من یه دختر 23 سالم ودانشجو سال اخر ..من عاشق همباری دوران بچگیم شدم و این عشق 14 سال از زندگی منو پر کرد ..تو این سالا دوران خوبو بد زیاد داشتم ..اون پسر 3 سال از من بزرگتر بود و بسیار شکاک و بدبین تو این سالا خیلی اذیت شدم با تمام دوستام مجبور شدم قطع رابطه کنم ووحتی اجازه پوشیدن لباس مورده علاقمو نداشتم ولی بازم با تمام وجود عاشقش بودم حتی به خاطرش جلو خانوادم وایسادم و اونم منو دوست داشت ولی وفادار نبود دروغ میگفت خیلی دستش رو شد ولی من همیشه میبخشیدمش چون تحمل زندگی بدون اون رو نداشتم البته روزای خوب هم با هم داشتیم دیگه انقدر بخشیده بودمش فکر میکرد وظیفمه انگار دیگه فکر میکرد باید دوسش داشته باشم و هیچوقت منو از دست نمیده ..2 سال اخر دیگه اوج دعوامون بود فهمیدم دست بزن داره 5 بار کتم زد جلو دوستام ..وسط خیابان ..بدون این که من اشتباهی کرده باشم ..البته هر دفعه کلی معذرت و کادو وقول که دیگه تکرار نمیشه و لی متاسفانه بی فایده بود ولی من همچنان میبخشیدمش چون عاشقش بودم در ضمن اوج قهر ما 4 روز بود..واما سری اخر فهمیدم بازم نامردی کرده و اون همه عشق نابود شد وجودمو تنفر گرفت بهش گفتم و بهم زدم وگوشیمو خاموش میل میزدو التماس میکرد ولی من دیگه بی تفاوت شده بودم تا که روز جلو رامو گرفت و چون نمیخواستمش دوباره کتکم زد این دفعه طوری که بدنم کبود شد...الان 45 روزه که این رابطه تموم شده و اون فقط گریه میکنه و التماس که برگردم حالش خیلی بده واقعا داره میمیره وزنش نصف شده و واقعا داره نابود میشه میدونم پشیمونه و دوستم داره میگه رفت پیش مشاور رو درست شده...نمیدونم باید پیشش برگردم یا نه ه ه ه..در ضمن من از همه لحاظ از اون سرمممم...لطفا کمکم کنید بگید باید چی کار کنم میترسم خودشو بکشه