به چهره تان خیره شده و تصور کنید آن زن یا مردی است که می توانید به او اعتماد کنید و دوستش داشته باشید. اجازه ندهید فکر دیگری به ذهن تان بیاید. درهمان حال چند بار نفس عمیق بکشید و هوای تازه وارد شش هایتان کنید. با این روش، آرام آرام احساس آرامش و قدرت وجودتان را می گیرد. سپس با فرد درون آینه صحبت کنید. این کار را روزانه سه تا پنج دقیقه انجام دهید و پس از مدتی متوجه می شوید هرزمان که لازم باشد براحتی می توانید روی موضوعی تمرکز داشته باشید.

    و باقی مقاله که میتونید در همین سایت و آدرس تاپیک ذیل بهش مراجعه کنی...

    http://forum.moshaver.co/f115/%DB%B1...496/#post23011
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4128
    نوشته ها
    279
    تشکـر
    12
    تشکر شده 175 بار در 127 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : نمیدانم راهم کجاست به کجا ختم میشود

    شما بهتره کمی اعتماد به نفستون رو بالا ببرید و از جمع هراس نداشته باشید و از کم رویی رو کمتر کنید . باید به خودتون تلقین کنید که شما ناخواسته دچار بیماری هستید و دست خودتون هم نیست و حق هم با شماست نه دیگران . البته بهتره به فکر درمان این بیماری باشید که درمانش هم سخت نیست و قابل کنترل یا درمانه .
    اعتماد بنفس شرط اول شما برای کاهش خجالت و کم رویی هست . پس سعی کنید فقط با تلقین کردن و بی خیال شدن مشکلاتی مثل همین استشمام بو از طرف دیگران خودتون رو جدا از بقیه ندونید و خیال و توهم رو کنار بکشید .
    امضای ایشان
    "اگر امیدی نداری ... امید بساز "
    "あなた
    望を作る希望しない場合は"
    ..........................................
    "


  5. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4386
    نوشته ها
    43
    تشکـر
    0
    تشکر شده 5 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نمیدانم راهم کجاست به کجا ختم میشود

    ممنونم از شما به خاطر راه کارهایی که پیشنهاد کردین سعی خودمو میکنم

  6. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4386
    نوشته ها
    43
    تشکـر
    0
    تشکر شده 5 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نمیدانم راهم کجاست به کجا ختم میشود

    نمیدونم گفتنش شاید خیلی راحت باشه ولی پس از اینکه یکی دو جلسه تو جمع حاضر شم بعد اون رفته رفته به خود بیشتر شک میکنم و ای فکر سراغم میاید که همه مشکلمو میدونن و احساس خواری میکنم و از حضورم پشیمان میشوم

  7. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4386
    نوشته ها
    43
    تشکـر
    0
    تشکر شده 5 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نمیدانم راهم کجاست به کجا ختم میشود

    نقل قول نوشته اصلی توسط aikido نمایش پست ها
    شما بهتره کمی اعتماد به نفستون رو بالا ببرید و از جمع هراس نداشته باشید و از کم رویی رو کمتر کنید . باید به خودتون تلقین کنید که شما ناخواسته دچار بیماری هستید و دست خودتون هم نیست و حق هم با شماست نه دیگران . البته بهتره به فکر درمان این بیماری باشید که درمانش هم سخت نیست و قابل کنترل یا درمانه .
    اعتماد بنفس شرط اول شما برای کاهش خجالت و کم رویی هست . پس سعی کنید فقط با تلقین کردن و بی خیال شدن مشکلاتی مثل همین استشمام بو از طرف دیگران خودتون رو جدا از بقیه ندونید و خیال و توهم رو کنار بکشید .
    ممنونم از شما به خاطر راه کارهایی که پیشنهاد کردین سعی خودمو میکنم

  8. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4386
    نوشته ها
    43
    تشکـر
    0
    تشکر شده 5 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نمیدانم راهم کجاست به کجا ختم میشود

    نقل قول نوشته اصلی توسط farokh نمایش پست ها
    خب نداشتن تمرکز و اعتماد بنفس میتونه این اتفاقات رو که شما تجربه کردید رو به بار بیاره ...

    پس باید یه سری تمرین رو انجام بدید ...

    برای شروع ... میتونی از تمرینات زیر استفاده کنی ...


    این تمرینات میتونه باعث افزایش تمرکز و خودباوری در شما بشه ...

    در ضمن با مراجعه به پزشک میتونی برای مشکل روده ها دارو بگیری تا مشکلت حل بشه ...

    چون این مشکل ریشه عصبی داره و هر وقت که اعصابت به هم میریزه روده هاتم به هم میریزه ...


    کنترل ماهیچه های بدن

    دست راست تان را روی زانو قرارداده، انگشتان تان به غیر از انگشت اول را جمع کنید، به طـــوری که انگشت باز مانده به سمت جلو اشاره کند. سپس آن انگشت را به آرامی از جهتی به جهت دیگر تکان دهید و در همان حال تمام توجه تان را به نوک انگشت تان معطوف کنید. با این تمرین به مرور متوجه می شوید که براحتی می توانید روی حرکات ماهیچه ای تان کنترل داشته و قدرت تمرکزتان را بالا ببرید و براحتی افکارتان را روی چیزی که می خواهید متمرکز کنید. این تمرین و تمرین های مشابه را جدی گرفته و با دقت انجام دهید.

    کنترل جریان خون

    روی زمین دراز بکشید و ماهیچه های تان را شل و رها کنید. روی ضربان قلب تان متمرکز شوید و به هیچ چیز دیگر توجه نکنید. فقط به این موضوع بیندیشید که این اندام فوق العاده چگونه خون را به تمام قسمت های بدن می فرستد.

    پس از کمی تمرین می توانید کاملا جریان خون را در بدن تان احساس کنید. حتی هرگاه در نقطه ای از بدن تان احساس ضعف کردید می توانید با تصور کردن، خون بیشتری به آن قسمت هدایت کنید. تردید نداشته باشید که با تمرین می توان به چنین قدرتی دست پیدا کرد. بنابراین مسلما چنین فردی با این نوع توانایی می تواند براحتی روی هرکاری که می خواهد تمرکز داشته باشد.

    گفت وگو با آینه

    دو علامت هم سطح با چشمان خود روی آینه بگذارید و تصور کنید که آنها چشمان انسان دیگری است که به شما خیره شده است. صورت تان را مقابل آینه قراردهید و مراقب باشید سرتان را تکان ندهید. به چهره تان خیره شده و تصور کنید آن زن یا مردی است که می توانید به او اعتماد کنید و دوستش داشته باشید. اجازه ندهید فکر دیگری به ذهن تان بیاید. درهمان حال چند بار نفس عمیق بکشید و هوای تازه وارد شش هایتان کنید. با این روش، آرام آرام احساس آرامش و قدرت وجودتان را می گیرد. سپس با فرد درون آینه صحبت کنید. این کار را روزانه سه تا پنج دقیقه انجام دهید و پس از مدتی متوجه می شوید هرزمان که لازم باشد براحتی می توانید روی موضوعی تمرکز داشته باشید.

    و باقی مقاله که میتونید در همین سایت و آدرس تاپیک ذیل بهش مراجعه کنی...

    http://forum.moshaver.co/f115/%DB%B1...496/#post23011
    نمیدونم گفتنش شاید خیلی راحت باشه ولی پس از اینکه یکی دو جلسه تو جمع حاضر شم بعد اون رفته رفته به خود بیشتر شک میکنم و ای فکر سراغم میاید که همه مشکلمو میدونن و احساس خواری میکنم و از حضورم پشیمان میشوم

  9. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : نمیدانم راهم کجاست به کجا ختم میشود

    نقل قول نوشته اصلی توسط jalil نمایش پست ها
    نمیدونم گفتنش شاید خیلی راحت باشه ولی پس از اینکه یکی دو جلسه تو جمع حاضر شم بعد اون رفته رفته به خود بیشتر شک میکنم و ای فکر سراغم میاید که همه مشکلمو میدونن و احساس خواری میکنم و از حضورم پشیمان میشوم
    درصورتیکه اصلا" کسی از دل ادم خبر نداره و این خوده شما هستید که چنین حسی رو دارید تلقین میکنید ...

    پس بهتره از این تصورات خودتو رها کنی و بدونی که کسی جزء خودت نمیتونه بهت کمک کنه ...

    استوار و قوی باش و بدون اونایکه تو ازشون خجالت میکشی خودشون مشکلاتی دارن که پشت اغتماد بنفسشون پنهانش کردن ...

    پس اولین قدم رو محکم بردار و اینقدر به عقب برنگرد ... اینکه خودت رو دست کم کیگیری بزرگترین ظلم به خوده ...


    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  10. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4386
    نوشته ها
    43
    تشکـر
    0
    تشکر شده 5 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نمیدانم راهم کجاست به کجا ختم میشود

    نقل قول نوشته اصلی توسط farokh نمایش پست ها
    درصورتیکه اصلا" کسی از دل ادم خبر نداره و این خوده شما هستید که چنین حسی رو دارید تلقین میکنید ...

    پس بهتره از این تصورات خودتو رها کنی و بدونی که کسی جزء خودت نمیتونه بهت کمک کنه ...

    استوار و قوی باش و بدون اونایکه تو ازشون خجالت میکشی خودشون مشکلاتی دارن که پشت اغتماد بنفسشون پنهانش کردن ...

    پس اولین قدم رو محکم بردار و اینقدر به عقب برنگرد ... اینکه خودت رو دست کم کیگیری بزرگترین ظلم به خوده ...


    ممنونتونم یه جوری این رفتارها برام عادت شده وملکه ذهنم باید یه جورایی خودمو وفق بدم ..................

  11. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4386
    نوشته ها
    43
    تشکـر
    0
    تشکر شده 5 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نمیدانم راهم کجاست به کجا ختم میشود

    از اینکه در جمعی حاضر شم میترسم میترسم از اینکه مسخرم کنن و نتئانم خودم را کنترل کنم و برای همیشه پیش اونا سر به زیر باشم میترسم لطفا کمکم کنید

  12. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4672
    نوشته ها
    18
    تشکـر
    0
    تشکر شده 12 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نمیدانم راهم کجاست به کجا ختم میشود

    سعی کن نترسی حرف بزنی منم مثل شما بودم انقد تلاش کردم اروم اروم خودمو ثابت کردم و خدا رو شکر الان من هستم که جمعی رو تشکیل میدم و مرکز منم

  13. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4386
    نوشته ها
    43
    تشکـر
    0
    تشکر شده 5 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نمیدانم راهم کجاست به کجا ختم میشود

    سلام دوستان من واقعا نمدونم یعنی تو این 8 سال به هر دکتری رفتم به هر روانشناسی رفتم هر کدومشون به نحوی منو امیدوار کردن که مشکلت حل خواهد شد اینو با تبسم میگفتند که امیدوار باشم ولی وقتی از یکی جواب نمیگرفتم میرفتم سراغ دکتر دیگه و هنوز امید داشتم بالاخره کم کم امیدم کمرنگ میشد والان هم به خوب شدنم شک دارم تا 80 درصد به بالا مطمئنم که خوب نمیشم تنها چیزی که به فکرم میرسه خود کشیه باور کنید خسته شده ام به هیچ جمعی نمیتونم برم مهمون که میاد خونمون میرم بیرون به هیچ مهمونی نمیتونم برم هیچ رفیقی ندارم از هر جمعی گریزانم همه اینها فقط به این دلیله که ارتباط استرس منجر به تحریک روده ام میشه و واقعا نمیتونم شرایط رو تحمل کنم دوستان واقعا خواهش میکنم منو درک کنید مثل اون روانشناسایی که به جز یکیشون که میگفتن تو هیچ جیزت نیست قضاوت نکنید اگه واقعا راه حلی دارین یا واقعا یه روانشناس خوب و با تجربه رو معرفی کنید ممنون میشم

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. شکست پُلی است برای پیروزی؟
    توسط R e z a در انجمن روانشناسی شغلی
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 10-06-2022, 02:15 AM
  2. یک آزمایش روانشاسی/ تا اطلاع ثانوی ماست سیاه است!
    توسط farokh در انجمن اس ام اس و نوشته های زیبا
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 06-03-2014, 09:11 AM
  3. چگونگی حمایت از کودکان بی سرپرست یا بدسرپرست
    توسط R e z a در انجمن روانشناسی کودک و نوجوان
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 10-30-2013, 01:13 AM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد