نمایش نتایج: از 1 به 10 از 10

موضوع: مخالفت خانواده با ازدواج پسر

1412
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4801
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    مخالفت خانواده با ازدواج پسر

    سلام فقط دوست دارم دوستان منطقی جواب بدن ممنون از همه
    من 26 سالمه اهل تهرانم و لی اصالتا یزذی- نزدیک به سه چهار سال با یه دختره تو شهر اصفهان دوست شدم که از همه لحاظ (خانواده ف وضعیت مالی و . . . ) مثل خودمون هستن من عاشق این دختر هستم و اونم همینطور دنبال بهونه میگشتم که برم اصفهان حالا یا واسه درس یا واسه کار که با اون ازدواج کنم لیسانسم رو گرفتم و واسه فوق لیسانس خوندم و اصفهان قبول شدم رفتم اصفهان - پدر و مادرمم بقول خودشون چون منو قبول دارند گفتم هرکاری بخوای واسه تو می کنیم من رفتم اصفهان تا یه ترمم تموم شد بعد داستان زن گرفتن رو به مامان و بابام گفتم که بی دلیل مخالفت کردن میگن دختره فرهنگش به ما نمی خوره و از هم دوریم و فلان
    حالا فعلا دو سه ماهه خیلی سنگین تو خونه رفتار می کنن باهام نه کاری واسم می کنن نه تحویلم می گیرن
    دختره هم خیلی دوست دارم با اینکه تو این چند سال از همه لحاط تستش کردم و دیدم بدرد هم می خوریم و نمیتونیم از هم دل بکنیم
    من الان فقط بخاطر اون هست که دارم تو اصفهان درس میخونم و میرم اصفهان
    موندم چکار کنم
    کمک کنید لطفا
    ویرایش توسط goodboy1472000 : 07-14-2014 در ساعت 01:54 PM

  2. کاربران زیر از goodboy1472000 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4801
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ :مخالفت خانواده با ازدواج پسر

    مرسی از رهنمایی های آنلاینتون نخواستم بای

  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3884
    نوشته ها
    583
    تشکـر
    61
    تشکر شده 356 بار در 247 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مخالفت خانواده با ازدواج پسر

    علت اينكه مخالفت كردن چيه ؟

  5. کاربران زیر از بهار شريف بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : مخالفت خانواده با ازدواج پسر

    نقل قول نوشته اصلی توسط goodboy1472000 نمایش پست ها
    مرسی از رهنمایی های آنلاینتون نخواستم بای
    فکر میکنم خونواده همچین بی راهم حرف نمیزنن ...

    اینو بخاطر عجول بودنتون گفتم که چون احساس میشه تا الان هرچی میخواستی دم دستت بوده ...

    و توان مخالفت رو نداری ...

    بهرحال در این موارد که خونواده مخالفت میکنن کاری جز حرف زدن و در واقع مذاکره نمی مونه ...

    باید بدونید که علت مخالفتشون چیه ؟

    بطور حتم اونا شخص دیگه ای رو برای شما در نظر گرفتن ....

    و در این مورد میتونی با شخصی که بتونه نقش واسطه خوب رو برای شما بازی کنه ، صحبت کنی ...

    در هر صورت فقط باید بدونی علت این کارشون چی هست بعد در مورد بقیه موارد حرف بزنید ....
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  7. 2 کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  8. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3829
    نوشته ها
    1,254
    تشکـر
    954
    تشکر شده 1,186 بار در 691 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مخالفت خانواده با ازدواج پسر

    منم بهتون میگم تا وقتی که ندونید علت مخالفتشون چیه ؟

    نمیتونید در برابرشون حرفی برای گفتن داشته باشید ...

    خیلی از دلایل میتونه باشه ، یکی از این دلایل ممکنه مادرتون از اینکه بخوایت از راه دور زن بگیرید مشکل داشته باشه

    راستش حف دوستمونم بی راه نیست ... ممکنه اونا برات یکی رو در نظر گرفته باشن

    پس بهتره یه چند وقتی پسر خوبی براشون باشی تا بفهمی که چی در مورد آینده ات میخوان تصمیم بگیرن ...

    به همین خاطر باید خیلی صبور باشی وگرنه به نتیجه ی نخواهی رسید ...

    اگرم مخالفتشون بخاطر دلیلی باشه ، و یا نباشه که شما دیگه کاری از دستتون برنمیاد ...

    و اون به خواست خودتون مربوط میشه که راه و سختی خودش رو داره
    امضای ایشان
    خدا آن حس زيباييست كه در تاريكي صحرا
    زمانيكه هراس مرگ ميدزدد سكوتت را
    يكي همچون نسيم دشت مي گويد
    كنارت هستم اي تنها...


  9. کاربران زیر از mahsa42 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  10. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4801
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مخالفت خانواده با ازدواج پسر

    دلیل مخالفتوشن اینه که میخوان هرکس رو که خودشو دوست دارن واسم انتخاب کنن مثل زن گرفتن داداشم که اونم آخرش زن نگرفت ضمنا من از اینا نیستم که همه چی واسم سریع آماده و محیا باشه واینطروی هم هیچوقت نبوده تو این چند سال تو خونه جوری رفتار کردم که همچین روزی خواستم زن بگیرم لااقل تو این یه مورد به حرفم گوش بدن که اینم باز حرف خودشون رو میزنن بهشون میگم لااقل یبار بیاین دختره رو از نزدیک ببینید اگه اونموقه خوشتون نیومد من دیگه چیزی نمی گم ولی قبول نمی کنن

  11. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3884
    نوشته ها
    583
    تشکـر
    61
    تشکر شده 356 بار در 247 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مخالفت خانواده با ازدواج پسر

    از توی فامیلتون پسرخاله ای یا کسی رو ندارین که بیاد دختر خانم رو ببینه و بره نظرشو به خانوادتون بگه ؟ منظورن اینه که با درگیر کردن بقیه توی این مسله و گرفتن حمایت از بقیه نظر خانوادتونو جلب کنید .

  12. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : مخالفت خانواده با ازدواج پسر

    نقل قول نوشته اصلی توسط goodboy1472000 نمایش پست ها
    دلیل مخالفتوشن اینه که میخوان هرکس رو که خودشو دوست دارن واسم انتخاب کنن مثل زن گرفتن داداشم که اونم آخرش زن نگرفت ضمنا من از اینا نیستم که همه چی واسم سریع آماده و محیا باشه واینطروی هم هیچوقت نبوده تو این چند سال تو خونه جوری رفتار کردم که همچین روزی خواستم زن بگیرم لااقل تو این یه مورد به حرفم گوش بدن که اینم باز حرف خودشون رو میزنن بهشون میگم لااقل یبار بیاین دختره رو از نزدیک ببینید اگه اونموقه خوشتون نیومد من دیگه چیزی نمی گم ولی قبول نمی کنن
    راستش خیلی سخته که بخوای با ساختار همچین خانواده هایکه حتی حاضر به گوش کردن هم نیستن کنار بیای ...

    فکر میکنم بهترین گزینه برای اینکه بخوای با کسی که دوستش داری زندگی کنی مستقل شدن شماست ...

    منظورم داشتن کاری خوب و قابل اعتماد و محلی برای زندگی که بخوای جدای از دعوای خانواده به زندگی با کسی که دوستش داری

    لااقل فکر کنی ...

    چون اینطور که تو میگی انصافا" باید منتظر یه معجزه باشیم ....
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  13. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3829
    نوشته ها
    1,254
    تشکـر
    954
    تشکر شده 1,186 بار در 691 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مخالفت خانواده با ازدواج پسر

    منم فکر میکنم کار از فرستادن پسرخاله و ... گذشته ...

    خوناده ایشون قبلا" تمام فکراشونو کردن و چون برادر بزرگترم ازدواج نکرده ...

    میخوان واسه ایشون سنگ تموم بذارن ، ولی به روش خودشون ...

    واسه همینه که حسابی در مقابل خواسته ایشون مقاومت میکنن ... و حتی حاضر نیستن که دخترو ببینن بعد نظرشونو بدن ...

    بهتره توام در خونه حالت مبارزه منفی رو مثل گاندی در پیش بگیری و هکاری میگن انجام بدی ولی خیلی بی تفاوت باشی ...

    راستش بدون تعارف مثل یک مرده متحرک بشی ...

    تا لااقل اینجوری بتونی بهش پیامی رو برسونی که ازت بپرسن بابا چته ؟

    اینجوری شاید بشه یه خورده بتونی پیش بری ... چون برای خراب کردن دیوار باید از ضربات کوچیک شروع کنید ...
    امضای ایشان
    خدا آن حس زيباييست كه در تاريكي صحرا
    زمانيكه هراس مرگ ميدزدد سكوتت را
    يكي همچون نسيم دشت مي گويد
    كنارت هستم اي تنها...


  14. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8798
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    2
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مخالفت خانواده با ازدواج پسر

    سلام به همه

    راستش من دقیقا همین راهی که میگی رو رفتم
    من اهل سمنان بودم و یه دختر کرمانی رو تو محل تحصیلم انتخاب کرده بودم..
    ماهها با خونواده جنگیدم.. حتی برا مصاحبه یه شغل تو کرمانم رفتم و اونا هم قبولم کرده بودن.. مشکل اینجا بود که هر چه من اصرار میکردم اونا بیشتر لج میکردن.. حداقل از نقطه نظر من.. وگرنه حرفشون ناحق نبود.. کار به اینجا رسید که بابام گفت اگه اون دخترو میخوای ما خونواده تو برا آخرین بار تو عروسیت میبینی و خداحافظ...
    وقتی جدیتمو دیدن و پس از بحثای فراوون تصمیم گرفتن به قول شما حداقل یه بار دخترو ببینن بعد هر چی گفتن..
    من فکر میکردم بهترین کار همینه.. ینی همه بهم میگفتن همین که بیان عالیه
    اما دقیقا مشکلاتمون از همون دیدار شروع شد..
    تو اون جلسه بابا و مامانم هر چی خواستن از مخالفتاشون گفتن و گفتن و اون بنده های خدا نمیدونستن چه جوابی باید بدن..
    آخرم رفتن و اونا رو با بهت و ناراحتی و حس تحقیر تنها گذاشتن..
    از اون شب به بعد دقیقه به دقیقه رابطه من با اون دختر که تا شب قبلش هم دیگرو میپرستیدیم تار و سخت تر شد.. 3 ماه دیگه به زور نگهش داشتم و رو خونوادمم کار میکردم.. تا این حد قبول کرده بودن که اگه شرایط زندگیم تو سمنان فراهم بشه و کار و خونه و این حرفا! احتمال داره مسئله دوری راهو این چیزا رو بی خیال بشن..
    تو همین بحثا و خوشحالیا! یهو دختره گفت من دیگه نمیتونم دووم بیارم و بیشتر تحمل کنم.. خداحافظ!
    نتیجه ش شده 5 ماه افسردگی و سرخوردگی برای من..
    اما خب وقتی به عقب نگاه میکنم میبینم شاید من میتونستم اون دخترو به خونوادم ترجیح بدم و الانم شاید زیر یه سقف بودیم! اما واقعاً تصمیم خوبی نبود..
    من حس میکنم به هیچ قیمتی (حتی بدبخت شدن خودت) نباید به خونوادت پشت کنی
    نمیگم مبارزه نکن
    برای خواسته ات مبارزه کن.. اما تا زمانی که راهی جز انتخاب بین خونواده و خواسته ت باقی نمیمونه.. اون لحظه وایستا.. و تصمیمی بگیر که تا آخر عمرت بتونی باهاش کنار بیای...

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد