نمایش نتایج: از 1 به 2 از 2

موضوع: انتقاد و ایراد گرفتن های مکرر همسرم

2140
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4881
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    انتقاد و ایراد گرفتن های مکرر همسرم

    با سلام.
    من 10 سال است که ازدواج کرده ام. همسرم 7 سال از من کوچکتر است. یک فرزند داریم (پسر)
    خودم فوق لیسانس و خانمم دانشجوی PHD است. هر بزرگ شده جنوب شهر هستیم. فکر می کنم خودم درونگرا و همسرم برونگرا است.
    مشکل اصلی امان اینست که مرتب با هم دعوا می کنیم. تقریبا در اکثر موراد شروع مسایل از ناحیه ایشان است. مداما به چیز های کوچک و بزرگ گیر می دهد و انقدر مسئله را کش می دهد که کار به دعوا می کشد. من هم از کوره در می روم و صبرم تمام می شود و به حالت عصابیت شدید می رسم.
    بدلیل فشار کاری (روانی) و سایر مشغله ها و تا حدودی ناراحتی های موجود در روابط زناشویی و دعواهای مکرر دچار سندروم روده تحریک پذیر شدم.
    همسرم با اینکه اقرار می کند که نهایت سعی خود را بکار گرفته است تا بر سر هیچ مسئله ایی ناراحتی و درگیری ایجاد نکند ولی باز هم مسایلی پیش می آید که باعث دعوا و دلخوری می شود.

    من هم خیلی سعی می کنم که صبور باشم ولی خواسته های او تمامی ندارد و آرامش محیط خانواده امان مداما خراب می شود.

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4385
    نوشته ها
    528
    تشکـر
    1,425
    تشکر شده 866 بار در 371 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : انتقاد و ایراد گرفتن های مکرر همسرم

    یک فرزند داریم (پسر) [replacer_img]
    سلام
    اميدوارم همونقدر كه خوشحاليتونو از داشتن فرزند پسرتون با اين شكل نشون ميدين كنار همسرتون هم شاد و راضي زندگي كنيد.
    خوب من فكر ميكنم بعد از 10 سال كاملا با روحيات و خواسته هاي هم بايد آشنا شده باشيد وبراي كم شدن اين تنشها بايد تا الان لم همديگه دستتون اومده باشه،اما حتي اگر اينطور هم نباشه ميتونيد از مطالب زير استفاده كنيد...



    چند نکته برای جلوگیری از پدیدار شدن دعوا و جرّ و بحث بین همسران


    1. همسران باید دقت داشته باشند که چه وقت یک گفت وگوی سالم به بحث تبدیل می شود و درست در همان موقع، سکوت کنند.
    2. آنها علاوه بر این که باید لحن صحبت کردن خود را درست کنند، باید به لحن طرف مقابل نیز توجه داشته باشند و ببینند نیاز عاطفی او را برآورده می سازند یا نه.
    3. سکوت کردن، به فرد فرصت می دهد تا خونسردی خود را باز یابد و آرام گیرد؛ پس از هر سکوتی، می توان با ملایمت و آرامش بیشتری گفت وگو را ادامه داد؛ پس شخص باید تمرین کند و در بین صحبت، اندکی سکوت کرده، درباره آن چه گفته، صادقانه فکر کند.
    گفت وگویی که پایان خوشی دارد، نشانه صمیمیت است. طرفین می دانند که دیگری چه می گوید و از این که می توانند آزادانه حرف بزنند و منظور یکدیگر را بفهمند، لذت می برند. گفت وگو در این شرایط، آهنگی نرم و ملایم دارد؛ اما در ازدواج های ناموفق، لذت گفت وگو در فضایی آلوده به شکایت، گله کردن خشمگینانه و سوءتفاهم، گم می شود و جای اشارات دل نشین ابروها و ایماهای شیرین را نگاه های خیره و اشارات انتقادی، بهانه گیری ها و تهدیدها پر می کند.
    چه حادثه ای رخ می دهد؟ چرا صحبت های دل نشین، از دست می روند؟ مسئله این جاست که به مرور، شیوه های متفاوت صحبت، منافع و چشم اندازهای متضاد و سوءتفاهم ها، روی هم انباشته می شوند و آهنگ دل پذیر صحبت را تغییر می دهند.
    بعضی از مسائل ارتباطی، ناشی از تفاوت های طرز تکلم زن و مرد است. اختلافِ زمانی در حاضرجوابی زن و مرد، ممکن است باعث ناراحتی طرف مقابل شود. خانم ها از روی عادت و در مقایسه با آقایان، به زمان بیشتری برای پاسخ گویی نیاز دارند و در نتیجه، زمانی را برای پیدا کردن جواب صرف می کنند و این موضوع، کاسه صبر آقایان را لبریز می کند و یا ممکن است مردی با تأنی و با جملات فاصله دار، حرف بزند و زنش که حاضرجواب و بی قرار است، مرتب به میان صحبت او پریده، رشته کلام او را قطع کند. در این شرایط، ممکن است مرد، عصبانی شده، زن را مورد انتقاد قرار دهد و او را متهم سازد که تو همیشه حرف مرا قطع می کنی و هیچ وقت نمی خواهی حرف های مرا بشنوی.
    بعضی ها اصولاً در صحبت کردن، مهارت دارند؛ زیاد حرف می زنند و صحبت را کش می دهند. بسیاری از پرحرف ها، همسر خود را به بی توجهی متهم می سازند؛ مثلاً بارها از زنان شنیده ایم که می گویند: شوهرم هرگز به حرف های من توجه نمی کند و حال آن که شوهر، کم حرف است؛ ولی کلمه به کلمه صحبت های زنش را می تواند تکرار کند. دلیل این گلایه، آن است که شوهر کم حرف است؛ سکوت می کند و به صحبت های زنش گوش می دهد؛ ولی حالت چهره و نوع برخوردش، به گونه ای است که زنش او را به بی توجهی به حرف هایش متهم می کند. این مشکل، ناشی از شیوه های متفاوت گوش دادن در زن و مرد است. مردها هنگام گوش دادن، سکوت بیشتری دارند و منظورشان موافقت با نظر طرف مقابل است؛ اما زن ها در مقایسه با مردها، با تغییر حالت چهره و اشارات مختلف، گوش دادن خود را بیشتر نمایان می سازند؛ اما مردها هم انتظار دارند رفتار مشابهی از خود نشان دهند.
    در نظر بسیاری از افراد، اشارات مستمع بدین معناست که «به صحبت های تو گوش می دهم و از آن لذت می برم» و یا این که «به خود تو توجه می کنم و برایم مهم هستی» و برعکس، فقدان اشارات چهره، معانی منفی ای را تداعی می کند که «برای تو احترام قائل نیستیم و حرف هایت برایم مهم نیست».
    زوج ها اغلب از نقش و اهمیت این جنبه مهم ارتباطی، بی اطلاع هستند؛ حال آن که طرز صحبت و گوش دادن، احترام، محبت و توجه را تداعی می کند و یا بی توجهی، بی احترامی و بی مهری را می رساند.
    زن و شوهر، با وجود شیوه های ارتباطی متفاوت، می توانند برای اجتناب از بروز کدورت های احتمالی، با هم به توافق برسند. در این صورت، زن یا شوهری که با تأنی حرف می زند، از قطع صحبت از سوی همسرش، ناراحت نمی شود. افرادی که صحبت دیگران را قطع می کنند، می توانند درباره رفتارشان، قضاوت بهتری داشته باشند که آیا بی جهت و بدون عمد و قصد، صحبت را قطع کرده اند یا نه؟
    پرحرف ها، می توانند کمتر صحبت کردن و خلاصه گویی را تمرین کنند و کم حرف ها هم می توانند مشارکت بیشتر در گفت وگو را یاد بگیرند. مستمع بی توجه، می تواند اشاراتی دال بر توجه داشتن به طرف مقابل را نشان دهد و گوینده می تواند درک کند که سکوت، لزوماً به مفهوم بی توجهی نیست.
    مقررات گفت وگو

    شما می توانید با به کارگیری روش های زیر، گفت وگوهای خود را شیرین و لذت بخش سازید.
    1. با همسر خود هماهنگ شوید.
    2. با علاقه گوش کنید.
    3. از قطع صحبت او خودداری ورزید.
    4. سؤالات خود را از طرف مقابل، ماهرانه مطرح کنید.
    5. سیاست و نزاکت به خرج دهید.
    قانون شماره 1: شرط لازم صحبت ثمربخش، هماهنگی زن و شوهر است؛ به عبارت دیگر، زن و شوهر برای این که بتوانند با یکدیگر، ارتباط سازنده ای برقرار کنند، باید در مسیر صحبت یکدیگر قرار گیرند؛ زیرا در بسیاری از مواقع، زن و شوهر با آن که درباره موضوع واحدی صحبت می کنند، اما روش صحبت آنها به قدری متفاوت است که نمی توانند ارتباطی خوب با هم داشته باشند. ممکن است زن یا شوهر، قصد تسکین ناراحتی همسر خود را داشته باشند؛ ولی برعکس، بر ناراحتی او بیفزایند.
    قانون شماره 2: گاهی اوقات، زن شکایت می کند که شوهرش به حرف های او گوش نمی دهد؛ در حالی که شوهر می تواند تمام حرف های او را تکرار کند. این مشکل، از تفاوت و اختلاف جنسی ناشی می شود؛ به این معنی که زن، هنگام گوش کردن، با ابراز کلماتی مانند راستی، آره، عجب و تکان دادن اجزای صورت یا دست، توجه خود را به طرف مقابل نشان می دهد و از همسر خود می خواهد رفتاری مشابه داشته باشد و در غیر این صورت، از همسرش عصبانی می شود.
    قانون شماره 3: قطع صحبت، برای کسی که این کار را انجام می دهد، شاید خیلی طبیعی باشد؛ ولی در طرف مقابل، حس نارضایتی و افکار منفی ایجاد می کند. قطع صحبت هم مانند سایر عادات مربوط به تکلم، ممکن است بخشی از طرز مکالمه اشخاص باشد و برخلاف برداشت کسی که صحبتش قطع شده، ارتباطی با خودمحوری و مخالفت نداشته باشد. در این جا نیز زن و مرد، رفتار متفاوتی از خود نشان می دهند. مردها بیش از زن ها صحبت دیگران را قطع می کنند و این رفتار آنها، تنها درباره زن ها نیست. قطع صحبت از سوی مردان، الزاماً نشانه بی احترامی آنها به شخص مخاطب نیست.
    قانون شماره 4: سؤال می تواند آغازگر صحبت و ادامه آن و سرانجام اسباب توقف و ناتمام ماندن آن گردد. بعضی ها به طور طبیعی، کم حرف هستند؛ در برخورد با این اشخاص، باید زمینه صحبت با آنان را فراهم ساخت. گاهی یک سؤال دقیق و حساب شده، می تواند به گونه ای اعجاب انگیز، آنها را به صحبت کردن تشویق کند؛ اما پرسشی نابهنگام، طعنه آمیز و بی تناسب، می تواند از ادامه صحبت، جلوگیری کند.
    گاهی اوقات، طرز سؤال و لحن پرسش گر، ممکن است مکالمه را متوقف کند. در بسیاری از مواقع، لحن عتاب آمیز سؤالات، مسئله ساز است. «چرا دیشب دیر آمدی؟»، از سؤالاتی است که در ادامه مکالمه، مشکل ایجاد می کند. به نظر می رسد که سؤال کردن در یک گفت وگو، امری طبیعی است؛ اما گاهی ممکن است فردی که مورد سؤال قرار می گیرد، پرسش را به حساب تردید در صلاحیت، دانش و یا صداقت خود تلقی کند. از سوی دیگر، چون شخص در حال صحبت، معمولاً به صحبت خود و ادامه آن علاقه مند است، سؤال بیش از حد یا بی جا، ممکن است مسئله ساز شود. گاهی نیز سؤالاتی که با چرا شروع می شوند، تولید اشکال می کنند؛ به این صورت که این قبیل سؤالات، اغلب، مخاطب را در موضع دفاع قرار می دهد. استفاده از کلمه چرا، احتمالاً شماتت ها و خطاب های آمرانه و پدرانه را تداعی کند؛ چرا دیر کردی؟ چرا تلویزیون هنوز روشن است؟ این گونه سؤالات، حالت سوءظن و بی اعتمادی را تداعی می کند.
    شادو خوشبخت باشيد
    امضای ایشان

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد