نمایش نتایج: از 1 به 16 از 16

موضوع: سردر گمی در ادامه رابطه

1988
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4537
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    2
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    Unhappy سردر گمی در ادامه رابطه

    با سلام و خسته نباشید
    در حدود دو سه سال پیش با فردی در دانشگاه آشنا شدم و بدون ذره فکر به ازدواج و آینده و عدم رضایت خانواده، دوری شهرها عدم پشتوانه مالی و شغل و تفاوت فرهنگ، همان لحظه پیشنهاد ازدواج را قبول و وارد رابطه جدی شدیم (البته بین خودمان) شخص مقابلم بسیار مهربان و صادق است و در آن شکی ندارم ولی هر بار به علت مشکلات و عدم اشتغال و درآمد مراسم خواستگاری به تعویق افتاد. اکنون یک سال است که ماه به ماه عقب می افتد. در این بین به علت مشکلات موجود و یکسان نبودن سطح مالی، فرهنگ، آداب و رسوم و برخورد خانواده فرد مقابل و احساس نامیدی، نسبت به انتخابم سردرگرم هستم. احساس می کنم از ابتدا اشتباه کردم و اکنون به علت وابستگی شدید نمی توانیم به رابطه خاتمه دهیم. یکی از مشکلاتی که در این بین است حرف مادرشان است که در روز آشنایی اظهار کردند که ما کاری برایش نمی کنیم شما هر چقد می خواهید از خودش بخواهید و حتی پوستش را بکنید. خانواده من از این حرف بسیار ناراحت شدند. پسر اعلام می کند که مادرم قصدش کاهش انتظارات شما بود ولی ما در روز آشنایی حرفی مبنی بر انتظار نزدیم چه برسد به انتظار بالا. این مسائل مرا بسیار دلسرد کرده. خواهشم می کنم راهنماییم کنید که چه باید بکنم؟
    پیشاپیش از رحمات شما ممنونم

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3884
    نوشته ها
    583
    تشکـر
    61
    تشکر شده 356 بار در 247 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : سردر گمی در ادامه رابطه

    میشه بفرمایین شما و طرفتون چند سالتونه ؟

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4537
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    2
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سردر گمی در ادامه رابطه

    نقل قول نوشته اصلی توسط بهار شريف نمایش پست ها
    میشه بفرمایین شما و طرفتون چند سالتونه ؟
    هر دو 26 سالمونه

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3884
    نوشته ها
    583
    تشکـر
    61
    تشکر شده 356 بار در 247 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : سردر گمی در ادامه رابطه

    وقتی خانواده طرف هنوز چیزی نشده اینجوری برخورد میکنن چه توقعی که در آینده ازشون دارین ؟!؟ توی ازدواج اگه حمایت خانواده ها نباشه شروع زندگی و ادامه اش خیلی سخته

  5. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4537
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    2
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سردر گمی در ادامه رابطه

    راستش خودمم از همین می ترسم و نگران شدم. با خودش که صحبت کردم می گه خونوادم حمایت می کنن حالا تا خواستگاری صبر کن اونموقع متوجه منظورشون از این حرفا می شی. واقعا نمی دونم چیکار کنم چون شغلی هنوز نداره شهر خودشون دنبال کار می گرده منم نگرانم که باید برم شهر اونا و 100% ارتباط بیشتری باهاشون خواهم داشت ولی با این وضع واقعا واسم سخت می شه. از طرفی قطع رابطه هم واقعا واسمون سخته به خصوص واسه اون چون اون نا امید نشده و تلاشش رو می کنه. منم که نگرانم مسائل مختلف ذهنمو به شدت درگیر کرده. خواهش می کنم راهنمایی کنید

  6. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3884
    نوشته ها
    583
    تشکـر
    61
    تشکر شده 356 بار در 247 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : سردر گمی در ادامه رابطه

    اگه از بقیه جهات مثل اخلاق و شخصیت مشکلی نداره باید در این مورد صبور باشی . چون از 2 تا شهر مختلف هستین اختلاف فرهنگ زیاده و طرز برداشتها از رفتارها متفاوته .

  7. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4589
    نوشته ها
    156
    تشکـر
    10
    تشکر شده 106 بار در 63 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : سردر گمی در ادامه رابطه

    سلام عزیزم
    منم تقریبا مثل تو ام با این تفاوت که من و عشقم 3 ماهه که باهم دوست شدیم خودش میگه میاد خاستگاری اما نه الان و به این زودی بلکه 2-3سال دیگه تازه اون شمالیه من اراکی تفاهم فرهنگ نداریم بابامم میگه به راه دور نمیدم اما من دوستش دارم
    تو میگی چ کار کنم ؟

  8. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4541
    نوشته ها
    192
    تشکـر
    3
    تشکر شده 28 بار در 23 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : سردر گمی در ادامه رابطه

    نمیدونم اما در کل یه جوری رفتار کن که آینده نگن به زور اومدی توو خونواده ی ما
    سعی کن با افتخار از خونه ی پدرت بری. احترام و نظر خونواده تو ترجیح بده به همه چی. البته نظر من اینه.فکر میکنم اونا بهترین مشاور باشن برات حتی اگه سخت باشه قبول کردن حرفاشون برات

  9. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4590
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سردر گمی در ادامه رابطه

    سلام ببخشید من تازه عضو شدم درباره سردرگمی در رابطه سوال دارم میخواستم بدونم جواب سوالهارو مشاوران میدند یا کاربران؟

  10. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : سردر گمی در ادامه رابطه

    نقل قول نوشته اصلی توسط princess نمایش پست ها
    با سلام و خسته نباشید
    در حدود دو سه سال پیش با فردی در دانشگاه آشنا شدم و بدون ذره فکر به ازدواج و آینده و عدم رضایت خانواده، دوری شهرها عدم پشتوانه مالی و شغل و تفاوت فرهنگ، همان لحظه پیشنهاد ازدواج را قبول و وارد رابطه جدی شدیم (البته بین خودمان) شخص مقابلم بسیار مهربان و صادق است و در آن شکی ندارم ولی هر بار به علت مشکلات و عدم اشتغال و درآمد مراسم خواستگاری به تعویق افتاد. اکنون یک سال است که ماه به ماه عقب می افتد. در این بین به علت مشکلات موجود و یکسان نبودن سطح مالی، فرهنگ، آداب و رسوم و برخورد خانواده فرد مقابل و احساس نامیدی، نسبت به انتخابم سردرگرم هستم. احساس می کنم از ابتدا اشتباه کردم و اکنون به علت وابستگی شدید نمی توانیم به رابطه خاتمه دهیم. یکی از مشکلاتی که در این بین است حرف مادرشان است که در روز آشنایی اظهار کردند که ما کاری برایش نمی کنیم شما هر چقد می خواهید از خودش بخواهید و حتی پوستش را بکنید. خانواده من از این حرف بسیار ناراحت شدند. پسر اعلام می کند که مادرم قصدش کاهش انتظارات شما بود ولی ما در روز آشنایی حرفی مبنی بر انتظار نزدیم چه برسد به انتظار بالا. این مسائل مرا بسیار دلسرد کرده. خواهشم می کنم راهنماییم کنید که چه باید بکنم؟
    پیشاپیش از رحمات شما ممنونم

    خب جدای از این دوست داشتنها باید شما واقع بین باشید و بدونید که گاهی ما ادما در زندگی مون تصمیمات احساسی میگیریم ...

    مثل همین الان ... شاید در حال حاضر شما حرف منو قبول نکنید ولی اینو بدونید که تا وقتی که کاری و پولی برای شروع زندگی و تداومش نباشه

    این زندگی محکوم به شکسته ....

    حتی اگه هزاران بارم عاشق باشید ولی بعد از مدتی متوجه میشید که مشکل اقتصادی و مشکل کاری ایشون شدیدا" پایه های زندگی رو ویران

    خواهد کرد ...

    مگر اینکه در این مدت تغییری در زندگی شما به وجود بیاد...

    یه وقتی رو بری پیداکردن کار مناسب و تعیین تکلیفتون مشخص کنید و اگه بعد از این مدت اتفاقی نیفتاد بهتره از این رابطه بیهوده دست

    بردارید ... و خودتو و اون جوون رو بیخودی به عذاب نندازید ...

    هرچقدر در این مورد صبر کنید به نفع شماهاست ...
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  11. کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  12. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : سردر گمی در ادامه رابطه

    نقل قول نوشته اصلی توسط hamdam نمایش پست ها
    سلام ببخشید من تازه عضو شدم درباره سردرگمی در رابطه سوال دارم میخواستم بدونم جواب سوالهارو مشاوران میدند یا کاربران؟
    شماره مشاوران در صفحه اول سایت حک شده ...

    kilid.jpg

    kilid2.jpg
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  13. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3829
    نوشته ها
    1,254
    تشکـر
    954
    تشکر شده 1,186 بار در 691 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : سردر گمی در ادامه رابطه

    نقل قول نوشته اصلی توسط DELBAR نمایش پست ها
    سلام عزیزم
    منم تقریبا مثل تو ام با این تفاوت که من و عشقم 3 ماهه که باهم دوست شدیم خودش میگه میاد خاستگاری اما نه الان و به این زودی بلکه 2-3سال دیگه تازه اون شمالیه من اراکی تفاهم فرهنگ نداریم بابامم میگه به راه دور نمیدم اما من دوستش دارم
    تو میگی چ کار کنم ؟
    خب عزیزم چرا ما دخترا اینقدر زود دلبسته و دست و پا بسته میشیم ...

    عاشق میشیم ولی به کسی که از ما خیلی دوره و بجای لذت بردن از زندگی و ساختن آینده تمام هدفمون میشه ازدواج با پسری که از ما

    خیلی دوره ... هم از نظر فرهنگی و هم از نظر فاصله ...

    خب چه دلیلی داره که نمیتونیم درست و حسابی تو زندگیمون رفتار کنیم .... بعد مجبوریم از کسیکه .اسه خودمون قرار دادیم دل بکنیم

    و کلی زجر بکشیم و بعد دیگه نمیتونیم حتی برای کسیکه قسمت ماست دل بدیم و عاشقش بشیم ...؟!!!؟

    راهمون اشتباست و این راه اشتباه رو اشتباهیم میریم
    امضای ایشان
    خدا آن حس زيباييست كه در تاريكي صحرا
    زمانيكه هراس مرگ ميدزدد سكوتت را
    يكي همچون نسيم دشت مي گويد
    كنارت هستم اي تنها...


  14. کاربران زیر از mahsa42 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  15. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1338
    نوشته ها
    1,720
    تشکـر
    315
    تشکر شده 1,186 بار در 704 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : سردر گمی در ادامه رابطه

    نقل قول نوشته اصلی توسط farokh نمایش پست ها
    خب جدای از این دوست داشتنها باید شما واقع بین باشید و بدونید که گاهی ما ادما در زندگی مون تصمیمات احساسی میگیریم ...

    مثل همین الان ... شاید در حال حاضر شما حرف منو قبول نکنید ولی اینو بدونید که تا وقتی که کاری و پولی برای شروع زندگی و تداومش نباشه

    این زندگی محکوم به شکسته ....

    حتی اگه هزاران بارم عاشق باشید ولی بعد از مدتی متوجه میشید که مشکل اقتصادی و مشکل کاری ایشون شدیدا" پایه های زندگی رو ویران

    خواهد کرد ...

    مگر اینکه در این مدت تغییری در زندگی شما به وجود بیاد...

    یه وقتی رو بری پیداکردن کار مناسب و تعیین تکلیفتون مشخص کنید و اگه بعد از این مدت اتفاقی نیفتاد بهتره از این رابطه بیهوده دست

    بردارید ... و خودتو و اون جوون رو بیخودی به عذاب نندازید ...

    هرچقدر در این مورد صبر کنید به نفع شماهاست ...
    من کاملا با حرفای شما مخالفم ...
    همه زندگی خو پولو پولو پول که نیمشه .. که همه زندگی و عشق رو به پول ربط میدید ....
    خیلی ها هستن با حقوق 600 یا کمترو و کمی بیشتر هم بهترین زندگی عاشقانه رو دارن تجربه میکنن و خیلی هم راضی هستن ...
    همین پول پول بودن ها هست که نصف بیشتر جوونها ازدواج نمیکنن چون این طرز فکر رو تو ذهنشون بیدار میکنید

    پس یه جوون حتما باید حقوق و پول زیاد داشته باشه که بتونه عاشق بشه ...

    این طرز تفکر غلطیه ... درسته که پول مهمه ... ولی شاکله یه زندگی رو پول درست نمیکنه ... وخیلی ها هستن که پولدارن ولی هرروز تو دادگاه های طلاق هستند و برعکس خیلی ها هم هستند با حقوق کم زندگی با ارامش دارند .

  16. کاربران زیر از a بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  17. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3829
    نوشته ها
    1,254
    تشکـر
    954
    تشکر شده 1,186 بار در 691 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : سردر گمی در ادامه رابطه

    نقل قول نوشته اصلی توسط princess نمایش پست ها
    با سلام و خسته نباشید
    در حدود دو سه سال پیش با فردی در دانشگاه آشنا شدم و بدون ذره فکر به ازدواج و آینده و عدم رضایت خانواده، دوری شهرها عدم پشتوانه مالی و شغل و تفاوت فرهنگ، همان لحظه پیشنهاد ازدواج را قبول و وارد رابطه جدی شدیم (البته بین خودمان) شخص مقابلم بسیار مهربان و صادق است و در آن شکی ندارم ولی هر بار به علت مشکلات و عدم اشتغال و درآمد مراسم خواستگاری به تعویق افتاد. اکنون یک سال است که ماه به ماه عقب می افتد. در این بین به علت مشکلات موجود و یکسان نبودن سطح مالی، فرهنگ، آداب و رسوم و برخورد خانواده فرد مقابل و احساس نامیدی، نسبت به انتخابم سردرگرم هستم. احساس می کنم از ابتدا اشتباه کردم و اکنون به علت وابستگی شدید نمی توانیم به رابطه خاتمه دهیم. یکی از مشکلاتی که در این بین است حرف مادرشان است که در روز آشنایی اظهار کردند که ما کاری برایش نمی کنیم شما هر چقد می خواهید از خودش بخواهید و حتی پوستش را بکنید. خانواده من از این حرف بسیار ناراحت شدند. پسر اعلام می کند که مادرم قصدش کاهش انتظارات شما بود ولی ما در روز آشنایی حرفی مبنی بر انتظار نزدیم چه برسد به انتظار بالا. این مسائل مرا بسیار دلسرد کرده. خواهشم می کنم راهنماییم کنید که چه باید بکنم؟
    پیشاپیش از رحمات شما ممنونم


    ای بابا عزیزم شما که برعکس این دوستمون دیگه هیچ وجه اشتراکی در زندگی ندارید

    خب اینکه پسر مهربونه درست ولی اینو یادت باشه که اوم وقتی فشار زندگی روش بیاد و مشکلات زندگی و اقتصادی بهش فشار بیاد

    اونوقته که همین رفتار تحت شعاع قرار میگیره و دیگه خبری از این رفتارش نمی مونه ...

    بنظر من که مثل شما دخترم باید یه چیزی بگم که خواهشا" با احساس این پسر بازی نکنید و اونو برای این ازدواج که خودتم الان برای اون شک و

    تردید پیدا کردی ، به فشار نندازی ...

    خب اگه خواست خدا به این باشه که شما به هم برسید که بسیار عالی میشه و خودش راهی رو براتون باز خواهد کرد وگرنه بر روی چیزیکه

    شاید قسمت شما نباشه نباید پافشاری کنی جانم ...
    امضای ایشان
    خدا آن حس زيباييست كه در تاريكي صحرا
    زمانيكه هراس مرگ ميدزدد سكوتت را
    يكي همچون نسيم دشت مي گويد
    كنارت هستم اي تنها...


  18. 2 کاربران زیر از mahsa42 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  19. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4537
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    2
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سردر گمی در ادامه رابطه

    نقل قول نوشته اصلی توسط farokh نمایش پست ها
    خب جدای از این دوست داشتنها باید شما واقع بین باشید و بدونید که گاهی ما ادما در زندگی مون تصمیمات احساسی میگیریم ...

    مثل همین الان ... شاید در حال حاضر شما حرف منو قبول نکنید ولی اینو بدونید که تا وقتی که کاری و پولی برای شروع زندگی و تداومش نباشه

    این زندگی محکوم به شکسته ....

    حتی اگه هزاران بارم عاشق باشید ولی بعد از مدتی متوجه میشید که مشکل اقتصادی و مشکل کاری ایشون شدیدا" پایه های زندگی رو ویران

    خواهد کرد ...

    مگر اینکه در این مدت تغییری در زندگی شما به وجود بیاد...

    یه وقتی رو بری پیداکردن کار مناسب و تعیین تکلیفتون مشخص کنید و اگه بعد از این مدت اتفاقی نیفتاد بهتره از این رابطه بیهوده دست

    بردارید ... و خودتو و اون جوون رو بیخودی به عذاب نندازید ...

    هرچقدر در این مورد صبر کنید به نفع شماهاست ...
    من الان دیگه کاملا با شما موافقم. تا قبل از آشنایی با این شخص هم همین اعتقادو داشتم ولی بعد از آشنایی فکر می کردم عشق می تونه همه مشکلاتو حل کنه و می تونیم به همه چی برسیم. ولی همش بن بسته. تا حالا خیلی باهاش صحبت کردم ولی اون میگه هدف تو مگه ازدواج با من نیست و مگه نمی خوای با هم باشیم. میگه انقدر دوست دارم که فقط مرگ می تونه مانع تلاشمن بشه واسه به دست آوردنت. همونطور که گفتین می خوام یه مهلت بهش بدم ولی نمی دونم چطوری بگم بهش. آخه اون الانشم خیلی تلاش می کنه واسه کار پیدا کردن و نمی خوام اگه خدایی نکرده بعد اون مهلت نشد خیلی عذاب بکشه.

  20. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4537
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    2
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سردر گمی در ادامه رابطه

    نقل قول نوشته اصلی توسط mahsa42 نمایش پست ها


    ای بابا عزیزم شما که برعکس این دوستمون دیگه هیچ وجه اشتراکی در زندگی ندارید

    خب اینکه پسر مهربونه درست ولی اینو یادت باشه که اوم وقتی فشار زندگی روش بیاد و مشکلات زندگی و اقتصادی بهش فشار بیاد

    اونوقته که همین رفتار تحت شعاع قرار میگیره و دیگه خبری از این رفتارش نمی مونه ...

    بنظر من که مثل شما دخترم باید یه چیزی بگم که خواهشا" با احساس این پسر بازی نکنید و اونو برای این ازدواج که خودتم الان برای اون شک و

    تردید پیدا کردی ، به فشار نندازی ...

    خب اگه خواست خدا به این باشه که شما به هم برسید که بسیار عالی میشه و خودش راهی رو براتون باز خواهد کرد وگرنه بر روی چیزیکه

    شاید قسمت شما نباشه نباید پافشاری کنی جانم ...
    واقعیتش احساس می کنم شاید واقعا قسمت نباشه. آخه هیچ چیز جور نمی شه همش به در بسته می خوریم. نمی دونم چطور به اون اینا را بگم که قبول کنه. اون اصلا قبول نداره و میگه ما توی سرنوشت هم هستیم و به هیچ وجه دست نمی کشم ازت.الان یک ماهه که دارم سعی می کنم بهش بگم حتی رابطمو کم کردم ابراز علاقه نمی کنم بهش، جواب ابراز علاقشو نمی دم. باهاش حرف زدم در این مورد ولی قبول نمی کنه.

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد