نمایش نتایج: از 1 به 7 از 7

موضوع: خسته شدن از رابطه های پنهانی

2138
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4659
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    Unhappy خسته شدن از رابطه های پنهانی

    سلام خسته نباشید
    من دیگه نمیدونم چکار کنم از این دوست داشتن از اینکه هر روز باید استرس داشته باشم که خانوادم بفهمن خستم شد
    بعضی وقتا دلم میخواد اصلا هیچکسو نداشته باشم خودم تنها هر کاری میخوام بکنم
    اهههههههههههههههه
    گفتم شاید اینجا حرفامو بتونم بزنم شاید اینجا یکی درست راهنماییم کنه
    تورو خدا توروخدا با من ح بزنید
    به من بگید چکار کنم
    از یه طرف دوسش دارم
    از یه طرفه دیگه میترسم خانوادم بفهم
    اگه بابام بفهمه دیگه زندگی واسم معنا نداره
    چون این موضوع یه بار تجربه کردم|worry|

  2. کاربران زیر از shima74 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : نمیدونم چکار کنم باهاش بمونم یا نه

    نقل قول نوشته اصلی توسط shima74 نمایش پست ها
    سلام خسته نباشید
    من دیگه نمیدونم چکار کنم از این دوست داشتن از اینکه هر روز باید استرس داشته باشم که خانوادم بفهمن خستم شد
    بعضی وقتا دلم میخواد اصلا هیچکسو نداشته باشم خودم تنها هر کاری میخوام بکنم
    اهههههههههههههههه
    گفتم شاید اینجا حرفامو بتونم بزنم شاید اینجا یکی درست راهنماییم کنه
    تورو خدا توروخدا با من ح بزنید
    به من بگید چکار کنم
    از یه طرف دوسش دارم
    از یه طرفه دیگه میترسم خانوادم بفهم
    اگه بابام بفهمه دیگه زندگی واسم معنا نداره
    چون این موضوع یه بار تجربه کردم
    خب دیگه شما باید بین دوست داشتن و رهایی یکی رو انتخاب کنید ...

    دوست داشتن یعنی اسارت و اینو باید قبول کنید که کسی که عاشق میشه نمیتونه مثل قبل آزاد و رها باشه ...

    پس با یک کات میتونید همه این بندارو از خودتون باز کنید و رها بشید ...

    که با وضعی که خانواده شما داره بهترین راه حله .. چون اگه کسی بفهمه دیگه آزادی معنی و مفهومی براتون نداره ...

    البته اگه میتونید با ازدواج به هم برسید که خیلی خوبه وگرنه ادامه دادن چنین رابطه ای جز به زحمت چیز دیگه ای نیست ...
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  4. کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3829
    نوشته ها
    1,254
    تشکـر
    954
    تشکر شده 1,186 بار در 691 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : نمیدونم چکار کنم باهاش بمونم یا نه

    من معتقدم ام وقتی باید به این روابط رو بیاره که موقع ازدواجش باشه و قصدی برای آینده داشته باشه

    چون اینجوری خیلی عذاب میکشه ... خصوصا" ما خانوما که چنان عاشق میشیم که مثل این دوشتمون شیماجان آرزو میکنیم که :

    دلم میخواد اصلا هیچکسو نداشته باشم خودم تنها هر کاری میخوام بکنم

    این یعنی اینکه اونقدر از مرز دوست داشتن گذشتیم که چنین آرزویی میکنیم ...

    به هرحال عاشق شدن باعث میشه که آدم آسیب پذیر بشه و مثل الان شما احساس رهایی و اسودگی خاطر نکنه ...

    خب بهترین راه اینکه اگه میبینی راهی برای رسیدن شما به هم نیست ، و هر روز دارید عذاب میبینید این رابطه رو قطع کنید

    اینکه هر روز استرس دارید که عشق نیست ... عشق یعنی اینکه حالت خوب باشه ...
    امضای ایشان
    خدا آن حس زيباييست كه در تاريكي صحرا
    زمانيكه هراس مرگ ميدزدد سكوتت را
    يكي همچون نسيم دشت مي گويد
    كنارت هستم اي تنها...


  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2014
    شماره عضویت
    3322
    نوشته ها
    213
    تشکـر
    118
    تشکر شده 146 بار در 94 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : نمیدونم چکار کنم باهاش بمونم یا نه

    سلام خب تکلیف خودتون رومشخص کنید یا این راه روادامه بدیدیاتمومش کنید ولی به نظر من اگه تمومش کنید به نفع تونه.میدونم بخاطر وابستگی شدیدی که بین تون پیش اومده قطع کردن این رابطه براتون خیلی خیلی سخته ولی چاره دیگه ندارید اگه میخواید خانواده تون چیزی نفهمن هرچه زودتر تمومش کنید براتون بهتره .اجازه بدیدسرنوشت به دنبال شمابیاد نه اینکه شمابه دنبال سرنودشت برید آینده هرانسانی قبلا براش مشخص شده پس شمانمیتونیدچیزی روتغییر بدید...
    امضای ایشان
    توراباغیرمی بینم
    صدایم درنمی آید
    دلم میسوزدوکاری
    زدستم برنمی آید......


  7. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : نمیدونم چکار کنم باهاش بمونم یا نه

    نقل قول نوشته اصلی توسط shima74 نمایش پست ها
    بابای من خیلی ادم منطقی
    من 4 سال با یه پسری بودم که واقعا دوسش داشتم اونم خیلی دوسم داشت
    و بابای من با این موضوع کنار اومد ولی نمیذاشت با هم ازدواج کنیم چون فکر میکرد سن من برای ازدواج کمه انقدر نداد تا اونم رفت ازدواج کرد البته خودمم مقصر بودم
    من اگه میترسم به خاطر اینه که یک بار این موضوع واسم پیش اومده و بعد 4 سال خیلی ضربه ی روحی به خودم خانوادم وارد شد
    همش فکر میکنم این بارم همین جوری میشه ترس از این دارم
    و اینکه اگه بابام بفهمه از خجالت چکار کنم
    میترسم فکر کنه که من هر روز عاشق یه نفر میشم
    و از دفعه ی قبل درس نگرفتم
    http://forum.moshaver.co/f83/%D9%BE%...709/#post25339


    خب دوست عزیز وقتی شما چنین سالهایی رو تجربه کردید و میدونید که چقدر سخته ...

    پس چرا دوباره پا در این راه میذاری ؟ خب اول در شرایط خونواده قرار بگیر بعد اقدام کن ...

    الان فکر نمیکنم مشکلی از نظر سن داشته باشی و شاید بتونی در این مورد برای ازدواج اقدام کنی ...

    ولی بازم میگم همه جوانب رو بسنج و بعد تصمیم بگیر...

    اگه واقعا" شرایط ازدواج رو داری و مشکلی از نظر طرفت برای خواستگاری نیست پس بسم الله

    اگرم شرایط اصلا" مساعد نیست پس چه بهتر که از این اضطراب کشنده هر روز خودت رو رها کنی و خلاص شی ...

    ادم عشق و عاشقی رو برای لذت بردن میخواد ... نه اینکه هر روز خدا نگران باشی و بترسی ...

    پس الان وقتشه که تصمیم نهایی رو بگیری
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  8. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3761
    نوشته ها
    312
    تشکـر
    197
    تشکر شده 180 بار در 116 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : نمیدونم چکار کنم باهاش بمونم یا نه

    و متاسفانه این یکی از معایب کشور عزیزمونه
    حیف

  9. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4882
    نوشته ها
    71
    تشکـر
    27
    تشکر شده 42 بار در 30 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : نمیدونم چکار کنم باهاش بمونم یا نه

    ببینید تو این شرایط باید اول از پسره مطمئن شد . بهش بگو اگه دوستت داره باید رابطه تون رو جدی تر کنه...مثل بچه خوب بیاد از پدرت خواستگاریت کنه...این طوری هم از شر این استرس خلاص می شی...هم می فهمی اون پسر چقدر دوستت داره

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد