نوشته اصلی توسط
سنبل
با سلام و خسته نباسید من حدود ۱۱ ماه پیش با نوه خاله مامانم که اصرار به ازدواج با من داشت دوست شدم و قرار شد که ۳ سال دیګه ازدواج کنیم تا اینکه برادرش موضوع رو فهمید این پسر ۲سال و نیم از من کوچکتره و سر همین موضوع با هم به مشکل خوردیم میدونم خیلی دوسم داره اما امروز بهم ګفت ما نمیتونیم با هم باشیم و فقط دوست باشیم خیلی داغونم دارم دیوانه میشم چون تازه فهمیدم چقدر دوسش دارم نمیخوام باهاش دوست باشم اما طاقت یه لحظه دوریشو هم ندارم تورو خدا کمکم کنید نمیدویم دارم چکار میکنم ...........
با خواهرش که حرف زدم ګفت اون چون موقعیت ازدواج نداره خواسته تو بری دنبال خوشبختیت ولی دوستت داره حالا بچه اس بعدا یادتون میره چی بوده و شده......