نمایش نتایج: از 1 به 9 از 9

موضوع: پوچی زندگی

1081
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4807
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پوچی زندگی

    سلام...من ی پسر 17 سالم....راستش تو زندگی انگیزه و دلخوشی های زیادی دارم....ولی وختب ب آهخر زندگیم یعنیپیری و مرگ فکر میکنم همش از تو ذهن و خیالم خط میخوره....جوری ک حتی از درس خوندن هم زده میشم و با خودم میگم من که قراره بمیرم چرا اینقد تلاش بیهوده میکنم...جدا از این اصن تو خانواده هم از هیچ چیز راضی نیستم... از برادرام ک واقعا در حقم هیچ برادری نکردند...برادرای رفیقامو ک میبینم میگم خدایا اینا غیر طبیعی اند یا ما...مامانم ک ب جای تشویق هفت برابر تنبیه هفت برابر میکنه میکنه یا مثلا هر کاری میکنم آخرش ناراضیه مثلا بارز ترینشم درس خوندنمه....اصن هیچوخت نمیبینه درس خوندنمو فقط تفریحامو میبینه...میدونم این قرایی ک میزنه ب خاطر خودمه ولی ب جا این کارا میتونه امیدواری بده و منو هول بده جلو....پدرمم ک خودش روانشناسه ولی هیچوخت در مورد این مسایل با هم حرف نزدیم....ولی تنها کسی ک از دستش زیاد نارضایتی ندارم پدرمه ک اونم سرجاش مشکل داره برا من.......در کل این چیزارو ک میبینم همیشه از خدا میخوام ک ی جرقه ای تو زندگیم بزنه ک همی چیز مخصوصا خانوادم از این رو ب اون رو بشند،.....ولی وقتی میبینم خدا هم واسم هیچکاری نمیکنه ب زندگیم نا امید میشم......توروخدا اگه میتونین کمکم کنید ک بتونم با این مشکلاتم مقابله کنم یا از سر راهم برشون دارم یا بتونم نا دیده بگیدم....ممنون.مرسی

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3884
    نوشته ها
    583
    تشکـر
    61
    تشکر شده 356 بار در 247 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : پوچی زندگی

    دوست داری خانوادتو تغییر بدی و عوض بشن ؟

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4807
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : پوچی زندگی

    اینجوری نیست ک بگم کاش نبودند؟...همیسه گفتم کاش از این رو ب اون رو بشند....مخصوصا دو تا داداشام ک واقعا من کسیو ندیدم ک اینجوری باشند برادراش...یکیشون سه سال یکیشونم چارسال از من بزرگتره ولی واقعا مثل بچه ها رفتار میکنند..مخصوصا اون اولیه...دوستم میگه اگه اینا نباشند کی ب دادت میرسه ولی همیشه بش گفتم اینا تاحالا هیچوخت ب دادم نرسیدند...حالا اینا هیچی در مورد مامانم ک اوووووف هرچی بگم کم گفتم با اینکه فوق العاده وسش دارم و تاحالا هیچ بی احترامی نکروم...دیشب داشتیم شام میخوردیم میگه ریشاتو چرا نزدی....آخه من نمیدونم حالا وسط شام ریش چ ربطی داشت..........من ی مشکلایی تو خانواده دارم ک هیشکی نداره...............

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3884
    نوشته ها
    583
    تشکـر
    61
    تشکر شده 356 بار در 247 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : پوچی زندگی

    ببين اينكه بخواي خانوادتو رو 360 درجه كه چه عرض كنم يك درچه هم نميتوني عوض كني چون اونا يه شخصيتي دارن كه قابل تغيير نيست . ما انسان ها هنر كنيم رفتار خودمون رو فقط ميتونيم عوض كنيم .
    به قول يكي از دوستام ميگفت كاش به يه سني كه ميرسيديم ميتونستيم خانوادمون رو عوض كنيم

    شما بايد اول اين موضوع رو بپذيريد كه خانواده شما اين خصوصيات خوب و بد رو داره و بعد كم كم سعي كنيد متناسب با اونها رفتار كنيد
    اين موضوع هم كه مامانتون به ريش داشتن شما گير داده وسط غذا به خاطر اين هست كه داره بهت ميفهمونه كه دوستت داره و واسش زشت و زيبا بودنت مهمه داداشي

  5. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : پوچی زندگی

    راستش چرا دروغ این پوچی در زندگی نیست ... چون شما هدف دارید ....

    این داشتن توقع در زندگیه که میخوایت همه چی رو برای اینکه راحت باشید عوض کنید ...

    شما برای اینکه بتونید راحت روی زمین راه برید کل زمین رو که فرش نمیتونید بکنید ....

    برای راحت راه رفتن در روی زمین فقط کافیه کفشاتو عوض کنی ...

    و در مورد شما اینکه باید دیدگاه و تفکرتو عوض کنی ...

    خی وقتی میدونی حساسیت خونواده در مورد چیه ... پس میتونی با انجام خیلی ساده اونا هم اونارو خشنود کنی و هم خودت راحت باشی...

    راز خوشحالی همه ما در خوشحال کردن دیگرانه ....


    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  6. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3829
    نوشته ها
    1,254
    تشکـر
    954
    تشکر شده 1,186 بار در 691 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : پوچی زندگی

    نقل قول نوشته اصلی توسط hadif نمایش پست ها
    سلام...من ی پسر 17 سالم....راستش تو زندگی انگیزه و دلخوشی های زیادی دارم....ولی وختب ب آهخر زندگیم یعنیپیری و مرگ فکر میکنم همش از تو ذهن و خیالم خط میخوره....جوری ک حتی از درس خوندن هم زده میشم و با خودم میگم من که قراره بمیرم چرا اینقد تلاش بیهوده میکنم...جدا از این اصن تو خانواده هم از هیچ چیز راضی نیستم... از برادرام ک واقعا در حقم هیچ برادری نکردند...برادرای رفیقامو ک میبینم میگم خدایا اینا غیر طبیعی اند یا ما...مامانم ک ب جای تشویق هفت برابر تنبیه هفت برابر میکنه میکنه یا مثلا هر کاری میکنم آخرش ناراضیه مثلا بارز ترینشم درس خوندنمه....اصن هیچوخت نمیبینه درس خوندنمو فقط تفریحامو میبینه...میدونم این قرایی ک میزنه ب خاطر خودمه ولی ب جا این کارا میتونه امیدواری بده و منو هول بده جلو....پدرمم ک خودش روانشناسه ولی هیچوخت در مورد این مسایل با هم حرف نزدیم....ولی تنها کسی ک از دستش زیاد نارضایتی ندارم پدرمه ک اونم سرجاش مشکل داره برا من.......در کل این چیزارو ک میبینم همیشه از خدا میخوام ک ی جرقه ای تو زندگیم بزنه ک همی چیز مخصوصا خانوادم از این رو ب اون رو بشند،.....ولی وقتی میبینم خدا هم واسم هیچکاری نمیکنه ب زندگیم نا امید میشم......توروخدا اگه میتونین کمکم کنید ک بتونم با این مشکلاتم مقابله کنم یا از سر راهم برشون دارم یا بتونم نا دیده بگیدم....ممنون.مرسی
    خب پسر خوب هر کسی بخواد هر روز به مرگ فکر کنه از دنیا زده میشه ...

    این دنیا قوانینی داره که براساس اون سالهاست برقراره و کسی نمیتونه بخاطر اینکه روزی می میره ازش دست بکشه ...

    ما بدنیا میایم تا با اتفاقاتی که برامون میفته حالا چه خوب و یا چه بد ... رشد کنیم ...

    پس وقتی دانشمندایی رو میبینی که در جنگ دوم جهانی با امید تحقیق میکردن ، باید بدونی که هر کسی راهی رو در زندگیش

    ادامه بده و نقش خودش رو در تاریخ و در این دنیا کامل کنه ...

    ممکنه شما در لینده به کشف برسید که خیلی در راحتی مردم نقش داشته باشه ... پس نباید با فکر کردن به مرگ عمرتو تلف کنی

    چون دیگه اسمش میشه تنبلی ....

    در مورد پدرت میتونی خیلی راحت و مردونه باهاش حرف بزنی ... مطمئنا" اون از اینکه چنین شخصیتی داری بی خبره و اگه بدونه خیلی تعجب میکنه ..

    در مورد مادرت سعی کن کارهایی رو که باعث ناراحتیش میشه رو انجام نده ... حتی زدن ریش ...

    خب تو میتونی با این کار ساده جلوی خیلی از حرفارو بگیری ... و یا کلا" هر چیزی دیگه که خودت بهتر میدونی ...
    امضای ایشان
    خدا آن حس زيباييست كه در تاريكي صحرا
    زمانيكه هراس مرگ ميدزدد سكوتت را
    يكي همچون نسيم دشت مي گويد
    كنارت هستم اي تنها...


  7. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4807
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : پوچی زندگی

    پذیرفتم خانوادمو ک تونستم تا الان زندگی کنم و خودمو ب خوب و بد شکن ( از نظر خودم ) عادت بدم....ولی واقعا وختایی ک از دست برادرام دیوونه میشم میگم کاش نبودند......در کل همه چیز میخواد دست ب دست هم بده تا من از زندگی لذت نبرم....

  8. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4807
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : پوچی زندگی

    درسته ک هدف دارم تو زندگیم و مطمنم هستم ک ب همش میرسم...ولی وختی ک ب آخرش فکر میکنم واقعا خودمو می بازم...حتی شده وسط درس خوندن فکرم ب اون طرفا رفته بعدش کتابو بشتم گذاشتم کنار....همه انگیزه هام تو ی لحظه از بین میره....

  9. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4807
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : پوچی زندگی

    نقل قول نوشته اصلی توسط mahsa42 نمایش پست ها
    خب پسر خوب هر کسی بخواد هر روز به مرگ فکر کنه از دنیا زده میشه ...

    این دنیا قوانینی داره که براساس اون سالهاست برقراره و کسی نمیتونه بخاطر اینکه روزی می میره ازش دست بکشه ...

    ما بدنیا میایم تا با اتفاقاتی که برامون میفته حالا چه خوب و یا چه بد ... رشد کنیم ...

    پس وقتی دانشمندایی رو میبینی که در جنگ دوم جهانی با امید تحقیق میکردن ، باید بدونی که هر کسی راهی رو در زندگیش

    ادامه بده و نقش خودش رو در تاریخ و در این دنیا کامل کنه ...

    ممکنه شما در لینده به کشف برسید که خیلی در راحتی مردم نقش داشته باشه ... پس نباید با فکر کردن به مرگ عمرتو تلف کنی

    چون دیگه اسمش میشه تنبلی ....

    در مورد پدرت میتونی خیلی راحت و مردونه باهاش حرف بزنی ... مطمئنا" اون از اینکه چنین شخصیتی داری بی خبره و اگه بدونه خیلی تعجب میکنه ..

    در مورد مادرت سعی کن کارهایی رو که باعث ناراحتیش میشه رو انجام نده ... حتی زدن ریش ...

    خب تو میتونی با این کار ساده جلوی خیلی از حرفارو بگیری ... و یا کلا" هر چیزی دیگه که خودت بهتر میدونی ...
    این چیزایی ک گفتم چیرایی بود ک واقعا رو در روی هیچکس نمیتونستم بزنم؟...مخصوصا بابام ک مطمنم درکم نمیکنه چون 55 سال سن داره و ی چیز غیر طبیعیه ک با ی همچین اختلاف سنی بخواد منو درک کنه....برا همینم بود ک اومدم اینجا تا با هم سن و سالای خودم درد و دل کنم ک بتونم خودمو خالی کنم....

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پول و یک دعوای دلچسب پولکی!
    توسط Artin در انجمن روانشناسی ازدواج
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 01-16-2017, 03:54 PM
  2. با این 4 روش، حسرت پول دیگران را نخورید!
    توسط R e z a در انجمن روانشناسی شغلی
    پاسخ: 4
    آخرين نوشته: 12-08-2014, 06:38 PM
  3. افسردگی پوچی بی هدفی
    توسط صحرا در انجمن افسردگی
    پاسخ: 5
    آخرين نوشته: 01-29-2014, 07:32 PM
  4. چگونگی پولدار شدن از نظر جیم بیلند راجرز
    توسط Artin در انجمن روانشناسی شغلی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 12-28-2013, 01:11 AM
  5. درباره روانشناسی پول و پولدار شدن!
    توسط Artin در انجمن روانشناسی شغلی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 12-26-2013, 01:02 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد