با سلام خدمت مشاور عزیزم....والا چند ماهی میشه از پسری در دانشگاه خوشم اومده روزهای اولی که باهم برخورد داشتیم خیلی عالی بود و بیشتر از اینکه خودم نشون یدم اون به من علاقش رو نشون داد تا اینکه بعد عید شد ایشون با توجه ب اینکه شرایط درسی که شنیده بودم داره کاملا درگیر کار و درس وپایان نامش بود ومن اینو کاملا متوجه شدم که نیاز به تمرکز داره..شخصیت این اقا طوری هست که به هیچ دختری سلام نمیگه و همیشه سرش پایینه...مگر توو جای خلوت کلا حجب وحیاش بالاست...من یکبار توو حیاط وقتی ازش یک سوال درسی داشتم و در نهایت گفتم میتونم شمارتون رو داشته باشم همینطور توو چشام نگاه کرد وچیزی نگفت بعد دیدم غروب که شد جلو در کلاسمون هست منم که توو عمرم کسی با من اینطور رفتار نکرده بود اصلا نرفتم سراغش گوشیشم دستش بود...من به شدت بهش علاقه دارم بارها وبارها ریز ریز بهم نشون دادیم که علاقه ای هست ولی اون پا پیش نمیگذاره الان که تابستون هست و درگیره پروزه ایم همش گوشیشو دست میگیره وحرف میزنه ونگام میکنه دارم دیوانه میشم...الانم قراره یکی از همکلاسیای دخترم باهاش توو ازمایشگاه همکار بشه که توو جلب توجه کردن استاده من واقعا نگرانم 7ماه بیقراری وگریه ودعا همش داره دود میشه میره هوا خودشم که پاپیش نمیزاره من درسم خیلی خوبه ولی اون ن زیاد شاید فک میکنه من مغرورم نمیدونم شمارو بخدا بهم راهنمایی بدید من چیکار کنم؟خودم که نمیتونم پیشنهاد بدم ولی باید چیکار کنم
نظرت چیه؟
نوشته اصلی توسط انا
شوخی کردم