نمایش نتایج: از 1 به 5 از 5

موضوع: دخالت مادر شوهر

9584
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4829
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    دخالت مادر شوهر

    دخالت مادر شوهر
    Salam omidvaram betonid mano rahnamaei konid man ba khanevadeh shoharam moshkel daram dpsteshon daram ama ona tarzefekreshon paeine mano dar nemikonan man 18salame shojaram 32 shoharam khobe ama tahde harfaye madarshoharam ghararmigire va hanoz khone nagerefte mo va to zendegi man dekhalat mikonan mano mahdod kardan man nemidonam chikar konam manam siasat nadaramohazer javabi miko am harfamo dorost nemitonam tozoh bedam

  2. 2 کاربران زیر از nilo بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3884
    نوشته ها
    583
    تشکـر
    61
    تشکر شده 356 بار در 247 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : man 8 mahe ezdevaj kardam aghdam hanoz khone pedaram hastam

    Tعزیزم میشه فارسی بنویسی . مفهوم کلام با فارسی بهتر حس میشه

  4. 2 کاربران زیر از بهار شريف بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4839
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    920
    تشکر شده 1,137 بار در 614 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : man 8 mahe ezdevaj kardam aghdam hanoz khone pedaram hastam

    عزيز دلم منم وقتي نامزد بودم همين مشكلا رو داشتم خواهر شوهرم يه لباس عروس آورد گفت اينو بايد بپوشي چي بگم اونم كهنه رنگ و رو رفته مال دوستش بود مي گفت چرا بخاطر يه شب انقدر پول بديم من گريه زاري كه لباس عروس مورد علاقمو ميخام تا بالاخره يه جور راضيشون كردم ميخام بگم اينها فقط تو دوران نامزديه بعد كه بريد خونه خودتون درست ميشه ميشه مال خودت فقط تجربه اي كه من تواين يك ساله د ارم و الان پشيمونم اينه كه به حرف شوهرم كه گفت خونمون بايد نزديكه خونه مادرش باشه موافقت كردم اشتباه كردم اما تو اشتباه منو نكن سعي كن براش محدوديت بذاري هفته اي يكبار يادوبار نذار بيشتر بشه

  6. 2 کاربران زیر از محمدزاده بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : man 8 mahe ezdevaj kardam aghdam hanoz khone pedaram hastam

    بسختی تونستم بخونم ... پس خواهشا" فارسی تایپ کنید که بتونید درست منظور حرفتون رو بگید ...

    ولی خب بدم نشد که فینگلیسی نوشتید ... من میتونیم با همین نوع نوشتن براتون مثال بزنم

    لحن شما و تند برخورد کردنتون با خانواده شوهر مثل همین فینگلیسی نوشتن شماست ...

    درسته که در اون دارید منظورتونو بیان میکنید ولی کسی حوصله نداره تا اونارو هجی کنه ...

    بهترین راه اینه که خیلی کلی موضوعی رو که میخوایت بیان کنید ...خیلی محکم و محترمانه

    با استفاده از کلمات عزیزم / جانم / و کلمات محبت آمیز دیگه ...

    زیاد حاشیه نرید ، چون اونام با شما به حاشیه میان ....

    سعی کنید با مادرشوهرتون کنار بیایت ، تا بتونید بر روی شوهرتون اثربذارید ...

    پس در مورد چیزی که میخوایت فکر کنید و چندبار در ذهنتون تکرارش کنید و بعد در یک جمله مرتب بهشون بگید ...

    و این طلب میکنه که مطالعه داشته باشید و حتی اگه لازم شد مشاوره هم برید
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  8. کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3829
    نوشته ها
    1,254
    تشکـر
    954
    تشکر شده 1,186 بار در 691 پست
    میزان امتیاز
    11

    Red face پاسخ : man 8 mahe ezdevaj kardam aghdam hanoz khone pedaram hastam

    خب این مشکل مادر شوهرا تمومی نداره و روزی خوده شما مادرشوهر میشید ...

    پس بهتره تا مهارت لازم در این مورد رو یاد بگیرید ... و بهترینش مادر خودتونه ...

    البته این مربوط به اوایل زندگی شماست و بعدش بقول دوستمون زندگی روال خودش رو طی خواهد کرد ...

    مادرشوهرا چون وابستگی زیادی به پسرشون دارن ... وقتی که پسر ازدواج میکنه رقیبی برای ابراز محبت پیدا میکنن و میخوان بازم

    مثل قبل طوری رفتار بکنن که هنوزم پسرشون از اون حرف شنوی داشته باشه ...

    به همین خاطر این مسایل به وجود میاد... ولی خیلی زودم از بین میره ...

    چون مادرای ماهم با تمام سختی این دوران رو پشت سر گذاشتن

    پس بهتره بجای حاضر جوابی کردن همیشه اونارو در تصمیمت شریک کنی ...

    مثلا" مادرجون فکر نمیکنی اگه اینکارو بکنیم بهتره ؟

    حالا هر واکنش داشت بماند اروم آروم نرم میشه و دیگه از طرفت احساس خطری نخواهد کرد ...

    و خیالش راحت میشه که پسرش تو زندگی مشکلی نداره ...
    امضای ایشان
    خدا آن حس زيباييست كه در تاريكي صحرا
    زمانيكه هراس مرگ ميدزدد سكوتت را
    يكي همچون نسيم دشت مي گويد
    كنارت هستم اي تنها...


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد