نمایش نتایج: از 1 به 7 از 7

موضوع: احساس میکنم افسرده شدم

822
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4655
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    Unhappy احساس میکنم افسرده شدم

    سلام به همه دوستان
    من 26 سال سن دارم لیسانس فنی دارم با چنتا دوره تخصصی که مرتبط با رشتم بود رو رفتم
    تا بحال چنتا شغل عوض کردم که علت اصلی از دست دادن کارام سادگیم تو کار بود اینکه به همه اعتماد میکنم
    حس میکنم تو درسم تو کارم تو زندگیم اصلا آدم موفقی نبودم احساس پوچی میکنم
    من تا بحال با هیچ دختری دوست نبودم شرایط ازدواج رو هم ندارم چون که الان پول ندارم برا همین چند وقتیه که از این نظر هم اعصابم بهم ریخته انگار همش یه حسی بهم میگه از دنیا جا موندی
    حس میکنم روابط عمومیم افتضاحه
    مثلا من چند ماهی هست که با یکی از دوستام که 4 سال ازم کوچکتره کلاس زبان میرم استادمم یه دختر هست که بهش علاقمند شدم اما اون اصلا بهم محل نمیزاره و بیشتر تو کلاس با دوستم حرف میزنه تا من این موضوع داره رنجم میده حس میکنم من بیشتر شبیه یه مترسکم تا انسان
    کمکم کنید بگید چیکار کنم الان 3 روزه که تو اتاقم هستم دارم دیونه میشم


  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4655
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : احساس میکنم افسرده شدم

    این مطالبی که نوشتم تنها گوشه ای از درگیری های ذهنیمه اونقدر سر درگمم که حتی علت اصلی این افسردگیمو نمیدونم گیجم

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4385
    نوشته ها
    528
    تشکـر
    1,425
    تشکر شده 866 بار در 371 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : احساس میکنم افسرده شدم

    سلام، اين چه طرز فكريه مگه ميشه شما با اين قدرت بيان و تحصيلات و جايگاه اجتماعي خوبي كه دارين روابط ضعيفي داشته باشين!!
    شما تا الان خودتون نخواستين با كسي دوست باشين كه خوبو بدش رو من نميتونم بگم چون بستگي به اعتقادو عقايد خودتون داره واگرنه كه تو اين جامعه كه انتخاب و طرح پيشنهاد با پسره امكان نداره كه خودتون بخوايين و تنها بمونيد.
    اينكه استادتون بيشتر از شما با دوستتون صحبت ميكنه دليل بر اين نيست كه حتما ازاون خوشش اومده يا ميخواد ارتباطي برقرار بشه شايد حرفاي اونا در حد استادو شاگردي باشه كه شما هم ميتونيد اين موقع ها خودي نشون بدينو با شركت تو بحثو گفتگوي اونا توجهشو جلب كني.
    اگر شما اعتماد به نفس نداشته باشين نميتونيد تو قع داشته باشين ديگران شمارو ببينن.
    فعال باشيد نظر بدين شوخ طبعي كنيد بدون اينكه خجالت بكشيد.
    البته اينم بگم كه اگر عكس العملي مبني بر علاقه از استادتون نديدين دليل بر نا اميدي نيست.
    موفقيت به تحصيلات و داشتن مدارك مختلف نيست شمابايد تو زندگي در كنار اعتماد به نفس قدرت مواجه باشكست رو هم داشته باشيد.
    اينم بگم كه سادگي چيز بدي نيست و به جاش ميتونه جزو خصلت هاي خوب يك انسان باشه اما نبايد به حدي باشه كه تبديل به لودگي بشه. تو اين جامعه كنوني كه خيلي از آدما براي نون هزاران كار غلط ميكنن ساده بودن يعني يه لودگي.بايد زرنگ باشي در عين احترام به ديگران هميشه از حق خودت دفاع كن.شاد باشين.
    امضای ایشان

  4. کاربران زیر از zbahane بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4655
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : احساس میکنم افسرده شدم

    مثل اینکه من نتونستم حرفمو درست بزنم
    راستش من میخوام دوست داشته باشم اما بلد نیستم چطور
    سر کلاس هم که هستم شوخی میکنم فعال هستم اما انگار کسی توجه نمیکنه
    من حتی با دوستان خودم هم راحت نیستم دلیلش هم اینه که کارهایی را که اونا میکنن من نمیتونم بکنم به قول خودشون من پاستوریزم
    بعنوان مثال اونا سیگار میکشن که من نمیکشم
    اونا به زن و دختر مردم تیکه میندازن که من نمیتونم که از این بایت خوشحال هستم که نمیتونم
    یا شوخی هایی باهم میکنن که من نمیپسندم
    حالا با این اوصاف من باید چیکار کنم

    آها راستی اینم نگفتم که من متولد 1367 هستم و اون استاد زبانم متولد 1362

  6. کاربران زیر از m_reza_206 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4385
    نوشته ها
    528
    تشکـر
    1,425
    تشکر شده 866 بار در 371 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : احساس میکنم افسرده شدم

    متاسفانه بي اخلاقي تو جامعه انقدر پررنگ شده كه آدماي سالمي مثل شما فكر ميكنن مشكل از خودشونه در صورتي كه با اين خصوصيات شما يه پسر متعهد وكاملا با شخصيت هستين كه براي زندگيتون 4 چوبهايي دارين.
    در مورد استادتون فكر ميكنم اين يه احساس زود گذره چون به خاطر تفاوت سني زيادتون و تفاوت اخلاقي كه كاملا از رفتارش با دوستاي شيطونتون مشهوده چندان مناسب شما نيست وخودتونم اينو ميدونيد .
    شما عكس العمل جامعه رو در برابر دوستاتون با همچون خصوصياتي كه گفتين ميبينيد و به خاطر همين فكر ميكنيد ديده نميشيد...
    در صورتي كه اين ظاهر قضيه هستش و جامعه يا لااقل دخترا آدماي بي اخلاقي مثل دوستاتونو بيشتر براي سرگرمي و خنده ميپسندن و مطمعنا اگر پاي ازدواج به ميون بياد انتخابشون يه مرد متعهد وبا شخصيته.
    بهتره با كسايي دوستي كني كه از لحاظ اخلاقي مثل خودت باشن كه در كنار اونا احساس كمبود نكني.
    دوست داشتن هم سخت نيست شما كه فعلا قصد دوستي باكسي روندارين،زماني كه تصميم به ازدواج گرفتين اطرافتون مثل محيط كار كلاس محل .... دنبال كسي بگردين كه مناسب شان و شخصيت شما باشه كه اگر اين كارو انجام بدين تفاهمي كه بين شما هست خودش زمينه يه عشق ناب ميشه.
    امضای ایشان

  8. کاربران زیر از zbahane بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : احساس میکنم افسرده شدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط m_reza_206 نمایش پست ها
    سلام به همه دوستان
    من 26 سال سن دارم لیسانس فنی دارم با چنتا دوره تخصصی که مرتبط با رشتم بود رو رفتم
    تا بحال چنتا شغل عوض کردم که علت اصلی از دست دادن کارام سادگیم تو کار بود اینکه به همه اعتماد میکنم
    حس میکنم تو درسم تو کارم تو زندگیم اصلا آدم موفقی نبودم احساس پوچی میکنم
    من تا بحال با هیچ دختری دوست نبودم شرایط ازدواج رو هم ندارم چون که الان پول ندارم برا همین چند وقتیه که از این نظر هم اعصابم بهم ریخته انگار همش یه حسی بهم میگه از دنیا جا موندی
    حس میکنم روابط عمومیم افتضاحه
    مثلا من چند ماهی هست که با یکی از دوستام که 4 سال ازم کوچکتره کلاس زبان میرم استادمم یه دختر هست که بهش علاقمند شدم اما اون اصلا بهم محل نمیزاره و بیشتر تو کلاس با دوستم حرف میزنه تا من این موضوع داره رنجم میده حس میکنم من بیشتر شبیه یه مترسکم تا انسان
    کمکم کنید بگید چیکار کنم الان 3 روزه که تو اتاقم هستم دارم دیونه میشم

    خب وقتی از فونت بزرگ برای نوشتن استفاده کردی متوجه شدم که میخوای با صدای بلند حرفتو بهمون بزنی ...

    و این دقیقا" چیزیه که خودتم دنبالش و میخوای در جامعه مطرح بشی ...

    در مورد خودت باید بگم تا نتونی به خودت احترام بذاری و اعتماد کنی ...

    کسی هم به تو احترام نمیذاره .... پس وقتی وجود خودت رو دوست داشته باشی و رفتار دیگران برات مهم نباشه اونوقته که دیگران جذب تو میشن

    در ضمن این ذهن آشفته رو باید درست کنی ...

    اعتماد به دیگران خوبه ولی نه تا جایی که تبدیل به حماقت بشه ...

    وقتی تونستی تو کلاس زبان بشینی و چیزی تو رو احساساتی نکرد و تو بیخیال به رفتار بعضی ها بودی اونوقت شخصیتت شکل میگیره

    بیخود بخاطر چیزای الکی اعتمادبنفستو از دست نمیدی ...

    و راحت ارتباط برقرار میکنی ... در ضمن قرار نیست شما از هر کسی خوشتون اومد اونم همین حس رو نسبت به تو داشته باشه
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  10. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3829
    نوشته ها
    1,254
    تشکـر
    954
    تشکر شده 1,186 بار در 691 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : احساس میکنم افسرده شدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط m_reza_206 نمایش پست ها
    مثل اینکه من نتونستم حرفمو درست بزنم
    راستش من میخوام دوست داشته باشم اما بلد نیستم چطور
    سر کلاس هم که هستم شوخی میکنم فعال هستم اما انگار کسی توجه نمیکنه
    من حتی با دوستان خودم هم راحت نیستم دلیلش هم اینه که کارهایی را که اونا میکنن من نمیتونم بکنم به قول خودشون من پاستوریزم
    بعنوان مثال اونا سیگار میکشن که من نمیکشم
    اونا به زن و دختر مردم تیکه میندازن که من نمیتونم که از این بایت خوشحال هستم که نمیتونم
    یا شوخی هایی باهم میکنن که من نمیپسندم
    حالا با این اوصاف من باید چیکار کنم

    آها راستی اینم نگفتم که من متولد 1367 هستم و اون استاد زبانم متولد 1362

    بهترین کار اینه که دوستانی فراخور حال خودت داشته باشی ...

    وگرنه تنهایی واسه تو بهتر از اینه که دنبال دوستات باشی و به این و اون متلک بگی ....

    میتونی در یک گروه پیاده روی و یا کوه نوردی ثبت نام کنی و باهاشون همراه بشی ...

    اینجوری از محیط این دوستات کنار میرید .... و به آرامش میرسید

    شما وقتی تونستی خودتو پیدا کنی و اعتماد به نفست بالا بره اونوقته که دیگران جذب شما میشن ...

    گاهی اروم و سنگین موندن در یک جمع میتونه نظر خیلیارو عوض کنه و اونقت دیدنی میشید ...

    برای دوست پیدا کردن نباید کاری کرد ...

    شما باید اول به خودت احترام بذاری و اونو دوست داشته باشی بعد دنبال گرفتن دوست برای اون باشید ...
    امضای ایشان
    خدا آن حس زيباييست كه در تاريكي صحرا
    زمانيكه هراس مرگ ميدزدد سكوتت را
    يكي همچون نسيم دشت مي گويد
    كنارت هستم اي تنها...


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد