نمایش نتایج: از 1 به 16 از 16

موضوع: غر زدن همسرم

1931
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4598
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    2
    تشکر شده 6 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    غر زدن همسرم

    سلام دوستان.من با همسرم 4 ساله ازدواج کردیم.و یک پسر یک ساله داریم.من خیلی همسرم را دوست دارم و هر کاری برای خوشحال شدنش انجام میدم .اما چند وقته احساس میکنم که داره ازم دور میشه و فاصله میگیره .همیشه از کارایی که خودم دوست داشتم گذاشتم و کارایی که شوهرم دوست داشته انجام شده مهمونیایی که اون دوست داشته-مسافرتایی که دوست داشته.همیشه واسه مناسبت ها مثل تولدش بهترین ها رو که در توانم بوده انجام دادم .ولی اون خیلیبی احساس.میدونم دوستم داره ولی بعضی وقتا شک میکنم میگم منو دیگه نمیخواد که اینقد نسبت بهم بی تفاوته .اگه جایی بخواد منو ببره اینقد غر میزنه که تو ترافیک موندم و خسته ام و از این چیزا ولی اگه خودش میلش باشه تا اون سر دنیا هم میره .نمیدونم چی کار کنم دیگه از غر غراشو بی تفاوتیاش خسته شدم .

  2. 2 کاربران زیر از ghoghnos بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2014
    شماره عضویت
    3322
    نوشته ها
    213
    تشکـر
    118
    تشکر شده 146 بار در 94 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : حس تنهایی

    سلام هرانسانی یه وقت هایی دلش میگیره واخلاقش تغییرمیکنه یاشرایط کاری سختش باعث تغییرات اخلاقیش میشه .انتظار نداشته باشید شوهرتون بعد از4سال زندگی باشماهمون مردی باشه روزاول دیدینش.همه به مرورزمان تغییرمیکنن.شمانبایدتمام خصوصیات خوبتون روتواوایل زندگی به پاش می ریختین بایدجذابیت هاتون روبرای همچین روزهایی نگه میداشتید تا توی این مواقع به طرف خودتون جذبش کنید حالا باید دنبال این باشید که اخلاقتون روکمی تغییربدید تادوباره به طرفتون جذب بشه.
    امضای ایشان
    توراباغیرمی بینم
    صدایم درنمی آید
    دلم میسوزدوکاری
    زدستم برنمی آید......


  4. 2 کاربران زیر از خسته دل بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3884
    نوشته ها
    583
    تشکـر
    61
    تشکر شده 356 بار در 247 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : حس تنهایی

    مطمئناً الان واسش مشكلي پيش اومده كه بي حوصله شده . كلاً كار كردن بيرون از خونه خيلي مشكله و دردسر داره . هر روز با كلي آدم سرو كار داري كه بايد با هر كدوم به يه شيوه اي صحبت كني و راضي نگهشون داري يا گاهي اوقات باهوش دعوات بشه . به نظرت اينا سخت نيست !!!!!!

    سعي كن محيط خونه رو واسش آرام بخش كني كه ديگه توي خونه هم نخواد باهات كلنجار بره و اذيت بشه . سعي كن دركش كني عزيزم
    اين موضوع هم كه ميگين مثل روزاي اولش نيست خوب يه چيز طبيعيه حروف الفبا رو دقت كردي كه 32 حرفه از الف شروع ميشه تا برسه به ي . پس هيچوقت نخواه كه شوهرت سوزنش روي الف باشه .

  6. کاربران زیر از بهار شريف بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : حس تنهایی

    خب ما مردا تا غرغر نکنیم که روزمون شب نمیشه ...

    ولی از شوخی گذشته ممکنه مشکلی داشته باشه ، راستش زندگی و مشکلاتش همه رو بی حوصله کرده ...

    هرچند برای خودش حوصله داره ولی برای بقیه یه جوری سخت میگذره ...

    پس بهتره که زیاد سربسرش نذاری و بیخیال بشی ... اینو بهت قول میدم به وقتش خوب میشه ...

    راستش مردا بعضی اوقات اینجوری منزوی و تودار میشن ، ولی این دوران گذاراست ...

    ولی میتونی برای رفع خستگی و شاداب کردن محیط کارای زیادی انجام بدی ...

    از تغییر دکوراسیون گرفته تا درست کردن غذاییکه دوس داره و استفاده از بوهای خوش و دادن عرقیات شادی اور ...

    ولی کاملا" ریلکس باش و اهمیت نده تا از این مرحله بگذره
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  8. کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3884
    نوشته ها
    583
    تشکـر
    61
    تشکر شده 356 بار در 247 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : حس تنهایی

    [QUOTE=farokh;24892] خب ما مردا تا غرغر نکنیم که روزمون شب نمیشه ...


    غرغر كردنتون هم قشنگه
    ما هم تا غرغر نشنويم كه شب خوابمون نميبره

  10. 2 کاربران زیر از بهار شريف بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3829
    نوشته ها
    1,254
    تشکـر
    954
    تشکر شده 1,186 بار در 691 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : حس تنهایی

    [QUOTE=بهار شريف;24894]
    نقل قول نوشته اصلی توسط farokh نمایش پست ها
    خب ما مردا تا غرغر نکنیم که روزمون شب نمیشه ...


    غرغر كردنتون هم قشنگه
    ما هم تا غرغر نشنويم كه شب خوابمون نميبره

    والا ببین چه به خودشون غزت میذارن ...[replacer_img]

    اره همون که بهارجون میگه مام تا غرغر نشنویم خوابمون نمیبره ... ولی نمیدونم چرا آقایون فقط واسه ما خانوما بی حوصله میشن ؟!؟

    به هرحال این دوستمون باید صبور باشه و خودش رو با بچه کوچولوش سرگرم کنه ...

    منم مطمئنم این دوران سردی بخاطر مشغله کاری و سختی شرایط زندگی امروزه ...

    حرف بهارم قشنگ بود ... حروف الفبا رو دقت كردي كه 32 حرفه از الف شروع ميشه تا برسه به ي . پس هيچوقت نخواه كه شوهرت سوزنش روي الف باشه .



    امضای ایشان
    خدا آن حس زيباييست كه در تاريكي صحرا
    زمانيكه هراس مرگ ميدزدد سكوتت را
    يكي همچون نسيم دشت مي گويد
    كنارت هستم اي تنها...


  12. 2 کاربران زیر از mahsa42 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  13. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4062
    نوشته ها
    167
    تشکـر
    60
    تشکر شده 115 بار در 69 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : حس تنهایی

    همیشه از کارایی که خودم دوست داشتم گذاشتم و کارایی که شوهرم دوست داشته انجام شده مهمونیایی که اون دوست داشته-مسافرتایی که دوست داشته.همیشه واسه مناسبت ها مثل تولدش بهترین ها رو که در توانم بوده انجام دادم
    این ها درست نیست عزیزم،،
    شاید باورت نشه ولی دقیقا همین هاست که باعث شده همسرت بی توجه بشه،،
    اصلا نمی خواهم بگم که باید بد رفتاری کنی یا دیگر از خود گذشتگی نکنی توی زندگی مشترک و.. هاااااااا
    ولی خیلی ظریف..سعی کن شخصیت مستقل و منحصر به فرد خودت رو داشته باشی،،
    به خودت و خواسته های خودت هم احترام بگذاری،،
    تا دیگران هم برایت ارزش قائل باشن
    شاد باشی

  14. 2 کاربران زیر از سوزان بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  15. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : حس تنهایی

    نقل قول نوشته اصلی توسط سوزان نمایش پست ها
    همیشه از کارایی که خودم دوست داشتم گذاشتم و کارایی که شوهرم دوست داشته انجام شده مهمونیایی که اون دوست داشته-مسافرتایی که دوست داشته.همیشه واسه مناسبت ها مثل تولدش بهترین ها رو که در توانم بوده انجام دادم
    این ها درست نیست عزیزم،،
    شاید باورت نشه ولی دقیقا همین هاست که باعث شده همسرت بی توجه بشه،،
    اصلا نمی خواهم بگم که باید بد رفتاری کنی یا دیگر از خود گذشتگی نکنی توی زندگی مشترک و.. هاااااااا
    ولی خیلی ظریف..سعی کن شخصیت مستقل و منحصر به فرد خودت رو داشته باشی،،
    به خودت و خواسته های خودت هم احترام بگذاری،،
    تا دیگران هم برایت ارزش قائل باشن
    شاد باشی

    منم با سوزان موافقم

    اینجوری اگه بخواد به زندگی نگاه کنه زندگی میشه یه میدون جنگ که هدف دیگه زندگی نیست بلکه برد و باخته

    دیگه لذت بردن تو این زندگی تبدیل به حس مسابقه میشه ...

    و این خودش خیلی اضطراب زاست .... شاید ماها چیزایکه دیگران در حصرتش هستن رو نمیبینم ... و فکر میکنیم که این مشکلات فقط و فقط

    واسه ماست ، در صورتیکه اگه از اون خونه های بی مهمونمون بیرون بیایم میبینیم که چقدر مردم هستن که مشغله و مشکلات عجیب و غریب دارن
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  16. کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  17. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4598
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    2
    تشکر شده 6 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : حس تنهایی

    مرسی دوستان از راهنمایی هایی کردین.خودم هم فکر میکنم که توجه بیش اندازه به خواسته های همسرم در به وجود امدن این وضع دخیل بوده چون الان وضعیت طوری شده که اگه جایی بخوام نظر خودمم بگم باعث ناراحتیش میشه و یه جورایی عادت کرده که هر جا میگه و هرکاری میگه من برم و انجام بدم.بعضی وقتا فکر میکنم از خودم هیچ چیز ندارم قبل از ازدواج دختر مستقل و با اعتماد به نفسی بودم اما الان از اون اعتماد به نفس که داشتم خبری نیست .
    خیلی دلم میخواد بشینم باهاش حرف بزنم از خواسته ها مو چیزایی که دوست دارم بگم در مورد مشکلاتی که بینمون به وجود آمده و رفعش صحبت کنم.اما هر بار که میخوام هر بزنم زود عصبانی میشه و میگه من تغییری نکردم تو عوض شدی اخلاقت عوض شده منم میگم خوب چی کار کردم اگه مشکلی دارم بگو که خودمم درست کنم .اگه از طرف من کمبودی حس میکنی و کاریی هست که باید انجام بدم بگو .من راحت حرفا مو می زنم اگرم از همسرم از نظر رفتاری و اخلاقی توقعی دارم اما اون اینطوری نیست .حرفاشو به من نمیگه.من خیلی سعی میکنم باهاش دوست باشم اما یه جورایی همش به دره بسته می خورم.(فکر میکنم تغییر رفتار خودم فقط اینه که الان دلم میخواد همسرم به خواسته های منم توجه کنه احساس میکنم خیلی خودخواه شده این باعث آزارم میشه ،زود رنج شدم و با هر حرف کوچکی میشکنم،)

  18. کاربران زیر از ghoghnos بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  19. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4598
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    2
    تشکر شده 6 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : حس تنهایی

    مرسی.سعی میکنم خونسرد باشم و تغییراتی انجام بدم اما احساس میکنم متوجه نمیشه که من چقد دارم تلاش میکنم تا مشکلات بینمون حل بشه .دلم نمی خواد پسرم تو خونه ای بزرگ بشه که پدرو مادرش نسبت به هم بی تفاوت و سردن دلم میخواد خونمون مثل قبل سرشار از شور زندگی باشه .ولی انگار همسرم دلش نمخواد هیچ قدمی بر داره.بهش حق میدم که با وجود مشکلات مالی که داشتیم و داریم بی حوصله و خسته باشه اما این مشکلات واسه همه هست نباید زندگی رو به کامم خودمون زهر کنیم که
    بعضی اوقاتم حس میکنم شوهرم با من خوشحال نیست توی جمع بقیه خیلی هم خوبه و سرحال اما واسه من بی حوصله است .نمیدونم واقعا تردیدا و فکرای زیادی کاهی اوقات همه ذهنمو فرا میگیره .

  20. کاربران زیر از ghoghnos بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  21. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4662
    نوشته ها
    12
    تشکـر
    11
    تشکر شده 11 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : حس تنهایی

    کاملا موافقم ک ب خوت بیشتر اهمیت بدی. ببین خانومایی ک خیلی خیلی مطیع و حرف گوش کن هستند زود خسته کننده میشن. نه ک فکر کنی نباید ب حرف همسرت گوش کنی ها! نه. اتفاقا حرفشو گوش کن ولی درعین حال استقلال داشته باش سعی کن نوآوری داشته باشی همه چی عین خواسته همسرت نباشه گاهی میتونه بهتر از اون چیزی باشه ک اون میخاد یا میتونه متفاوت از خواسته اون ولی دلخواهش باشه. نمیدونم چطور بیشتر راهنماییت کنم بهرحال تو اخلاق و خصوصیات همسرتو بهتر میشناسی. الانم زیاد بهش گیر نده فقط سعی کن آروم باشی نه استرسی و مضطرب. زیادم بهش نچسب همش ازش نپرس چی میخای چی نمیخای چون بیشتر حوصلش سرمیره. بذار ی مدت ب حال خودش باشه. باهاش مهربون و خوب باش ب خودت و فضای منزلت برس ولی زیاد رو اعصابش نرو و پیلش نشو. ی خورد رک حرفیدم امیدوارم ازم دلخور نشی عزیزم

  22. 3 کاربران زیر از snow بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  23. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : حس تنهایی

    نقل قول نوشته اصلی توسط ghoghnos نمایش پست ها
    مرسی دوستان از راهنمایی هایی کردین.خودم هم فکر میکنم که توجه بیش اندازه به خواسته های همسرم در به وجود امدن این وضع دخیل بوده چون الان وضعیت طوری شده که اگه جایی بخوام نظر خودمم بگم باعث ناراحتیش میشه و یه جورایی عادت کرده که هر جا میگه و هرکاری میگه من برم و انجام بدم.بعضی وقتا فکر میکنم از خودم هیچ چیز ندارم قبل از ازدواج دختر مستقل و با اعتماد به نفسی بودم اما الان از اون اعتماد به نفس که داشتم خبری نیست .
    خیلی دلم میخواد بشینم باهاش حرف بزنم از خواسته ها مو چیزایی که دوست دارم بگم در مورد مشکلاتی که بینمون به وجود آمده و رفعش صحبت کنم.اما هر بار که میخوام هر بزنم زود عصبانی میشه و میگه من تغییری نکردم تو عوض شدی اخلاقت عوض شده منم میگم خوب چی کار کردم اگه مشکلی دارم بگو که خودمم درست کنم .اگه از طرف من کمبودی حس میکنی و کاریی هست که باید انجام بدم بگو .من راحت حرفا مو می زنم اگرم از همسرم از نظر رفتاری و اخلاقی توقعی دارم اما اون اینطوری نیست .حرفاشو به من نمیگه.من خیلی سعی میکنم باهاش دوست باشم اما یه جورایی همش به دره بسته می خورم.(فکر میکنم تغییر رفتار خودم فقط اینه که الان دلم میخواد همسرم به خواسته های منم توجه کنه احساس میکنم خیلی خودخواه شده این باعث آزارم میشه ،زود رنج شدم و با هر حرف کوچکی میشکنم،
    )
    خب دیگه گاهی مشکلات اونقدر فرد رو درگیر میکنه که از همه نعمتهایکه خداوند بهش داده غافل میشه و حتی وقتی برای شکرگذاری هم نداره

    شما با محبتها و گذشتن از خواسته هاتون شدید مثل یک جاده صاف و بدون پیچ وخم که هیچ جذابیتی مثل قبل ندارید ...

    معمولا راننده این جاده خیلی زود خوابش میبره و چون همه چی آرومه ، به هیچ چیزی توجه نمیکنه ...

    پس بهتره یه خورده مثل قبل مرموز و دست نیافتنی بشید ...

    مصنوعی و یک دفعه عمل نکنید ... طوری باشه که آروم آروم ازش فاصله بگیرید ...

    در این مدت میتونید با فرزندتون بیشتر انس بگیرید و در تربیتش بیشتر تلاش کنید ...

    امیدوارم زودتر از این حالت بیرون بیاد ...
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  24. 2 کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  25. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2014
    شماره عضویت
    3230
    نوشته ها
    76
    تشکـر
    170
    تشکر شده 72 بار در 41 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : حس تنهایی

    سلام چند ماهی یک کتاب خوندم خیلی قشنگه تا حالابه خیلی ها معرفیش کردم فکر کنم بخونی خیلی ازش استفاده کنی
    زن بودن اثر تونی گرنت
    امضای ایشان
    ما زنده به آنیم که آرام نگیریم موجیم که آسودگی ماعدم ماست

  26. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3829
    نوشته ها
    1,254
    تشکـر
    954
    تشکر شده 1,186 بار در 691 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : حس تنهایی

    من فکر میکنم کسی روشون تاثیر داره ، شاید یکی از دوستاش تو این وسط داره موش میدوئونه ...

    بهتره در این مورد هم کنجکاو بشی ولی خیلی آروم ... چون ممکنه در این مورد اشتباه کنی و بعد جبرانش خیلی سخت میشه

    شایدم واقعا" مشکلات و روزمرگی زندگی باعث این سردی و بیخیالی شده باشه

    ولی به هرحال شما باید خوشحالم باشی چون شوهر بیخیال و خونسرد به کسی و چیزی آسیب نمیرسونه ...

    برعکس بقیه که ممکنه خیلی عصبی و اهل درگیری باشن ...

    پس عزیزم از زندگیت همونطور که هست لذت ببر ... چون گاهی بیخیالی و گذشت زمان باید این وسط بیاد تا ایشون رو تغییر بدن
    امضای ایشان
    خدا آن حس زيباييست كه در تاريكي صحرا
    زمانيكه هراس مرگ ميدزدد سكوتت را
    يكي همچون نسيم دشت مي گويد
    كنارت هستم اي تنها...


  27. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : حس تنهایی

    نقل قول نوشته اصلی توسط سلام برشما نمایش پست ها
    سلام چند ماهی یک کتاب خوندم خیلی قشنگه تا حالابه خیلی ها معرفیش کردم فکر کنم بخونی خیلی ازش استفاده کنی
    زن بودن اثر تونی گرنت

    خب اگه کتاب خوبیه ...

    پس قسمت کوتاهی از اونو در این تاپیک بذارید ... شاید دوستان بتونن علاقه مند بشن و مطالعه اش بکنن

    http://forum.moshaver.co/f81/%DA%AF%...html#post25383
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  28. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    Cool پاسخ : حس تنهایی

    نقل قول نوشته اصلی توسط سلام برشما نمایش پست ها
    سلام چند ماهی یک کتاب خوندم خیلی قشنگه تا حالابه خیلی ها معرفیش کردم فکر کنم بخونی خیلی ازش استفاده کنی
    زن بودن اثر تونی گرنت

    خب اگه کتاب خوبیه ...

    پس قسمت کوتاهی از اونو در این تاپیک بذارید ... شاید دوستان بتونن علاقه مند بشن و مطالعه اش بکنن

    http://forum.moshaver.co/f81/%DA%AF%...html#post25383
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  29. کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد