نمایش نتایج: از 1 به 3 از 3

موضوع: مشکل با خانواده

1231
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4639
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    مشکل با خانواده

    سلام
    حوصله هیچکسو ندارم حتی خانواده ام! تقریبا یکسالی هست که نسبت به فامیلامونم حساسیت نشون میدمو اصلا دوست ندارم تو جمعشون باشم. به دوستانم علاقه دارم و به هیچ وجه ازشون خسته نمیشم اما نمیدونم چرا نمیتونم با خانواده ی خودم که بهم نزدیکتر هستن رابطه ای برقرار کنم. کینه ای هم شدم... یکی از اقوام که خیلی با هم صمیمی بودیم چند وقت پیش کاری انجام دادن بر علیه من که کاملا ازشون متنفر شدم و حتی بودن در جایی که اونا هستن هم برام آزار دهنده ست. دو شب پیش که به خونشون دعوت شده بودیم قصد کردم که نرم مثل چند بار اخیر که پدرم به شدت مخالفت کرد و من هم ناراضی از حرف خودم برنگشتم و هر بار با صدای بلندتر گفتم که نمیرم. اون شب اولین باری بود که پدرم سیلی ای هر چند آهسته اما به به صورتم زد!
    الان 2 روزه که تو خونه با هیچکس حرف نمیزنم. حتی سلام هم... دوست دارم برم جایی که هیچکس منو نشناسه تا راحت زندگی کنم! تنهایی هامو بیشتر دوست دارم

  2. کاربران زیر از TiTi بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : مشکل با خانواده

    نقل قول نوشته اصلی توسط TiTi نمایش پست ها
    سلام
    حوصله هیچکسو ندارم حتی خانواده ام! تقریبا یکسالی هست که نسبت به فامیلامونم حساسیت نشون میدمو اصلا دوست ندارم تو جمعشون باشم. به دوستانم علاقه دارم و به هیچ وجه ازشون خسته نمیشم اما نمیدونم چرا نمیتونم با خانواده ی خودم که بهم نزدیکتر هستن رابطه ای برقرار کنم. کینه ای هم شدم... یکی از اقوام که خیلی با هم صمیمی بودیم چند وقت پیش کاری انجام دادن بر علیه من که کاملا ازشون متنفر شدم و حتی بودن در جایی که اونا هستن هم برام آزار دهنده ست. دو شب پیش که به خونشون دعوت شده بودیم قصد کردم که نرم مثل چند بار اخیر که پدرم به شدت مخالفت کرد و من هم ناراضی از حرف خودم برنگشتم و هر بار با صدای بلندتر گفتم که نمیرم. اون شب اولین باری بود که پدرم سیلی ای هر چند آهسته اما به به صورتم زد!
    الان 2 روزه که تو خونه با هیچکس حرف نمیزنم. حتی سلام هم... دوست دارم برم جایی که هیچکس منو نشناسه تا راحت زندگی کنم! تنهایی هامو بیشتر دوست دارم

    خب این رفتار در بیشتر جوونای ما هست و علتش اختلاف و شکافیه که بین نسل قدیم و جدید اتفاق افتاده

    چون هیچ پلی برای انتقال دانش و رفتار گذشته به نسل جدید صورت نگرفته

    گاها" خانواده ها همون رفتار سابق رو میخوان با سبک سابق به فرزندانشون انتقال بدن که

    متاسفانه با برخورد و مقاومت روبرو میشن و باقی ماجرا ...

    ولی دوست عزیز احترام به خانواده بسیار مهمه و گاهی لازم میشه برای احترام به اونا غرور خودتو زیر پا بذاری
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  4. کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8590
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل با خانواده

    سلام منم مشاوره ميخوساتم اگه تشريف دارين

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد