نوشته اصلی توسط
shiva121
راستش الان حیلیا از ادمای اطرافم میخوان با من باشن اما من بجز اون به هیچکس نمیتونم فکر کنم و الان به خاطر اینکه از عزیز ترین ادم زندگیم دور شدم خیلی حس تنهایی میکنم و فکر میکنم اگر با این اقا باشم تا حد زیادی از تنهایی درمیام من الان اصلا قصدم ازدواج نیست . من قبلا با کسی نبودم و دلیل مخالفت دوستام هم همینه ولی من فکر میکنم شاید بتونه تغییر کنه چون الان یک ساله که با کسی نیست و از طریق یکی از دوستام فهمیدم که ارتباطشو با دیگران محدود کرده
دوست عزیز تبریک باید بگم چون عاشق شدید ...[replacer_img]
شما طوری وارد این رابطه شدید که دارید یکطرفه دلبسته و عاشق میشید ...
راستشو بخوایت اگه شما الان به اون پسر در مورد عشقتون حرفی بزنید ، مطمئن باشید بهتون جواب منفی نمیده ...
ولی معلومم نیست تا کجا باهاتون همسفر باشه ... و اینه که بعد از خداحافظی شمارو به هم میریزه ...
الان قصد شما ازدواج نیست .... ولی اگه رابطه ای به ازدواج ختم نشه ...
پس دو نفر نتونستن به وصال هم برسن و فقط درد جدایی رو تحمل کردن ... و این اصلا" لطفی نداره ...
در ضمن اینو بهتون صادقانه میگم ، هیچ مردی تغییر نخواهد کرد ، پس اگه روزی به این امید خواستید با مردی باشید اینو خوب به خاطر داشته باشید...
یادتان نرود با وارد شدن به یک رابطه عاطفی ...
ما نوعی آزمون و خطا را آغاز میکنیم ...
و اگر نمیتوانید بعد از به خطا رسیدن آزمونتان از چنین رابطهای دل بکنید...
بهتر است هرگز به آن وارد نشوید؟؟؟