نمایش نتایج: از 1 به 8 از 8

موضوع: عشق پسر متأهل به دختر مجرد

2096
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4696
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    3
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    عشق پسر متأهل به دختر مجرد

    من دختری 27 ساله هستم
    از وقتی که یادم میاد دوسم داشت چون باهم فامیلیم.از بچگی میگفت که منو میخواد ولی میدونستم که خانوادم هیچوقت راضی نمیشن چون از لحاظ اخلاقی مشکل داشت مشکلشم این بود که زیادی سبک بود.
    با اینکه میدونست که میدونم دختر تو زندگیش زیاد بوده ولی بازم بهم ابراز علاقه میکردو میگفت اگه با کس دیگه ازدواج کنی من میمیرم.همیشه چشمم دنبالته!
    من خیلی به خرفاش اهمیت نمی دادم اما همه فامیل میدونستن که چقدر بهم علاقمنده ولی من نمیخوام.
    تا اینکه ازدواج کرد اونم یه ازدواج ناموفق بعداز یک سال عقد از همسرش جدا شد چون از لحاظ سطح خانوادگی و فرهنگی بهم نمیخوردن خانواده همسرش زیادی بازو راحت اما خانواده خودش مثل خانواده ما مذهبی وسنتی.
    بعداز این جدایی بازم اومد سمت من ولی فقط یه پناه عاطفی و فرار از شکستی که خورده .تا حدی بهم نزدیک شدیم منم چون دیدم شرایطش بده نخواستم بدتر بشه وگرنه بازم میدونستم که رابطم باهاش به جایی نمیرسه.
    بهم نزدیک شدیم و مدام بهم میگفت که شدیدا دوسم داره و میخواد باهام باشه حتی اگه خودش با کس دیگه ای ازدواج کنه من هم میبایست کنارش باشم.بارها دعواش کردم از هر راهی که فکر میکردم جواب میده امتحان کردم اما بی فایده بود و بیخیالم نمیشد.
    نو همین گیرو دار شنیدم که قراره با یکی ازدواج کنه شوکه شده بودم که چطور ممکنه کسی که اینقدر بهم علاقه داشت یهو اینقدر بی خبر با شخص دیگه ای ازدواج کنه.همه چی خیلی سریع اتفاق افتاد و حتی بهش تبریک گفتم با اینکه ازش دلخور بورم که تا اون موقع چرا حرفی نزده اما در جوابم گفت هرگز نمیذارم مال کسی بشی تو واسه منی!
    اهمیتی نداشت چون بنظرم رفتارش نرمال و طبیعی نبود ولی ما دخترا از ابراز عشق یک مرد خیلی نمیتونیم ساده بگذریم تا حدی نرم شده بودم اما واقعا باورم نمیشد چطور رفت سراغ یکی دیگه.
    بعد از 2ماه از عقدش بازم باهام تماس گرفت و اصرار داشت که باهاش باشم یه جورایی همسر دومش!
    یه شب بهم اسمس داد اما جوابشو ندادم اون موقع ساعت 2 شب بود تا فردای اون روز ساعت 4 پشت سر هم بهم زنگ میزدو اسمس می داد تا جایی که یادمه 90 تا میسکال داشتم!
    اما جواب ندادم... تو اسمساش قسمم میداد که فقط یه بار بهش جواب بدم خستم کرده بود حتی گوشیمو خاموش کردم اما بازم بی خیال نمیشد.
    آخرم من کوتاه اومدمو جواب دادم ازم خواست با التماس خیلی زیاد که فقط یکبار باهاش تنها برم بیرون که حرفای مهمشو بهم بگه
    ،قبول نمیکردم اما این آدم انقدر سمجه که بالاخره قبول کردم برم اونم با این قول که نتیجه حرف هرچی که من بگم قبوله.اما بازم شک دارم!
    هنوز موعدش نرسیده اما من خیلی متاسفم برای خودم که چرا نمیتونم از پسش بربیام.نسبت به همسر این شخص هم احساس عذاب وجدان شدیدی دارم چون واقعا دختر خوب وصبوریه.
    از روش خجالت میکشم و بدی فامیل بودن و چشم تو چشم شدن همینه.
    خواهش میکنم راهنماییم کنید.چی کار کنم که پرونده این موضوعو ببندم؟

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4589
    نوشته ها
    156
    تشکـر
    10
    تشکر شده 106 بار در 63 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : پسری که زن داره و میگه عاشقمه!

    به نظر من اون ی جورایی داره بات بازی میکنه یعنی چطور میشه اون بهت علاقه داره ولی پاپیش نمیذاره و میره با یکی دیگه ازدواج میکنه؟!
    عزیزم تو الان سنت برای ازدواج خوبه و میتونی یه زندگیه خوبی داشته باشی به نظرم به اون اقاهم بگو که دست از سرت برداره بگو میخای ازدواج کنی اگه بیش ازینا مزاحمت بشه میری به زنش میگی
    اون اگه واقعا تورو دوست داشت میامد جلو ازدواج میکرد باتو.
    بازم عزیزم بهتره بری پیش مشاوره و کامل توضیح بدی بهش اونا بهتر کمکت میکنن
    امضای ایشان
    دستمو بگیر....... نذار اشتباه برم

  3. کاربران زیر از DELBAR بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3685
    نوشته ها
    23
    تشکـر
    0
    تشکر شده 13 بار در 8 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : پسری که زن داره و میگه عاشقمه!

    ببن اون شما رو شناخته که در مقابلش کم میارید و بهش فرصت میدید سعی کنید اصلا جوابشو ندین اس ام اس هاشم نخونده پاک کنید تجربشو دارم که میگم منم پسر عمم دوسم داشت زمانی که ازدواج کردم همش اس میداد که خود کشی میکنم دیگه اس هایی که میداد نخونده پاک میکردم تا چند سال بعد از ازدواجمون تولدمو تبریک میگفت تولد دخترم اینقدر جوابشو ندادم تا اینکه بعد از 6 سال از ازدواجم دیگه اس نداد همسرم هم در جریان بود . با جواب دادن امیدوار میشن
    امضای ایشان
    خودت باش ........ مهم نیست دیگران چه فکری میکنند.

  5. کاربران زیر از maeisa بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4702
    نوشته ها
    12
    تشکـر
    0
    تشکر شده 4 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : پسری که زن داره و میگه عاشقمه!

    شما یه جورایی نیمکت ذخیره ای.دوستت نداره فقط قراره باهات بازی کنه.این ادم کنترلش دست خودش نیست کسی که یه ازدواج ناموفق داشته و بازهم داره به زنش خیانت میکنه قطعا یه مشکلی داره .جواب زنگ و اس هاشو اصلا نده.تو جمعی دیدیش اصلا بهش نزدیک نشو.بعضی پسرا فک میکنن دخترایی که سنشون از سن ازدواج گذشته به هر رابطه ای پا میدن.هیچ حرف مهمی بین شما نیست.هر حرفی هم بین شما رد و بدل بشه برای جفتتون گناه داره و قطعا تو زندگی اینده شما و شوهرت تاثیر میزاره...هرجور شده باهاش کات کن

  7. کاربران زیر از hesam1372 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  8. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4780
    نوشته ها
    44
    تشکـر
    24
    تشکر شده 20 بار در 13 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : پسری که زن داره و میگه عاشقمه!

    نقل قول نوشته اصلی توسط maria28 نمایش پست ها
    من دختری 27 ساله هستم
    از وقتی که یادم میاد دوسم داشت چون باهم فامیلیم.از بچگی میگفت که منو میخواد ولی میدونستم که خانوادم هیچوقت راضی نمیشن چون از لحاظ اخلاقی مشکل داشت مشکلشم این بود که زیادی سبک بود.
    با اینکه میدونست که میدونم دختر تو زندگیش زیاد بوده ولی بازم بهم ابراز علاقه میکردو میگفت اگه با کس دیگه ازدواج کنی من میمیرم.همیشه چشمم دنبالته!
    من خیلی به خرفاش اهمیت نمی دادم اما همه فامیل میدونستن که چقدر بهم علاقمنده ولی من نمیخوام.
    تا اینکه ازدواج کرد اونم یه ازدواج ناموفق بعداز یک سال عقد از همسرش جدا شد چون از لحاظ سطح خانوادگی و فرهنگی بهم نمیخوردن خانواده همسرش زیادی بازو راحت اما خانواده خودش مثل خانواده ما مذهبی وسنتی.
    بعداز این جدایی بازم اومد سمت من ولی فقط یه پناه عاطفی و فرار از شکستی که خورده .تا حدی بهم نزدیک شدیم منم چون دیدم شرایطش بده نخواستم بدتر بشه وگرنه بازم میدونستم که رابطم باهاش به جایی نمیرسه.
    بهم نزدیک شدیم و مدام بهم میگفت که شدیدا دوسم داره و میخواد باهام باشه حتی اگه خودش با کس دیگه ای ازدواج کنه من هم میبایست کنارش باشم.بارها دعواش کردم از هر راهی که فکر میکردم جواب میده امتحان کردم اما بی فایده بود و بیخیالم نمیشد.
    نو همین گیرو دار شنیدم که قراره با یکی ازدواج کنه شوکه شده بودم که چطور ممکنه کسی که اینقدر بهم علاقه داشت یهو اینقدر بی خبر با شخص دیگه ای ازدواج کنه.همه چی خیلی سریع اتفاق افتاد و حتی بهش تبریک گفتم با اینکه ازش دلخور بورم که تا اون موقع چرا حرفی نزده اما در جوابم گفت هرگز نمیذارم مال کسی بشی تو واسه منی!
    اهمیتی نداشت چون بنظرم رفتارش نرمال و طبیعی نبود ولی ما دخترا از ابراز عشق یک مرد خیلی نمیتونیم ساده بگذریم تا حدی نرم شده بودم اما واقعا باورم نمیشد چطور رفت سراغ یکی دیگه.
    بعد از 2ماه از عقدش بازم باهام تماس گرفت و اصرار داشت که باهاش باشم یه جورایی همسر دومش!
    یه شب بهم اسمس داد اما جوابشو ندادم اون موقع ساعت 2 شب بود تا فردای اون روز ساعت 4 پشت سر هم بهم زنگ میزدو اسمس می داد تا جایی که یادمه 90 تا میسکال داشتم!
    اما جواب ندادم... تو اسمساش قسمم میداد که فقط یه بار بهش جواب بدم خستم کرده بود حتی گوشیمو خاموش کردم اما بازم بی خیال نمیشد.
    آخرم من کوتاه اومدمو جواب دادم ازم خواست با التماس خیلی زیاد که فقط یکبار باهاش تنها برم بیرون که حرفای مهمشو بهم بگه
    ،قبول نمیکردم اما این آدم انقدر سمجه که بالاخره قبول کردم برم اونم با این قول که نتیجه حرف هرچی که من بگم قبوله.اما بازم شک دارم!
    هنوز موعدش نرسیده اما من خیلی متاسفم برای خودم که چرا نمیتونم از پسش بربیام.نسبت به همسر این شخص هم احساس عذاب وجدان شدیدی دارم چون واقعا دختر خوب وصبوریه.
    از روش خجالت میکشم و بدی فامیل بودن و چشم تو چشم شدن همینه.
    خواهش میکنم راهنماییم کنید.چی کار کنم که پرونده این موضوعو ببندم؟
    این دیگه خیلی خنده داره یه نفر دوبار ازدواج کرده باشه اما عاشق شما باشه .این موضوع رو به خانواده تون اطلاع بدید.ایشون دراصل دارن برای شما مشکل ساز میشن.میخواید تو فامیل زبانزد خاص وعام بشید؟ توفرهنگ مردم ما در اینجور روابط همیشه زنها مقصر شناخته میشن وطردمیشن .مردها معمولا بخشیده وبه آغوش خانواده شون برمی گردن.

  9. 2 کاربران زیر از نازل بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  10. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2014
    شماره عضویت
    3230
    نوشته ها
    76
    تشکـر
    170
    تشکر شده 72 بار در 41 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : پسری که زن داره و میگه عاشقمه!

    به نظر من بخواه که اصلا برات مهم نباشه نبینش ،90 تا میسکال که سهله اگر هزارتا هم زد جوابشو نده با خودت روراست باش و بیش از اینها قدر خود را بدون پیامکشو بدون خوندن حذف کن .
    امضای ایشان
    ما زنده به آنیم که آرام نگیریم موجیم که آسودگی ماعدم ماست

  11. 2 کاربران زیر از سلام برشما بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  12. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4490
    نوشته ها
    204
    تشکـر
    83
    تشکر شده 145 بار در 98 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : پسری که زن داره و میگه عاشقمه!

    این آقا رسمأ داره میگه که من هوس بازم و چه متأهل باشم چه نباشم بازم دنبال دیگران هستم
    اصلأ صلاح نیست که با ایشون ملاقات کنی معلوم نیست که نیتش چیه ؟ اشتباه نکن خططو عوض کن و کسی رو هم در جریانه بذار از الان جلوشو بگیری بهتره کاملأ مشخصه که به شما علاقه نداره اگر داشت حدأقل برای ازدواج دوم از شما درخواست میکرد.
    امضای ایشان
    تجربه بهترین درس است ، هرچند حق التدریس آن گران باشد . . .

  13. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4628
    نوشته ها
    15
    تشکـر
    15
    تشکر شده 2 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : پسری که زن داره و میگه عاشقمه!

    دوست خوب نظر ما هم مانند نظر دوستان است خط خودرا خاموش کنید یا اصلا همه پیام ها و تلفن هاشو نادیده بگیر..و حتما حتما با کسی که میدونی این آقا پسر ازش حساب میبره موضوع رو در میان بذار تا جلوش بگیره حتما در میان بگذار چون ممکنه وقتی تصمیم قطعی بگیری که باهاش قطع ارتباط کنی بخواد ازت به هر نحوی انتقام بگیره اصلا باهاش ملاقات نکن این آدم هرزه ای و معلوم نیس تو فکرش چی میگذره..این آقا یه آدم بیخودیست که خود نمی داند از زندگی از خودش از شما چه میخواهد در کل بیقید و بند و بی هدف است اگر فرصت ازدواج داری ازدواج کن که از دستش راحت شی میتونی رو کمک من حساب کنی[replacer_img]موفق باشید

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پدر و پسر
    توسط milad1500 در انجمن اس ام اس و نوشته های زیبا
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 06-10-2014, 05:15 PM
  2. اختلاف سنی دختر و پسر
    توسط amir2007 در انجمن سن ازدواج
    پاسخ: 3
    آخرين نوشته: 03-11-2014, 02:12 PM
  3. رفتار پسر 8 سالم
    توسط mh.yegane در انجمن تربیت کودک
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 10-20-2013, 01:43 PM
  4. با یک پسر پر دردسر چطور رفتار کنیم؟
    توسط R e z a در انجمن روانشناسی کودک و نوجوان
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 08-31-2013, 08:23 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد