سلام.پسری 21 ساله هستم...حدودا یک سال پیش از دختری خوشم اومد و به مرور که گذشت عاشقش شدم...وقتیکه بهش درخواست دوستی دادم گفتش که دو هفته پیش پسری بهش ابراز علاقه کرده و الان باهمم اما انگار که به علت اختلافاتی که باهم داشتند انگار زیاد ازش خوشش نمیومد...تا اینکه چند هفته بعد بهم اس داد و شرایطشو برای دوستی گفت و منم قبول کردم...اما خیلی این وضعیت دووم نیاورد و دو تاییمون فهمیدیم که هنوز بهش علاقه منده...ولی هر روز به عشق و علاقه من اضافه میشد چون هر روز سر کلاس میدیدمش.همیشه امید داشتم که اگه یه مدت با من باشه از من شاید خوشش بیاد...این تا جایی رسید که خودشم قرار کرد من به حالت جنون دوسش دارم و خودشم میگفت که تو منو از اون بیشتر دوست داری اما من دلم پیشش گیره اینو خودم قبلا نمیدونستم اما الان که ازش دورم میفهمم که دوسش دارم...یبار قرار شد بیست روز فکر کنه و بهم بگه که منو میخواد یا اونو...اخه اون پسره ادم مغروری بود و با کم محلیهاش و کم افتابی کردن خودش باعث علاقه بیشتر این دختر به اون میشد که خودشم ناراحت بود از این وضع اما میگفت دست من نیست کار دلمه...بهم چندبار گفت تموم کنیم اما نمیشد هم من بهش وابسته بودم هم تنها کسی که یه دوست واقعی براش بود من بودم...کسیکه اگه دلش برا پسره تنگ میشد و براش گریه میکرد به اون زنگ میزد و درد ودل میکرد من بودم...کسیکه وقتی پسره کات کرد باهاش و گفت بیا با هم دوست معمولی باشیم و داشت بشدت گریه میکرد من بودم که دلداریش میدادم...من باهاش کلی بیرون میرفتم باهم میخندیدیم شادی میکردیم وشاد برمیگشتیم و من بهترین دوستش بودم و میگفت تورو به عنوان دوست از اون پسره بیشتر دوست دارم اما به چشم دیگه نمیتونم ببینمت...میدید که برا نبودنش گریه میکردم همه چی رو میدید و ناراحت میشد اما میگفت دلم جای دیگست ببخشید...خودش میگفت من اگه تورو میخواستم خیلی خوشبخت میشدم چون منو خیلی میخوای و خیلی مردی که وقتی پیشت از یکی دیگه میگم گوش میکنی و تنهام نمیذاری...اخه نمیخوام ناراحتیشو ببینم دوست ندارم گریه کنه باید همیشه شاد باشه هیچ چیز لیاقت اینو نداره که براش بخوتد گریه کنه...چندی پیش توافق کردیم چون بهم بشدت وابسته ایم ا پایان امتحانات در ارتباط باشیم بعد از اون تموم کنیم که بتونیم راحت با موضوع کنار بیایم...الان تو همین مرحله ایم اما اون هنوز تو فکر پسرست و براش پست میذاره و از رفتن پسره بشدت ناراحته و منم از نبودنش بشدت داغونم...نمیدونم میشه برگرده...آیا یروز میفهمه تنها کسیکه واقعا دوسش داره منم و اونم یروز منو میخواد؟؟؟بخدا آرزومه منو برا یروزم که شده بخواد!!!!هنوزم دعاش میکنم سر نماز که حالش خوب شه