نمایش نتایج: از 1 به 23 از 23

موضوع: بیان احساسات

2968
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4882
    نوشته ها
    71
    تشکـر
    27
    تشکر شده 42 بار در 30 پست
    میزان امتیاز
    10

    بیان احساسات

    یه پسری عاشقم شده که اولش دوستش نداشتم...اما بعدش ازش خوشم اومد...حالا دوستش دارم...اما اون که تاحالا احساسش رو روش نشده بهم بگه...ولی من فهمیدم...با رفتاراش نشون داده.
    دو تا سوال دارم وخواهش می کنم جواب بدید
    1. چطوری یاید کاری کنم که احساسش رو بهم بگه؟
    2. شایدم بهتر باشه نگه...چون فک می کنم خانواده ام و فامیلم از همچین آدمی استقبال نکنن که هیچ بلکه تحقیرش هم بکنن...اما من دوستش دارم و نمی خوام تحقیر بشه...فراموشش هم نمی تونم بکنم...الان سه هفته است ندیدمش انگار 3 ماهه که ندیدمش

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4884
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : لطفا بهم کمک کنید ماجرا عشقیه

    امروزساعت6 داخل حافظیه بایه اقای 28ساله برام قرارگذاشتن دیروزم اس دادن فوق العاده متین بودالبته بایه روزنمیشه شناخت پیداکردامامن دل پیش سیوانمه اونم همینطوربه نظرتون قراروبرم یانه موندم چیکارکنم

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3761
    نوشته ها
    312
    تشکـر
    197
    تشکر شده 180 بار در 116 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : لطفا بهم کمک کنید ماجرا عشقیه

    نقل قول نوشته اصلی توسط ازیسا نمایش پست ها
    امروزساعت6 داخل حافظیه بایه اقای 28ساله برام قرارگذاشتن دیروزم اس دادن فوق العاده متین بودالبته بایه روزنمیشه شناخت پیداکردامامن دل پیش سیوانمه اونم همینطوربه نظرتون قراروبرم یانه موندم چیکارکنم
    کاربر محترم زیر پست بقیه مشکلتو مطرح نکن قاطی پاطی میشه یه پست جدید باز کن

    ماریا جان سلام اگه میدونی خانوادت 100% ردش میکنند سعی کن ازش دوری کنی تا هم خودت علاقت فروکش کنه هم اون طرف

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2014
    شماره عضویت
    3322
    نوشته ها
    213
    تشکـر
    118
    تشکر شده 146 بار در 94 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : لطفا بهم کمک کنید ماجرا عشقیه

    سلام اگه قصدتون ازدواج وامرخیره مگه میشه احساساتتون روبه هم نگید؟زن وشوهرباید حسشون رونسبت به هم بگن.اصلاخانواده چکاره اس؟قرارنیست که جلوی خانواده تون بگه فلانی دوستت دارم!شماباید طوری باهاش رفتارکنید که بهتون اعتمادکامل داشته باشه شماروامین حرف هاش بدونه مردهانیازبه اعتماد دارن اینطورمیتونید کاری کنید که احساساتش روبهتون بگه!
    امضای ایشان
    توراباغیرمی بینم
    صدایم درنمی آید
    دلم میسوزدوکاری
    زدستم برنمی آید......


  5. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4882
    نوشته ها
    71
    تشکـر
    27
    تشکر شده 42 بار در 30 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : لطفا بهم کمک کنید ماجرا عشقیه

    از راهنمایی تون ممنون اما مشکل خانواده نیست...البته یه کم هست...یعنی چطوری بگم ...مشکل اصلی من فامیلای پر فیس و افاده مون هستن،که جز تهران هیچ شهری رو شهر نمی دونن و جز تهرانی هیچ آدمی رو آدم...البته...ببخشید...من چنین نظری ندارم...من اعتقاد دار م همه مون از آدم وحواییم...اگه هم بتونن با غیر تهرانی کنار بیان ...می گن باید پولدار و خوش قیافه باشه...اما واسه من فقط شخصیت مطرحه

  6. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4882
    نوشته ها
    71
    تشکـر
    27
    تشکر شده 42 بار در 30 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : لطفا بهم کمک کنید ماجرا عشقیه

    از راهنماییتون ممنون...اما ما که خیلی با هم حرف نمی زنیم...چطور اعتمادش رو جلب کنم...تازه خودمم بعضی وقتا فکر میکنم قصدش دوستی باشه...اما این حرفا اصلاً به شخصیتش نمی خوره...یه کم بیشتر راهنماییم کنین

  7. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3829
    نوشته ها
    1,254
    تشکـر
    954
    تشکر شده 1,186 بار در 691 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : لطفا بهم کمک کنید ماجرا عشقیه

    نقل قول نوشته اصلی توسط mariya3 نمایش پست ها
    از راهنماییتون ممنون...اما ما که خیلی با هم حرف نمی زنیم...چطور اعتمادش رو جلب کنم...تازه خودمم بعضی وقتا فکر میکنم قصدش دوستی باشه...اما این حرفا اصلاً به شخصیتش نمی خوره...یه کم بیشتر راهنماییم کنین
    خب عزیزم اینکه اول ازش خوشت نمیومده و الان خوشت میاد که درد همه ما دختراست ...

    ولی خب فکر کنم ، اولین احساس انسان بهترین و درسترینشه ...

    من فکر میکنم ایشون برای دوستی پیش قدم شده ... و این یک رابطه ساده دوستانه است ... پس خواهشا" برای زندگی آینده و ازدواج فکری نکنید

    چون ما دخترا با هر رابطه ای میخواین وارد ازدواج بشیم ...

    در ضمن شما وقتی نمیتونید با هم رابطه برقرار کنید و زیاد همو نمیبینید پس اطمینان و اعتمادی هم بینتون به وجود نمیاد ...

    پس چطوری میخوایت ازدواج کنید ... ؟

    بنظر من خوده شمام نسبت به این رابطه زیاد خوش بین نیستی ، پس بهتره در این مورد بهتر تصمیم بگیری ...

    چون اگه این رابطه در آینده به طریقی بریده بشه ... شما باید هزینه افسردگی و نگانیش رو بدید ... مثل الان که سه روز واست شده سه ما
    امضای ایشان
    خدا آن حس زيباييست كه در تاريكي صحرا
    زمانيكه هراس مرگ ميدزدد سكوتت را
    يكي همچون نسيم دشت مي گويد
    كنارت هستم اي تنها...


  8. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : لطفا بهم کمک کنید ماجرا عشقیه

    نقل قول نوشته اصلی توسط mariya3 نمایش پست ها
    از راهنمایی تون ممنون اما مشکل خانواده نیست...البته یه کم هست...یعنی چطوری بگم ...مشکل اصلی من فامیلای پر فیس و افاده مون هستن،که جز تهران هیچ شهری رو شهر نمی دونن و جز تهرانی هیچ آدمی رو آدم...البته...ببخشید...من چنین نظری ندارم...من اعتقاد دار م همه مون از آدم وحواییم...اگه هم بتونن با غیر تهرانی کنار بیان ...می گن باید پولدار و خوش قیافه باشه...اما واسه من فقط شخصیت مطرحه
    دوست عزیز اینکه خانواده شما همچین فکر دارن ، چه بخوای و چه نخوای رو خوده شمام اثر گداشته ...

    پس خواهشا" در رابطه ایکه اصلا" حرفی در مورد آینده اش زده نشده ، وارد نشید ،...

    معمولا" در این مواقع کسی به حرف کسی گوش نمیده ، چون چنان عاشق داره میشه...

    که با وجود اینکه میدونه اون پسر براش مناسب نیست ! ولی بازم داره بهش فکر میکنه ...

    اینکه شما مثل خانواده خودتون فکر نمیکنید ، درسته و بسیار متین ... ولی اینا همشون یه توجیه برای اینکه پسرو موجه نشون بدید...

    پس بهتره یه خورده واقع بین باشید ...

    وگرنه اگه واقعا" میخوای ادامه بدی خیلی رک و راست باهاش حرف بزن ، نه واسطه ای و نه خجالتی ...

    اینوجوی تکلیف خیلی راحت مشخص میشه...
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  9. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4882
    نوشته ها
    71
    تشکـر
    27
    تشکر شده 42 بار در 30 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : لطفا بهم کمک کنید ماجرا عشقیه

    ممنون که راهنمایی کردین...اما من دخترم...من نباید پیش قدم بشم

  10. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4882
    نوشته ها
    71
    تشکـر
    27
    تشکر شده 42 بار در 30 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : لطفا بهم کمک کنید ماجرا عشقیه

    حق باشماست...اما عاشق که دیگه این حرفا رو نمی فهمه...تازه..اینقدر متین و باشخصیت و سر سنگینه که گاهی حس می کنم متاهل باشه...اما بعضی رفتاراش نشون می دهخ که مجرده...تازه از طریق یکی از دوستام فهمیدم که مجرده

  11. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3829
    نوشته ها
    1,254
    تشکـر
    954
    تشکر شده 1,186 بار در 691 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : لطفا بهم کمک کنید ماجرا عشقیه

    نقل قول نوشته اصلی توسط mariya3 نمایش پست ها
    حق باشماست...اما عاشق که دیگه این حرفا رو نمی فهمه...تازه..اینقدر متین و باشخصیت و سر سنگینه که گاهی حس می کنم متاهل باشه...اما بعضی رفتاراش نشون می دهخ که مجرده...تازه از طریق یکی از دوستام فهمیدم که مجرده
    خب عزیزم فکر کنم حسابی عقل از سرت برده که اینطوری بهش علاقه مند شدی ...

    ولی درسته عاشقی این حرفارو نمی فهمه ... ولی باید گاهی وقتا همین روابط عاشقونه رو با منطق پیش برد

    بقول معروف که میگن دنبال دلت برو ولی عقلتم با خودت ببر ...

    درضمن کاملا" معلومه اگه قصدی داشته باشه قصدش دوستیه ... شایدم چون تو زیاد نگاش میکنی اینجوری حساس شده ؟

    حالا چی شده که اول دوستش نداشتی ولی بعد همه چی عوض شده و بهش علاقه مند شدی ... !!!

    به هرحال عزیزم هرکاری که میکنی باید اینو بدونی که از یک رابطه دوستی و شایدم یکطرفه نباید انتظار شیرینی و آینده ای روشن داشت

    چون شرایط الان خیلی متفاوت شده
    امضای ایشان
    خدا آن حس زيباييست كه در تاريكي صحرا
    زمانيكه هراس مرگ ميدزدد سكوتت را
    يكي همچون نسيم دشت مي گويد
    كنارت هستم اي تنها...


  12. کاربران زیر از mahsa42 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  13. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : لطفا بهم کمک کنید ماجرا عشقیه

    نقل قول نوشته اصلی توسط mariya3 نمایش پست ها
    ممنون که راهنمایی کردین...اما من دخترم...من نباید پیش قدم بشم
    درسته نباید پیش قدم بشید ...

    ولی با رفتارتون در این مورد قبلا" پیش قدم شدید ...

    به هر حال با نگاه کردن تونستید اون انرژی رو که میخوای بهش ارسال کنی ...

    حالا این دیگه به خود طرف بستگی داره که گیرنده هاش چقدر قوی باشه و اصلا" بخواد به شما جواب بده یا نه ...

    چون به هرحال اگه فرکانسای شما یکی باشه میتونید با هم ارتباط برقرار کنید ...

    ولی بازم توصیه میکنم که در این روابط باید خیلی با دید باز نگاه کرد ... چون شما اگه وارد یک رابطه بشید و دل ببندید ...

    دیگه خلاص شدن از اون خیلی سخته ... و روزی خودتو باید جلوی خواسته خونواده ببینی ....

    در ضمن شاید اصلا" این فرد در مورد ازدواج فکری نداشته باشه و تو با یک رابطه یکطرفه فقط خودتو اذیت کردی ...

    پس همه این احتمالات وجود داره و اگه فقط به احساست جلو بری ... یقین بدون آسیب میبینی
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  14. کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  15. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4925
    نوشته ها
    7
    تشکـر
    2
    تشکر شده 4 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : لطفا بهم کمک کنید ماجرا عشقیه

    عشق یه چیزه زود گذره!!یه موقعهایی فک میکردم این همه سختی ک تو این راه ادم میکشه شیرینه ولی الان یاد روزایی میفتم ک بدون هیچ دغدغه و استرسی زندگی میکردم،بدون اینکه بدونم عشق چیه!!!بسپار ب زمان،شاید تنها زمان بتونه درمون دردت باشه

  16. کاربران زیر از Raha10 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  17. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4882
    نوشته ها
    71
    تشکـر
    27
    تشکر شده 42 بار در 30 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : لطفا بهم کمک کنید ماجرا عشقیه

    شاید حق با شما باشه...راستش من از آدمای بانک خیلی خوشم میاد...اول علاقه نداشتم چون از قیافه اش خوشم نمی اومد...اما اون همش خودش رو سر راه من قرار می داد...جلوی من سعی می کرد با نمک جلوه کنه...خیلی زیا دبهم نگاه می کرد ولی تا باهم چشم در چشم می شدیم...وانمود می کرد داره به سمت دیگه ای نگاه می کنه...بعضی وقتا می خواست جلوی من خودی نشون بده و بقگه هی من واسه خودم کسی هستم...خلاصه اینجوریا شد که من کم کم از حرکاتش خوشم اومد...اما بازم شاید در باره ماجرای جدی فکر نمی کنه...به قول شما شاید هدفش دوستی باشه...من که تو تفکرات و دلش که نیستم که خبر داشته باشم

  18. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4882
    نوشته ها
    71
    تشکـر
    27
    تشکر شده 42 بار در 30 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : لطفا بهم کمک کنید ماجرا عشقیه

    آره خودمم سعی می کنم که کمتر بهش وابسته بشم...چون می دونم اگه این اتفاق نیفته آسیب می بینم...اما انگار ممکن نیست.آخه اون مثل بقیه پسرا نیست...شاید تنها دلیلم واسه دل بستن همین باشه...همین که اون متین و سرسنگینه...خیلی هم باشخصیت...طرز برخوردش منو جذب کرده...و می دونم که دیگه کسی مثل اون اینقدر با شخصیت و با نمک پیدا نمی کنم

  19. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4606
    نوشته ها
    21
    تشکـر
    20
    تشکر شده 26 بار در 11 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : لطفا بهم کمک کنید ماجرا عشقیه

    ماریای عزیز این مشکل همه ی ما دختراس تا کسی بهمون نزدیک میشه یه کوچولو توجه میکنه فکر میکنیم عاشقمون شده و مه چیز تموم میشه میریم دیگه تو ابرا ولی نه اصلا اینطور نیس ولی چیزی که آقایون فکر میکنن بر عکس این موضوعه شاید قصدش روابط اجتماعی باشه و بخواد با شما معاشرت کنه... خیلی از حرفا و توجهات از روی اداب معاشرت و ادبه نه توجه خاص که ما دچار اشتباه و سو ء تفاهم میشیم واسه همین میگم کاری نکن اصلا بیخیالش شو این خیلی به نفعته تا کار دیگه ... مردی اگه از دختری خوشش بیاد تو همون لحظه اول اونو واسه ازدواج انتخاب میکنه و همه سعیشو میکنه که بهش برسه اگه دیدی اینجوریه که امیدوارم باشه واست خیلی خیلی خوشحالم و بهترینارو برات آرزو میکنم ولی بانو خیلی خیلی مواظب باش

  20. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3829
    نوشته ها
    1,254
    تشکـر
    954
    تشکر شده 1,186 بار در 691 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : لطفا بهم کمک کنید ماجرا عشقیه

    منم فکر میکنم ما دخترا خیلی بد رابطه برقرار میکنیم ...

    یعنی دیر واکنش نشون نیدیم ولی وقتی رابطه برقرار شد دیگه بسته به جونمون میشه و نمیتونیم ازش دست بکشیم ...

    خب دیگه بقول کتاب مسیحیا این دعایی بود که خداوند بعد از خوردن سیب در بهشت توسط حوا بهش کرد ...

    چون از دستور خدا سرپیچی کرد و براش درد زایمان رو قرار داد و اینکه همیشه میلش به مرد باشه ...

    واسه همینه که همه زنا چنان شیفته میشن که دیگه خبری از منطق و عقل نیست ...

    بهتره خیلی واقع بین باشی... صرف نگاه کردن نمیتونه دلیل عاشق شدن باشه ...

    و اینکه چون با نمکه پسر خوب و سنگینیه .... تا با هم مراوده و معاشرت نداشته باشید نمیتونی در موردش حرف بزنی


    امضای ایشان
    خدا آن حس زيباييست كه در تاريكي صحرا
    زمانيكه هراس مرگ ميدزدد سكوتت را
    يكي همچون نسيم دشت مي گويد
    كنارت هستم اي تنها...


  21. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : لطفا بهم کمک کنید ماجرا عشقیه

    البته ماجرا عشقی نیست بلکه شما یه جورایی بهش عادت کردی ...

    یه جورایی در تخیل خودت باهاش زندگی کردی و شدیدا" بهش احساس وابستگی میکنی ...

    راستش دوست عزیز همونطور که دوستان میگن این راه مناسبش نیست .. البته عشق دیگه و کار کاره دله ...

    به هرحال دنبال دلت برو ولی عقلتو هم همراهت ببر ...

    واسه اینکه بتونی با عقلت خوب آنالیز و بررسی کنی ...

    ازدواج مثل دریه که وقتی ازش رد شدی دیگه باید زندگی و تجربه جدیدی رو بگذرونی ...

    طوری مشکلات به فرد هجوم میاره که همیشه در حسرت روزهای مجردی می مونه ...

    پس بهتره از این لحظات خوب استفاده کنی ... چیزی دیر نمیشه
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  22. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2014
    شماره عضویت
    2820
    نوشته ها
    69
    تشکـر
    32
    تشکر شده 26 بار در 21 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : لطفا بهم کمک کنید ماجرا عشقیه

    سلام. من خودم پسری هستم که یه همچین حالتیو به یه دختری داشتم.
    اول از همه بگم که دل پسر و دختر فرق ندارن و اگه یکی دلشونو ببره، عقل دیگه حساب نیست!
    دوما که من شخصا برای اینکه طرف مقابلمو جذب کنم، دقیقا همون کارایی که این آقا میکردن رو میکردم. خصوصا ک نگاش میکردم، ولی به دیوار پشتش! که فک نکنه دارم به اون نگا میکنم! سعی میکردم کمکش کنم، تمام تلاشمو میکردم بخندونمش، تا خندشو ببینم. هردفعه میخندید، دو سه روز کامل شارژ بودم...
    حالا من بعنوان یه پسر بهتون میگم که پیشقدم نشین. پسر شاید یکی دو روز بعد پیش قدم شدنتون ازت خوشش بیاد، اما بعدا احتمالا فکرای بدی راجع بهتون بکنه... مثلا فکر کنه شما اونقدر تو این زمینه تجربه دارین که همچین کاریو کردین...
    بنظر من تنها کار اینه که وقتی میخاد باهات بحرفه، صمیمی باهاش بحرف. دقت کن: صمیمی بحرف، خودمونی نحرف. صمیمی یعنی شرایطی ایجاد میکنی که طرف بتونه تورو بخندونه. (خودمونی حرفیدن یعنی مثلا شما دندونت درد میکنه، بیای ب ایشون بگی!!). شما در عین عفاف و متانت و سر به زیری، باهاش صمیمی حرف میزنی، با صدای نرم.
    یه تعداد علائم دیگه هست که جذبش میکنه، اگه مایل باشی، اونارم برات میگم.
    حالا این آقا و خود شما چند سالتونه؟ اگه سن ایشونو نمیدونین، حدودا چند سالشه؟

  23. کاربران زیر از masood73 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  24. بالا | پست 20

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4882
    نوشته ها
    71
    تشکـر
    27
    تشکر شده 42 بار در 30 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : لطفا بهم کمک کنید ماجرا عشقیه

    از لطفت ممنون ...من 20 و اون احتمالاً بین26_30 سالش باشه...اگه بیشتر بتونی راهنماییم کنی که ممنون میشم

  25. بالا | پست 21

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4490
    نوشته ها
    204
    تشکـر
    83
    تشکر شده 145 بار در 98 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : لطفا بهم کمک کنید ماجرا عشقیه

    ماریا جان شما رابطه ت با این آقا چجوریه که نمیدونستی متأهله یا مجرد و سنشو دقیق نمدونی؟
    یعنی این رابطه یه شناخته دورادوره؟ اگه اینطور باشه که کاملأ یکطرفه ست
    نمیدونم ولی من به شخصه واقعأ در تعجبم چجوری میشه بدونه اینکه یه شناخته کامل داشته باشی از طرفت عاشق بشی؟
    من با آقا فرخ موافقم شما عادت کردی چون بر عکسه اون چیزی که از همه حتی تو فیلم ها شنیدیم عشق با یه نگاه بوجود نمیاد آدم با یه نگاه یه علاقه کوچیک براش ایجاد میشه و با شناخت رفتار و خانواده و اخلاقه که کم کمک آدم شیفته ی طرف میشه و بعد از یه مدت این دوست داشتن به عشق تبدیل میشه.
    کمی فکر کن.
    امضای ایشان
    تجربه بهترین درس است ، هرچند حق التدریس آن گران باشد . . .

  26. بالا | پست 22

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3761
    نوشته ها
    312
    تشکـر
    197
    تشکر شده 180 بار در 116 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : لطفا بهم کمک کنید ماجرا عشقیه

    نقل قول نوشته اصلی توسط masood73 نمایش پست ها
    سلام. من خودم پسری هستم که یه همچین حالتیو به یه دختری داشتم.
    اول از همه بگم که دل پسر و دختر فرق ندارن و اگه یکی دلشونو ببره، عقل دیگه حساب نیست!
    دوما که من شخصا برای اینکه طرف مقابلمو جذب کنم، دقیقا همون کارایی که این آقا میکردن رو میکردم. خصوصا ک نگاش میکردم، ولی به دیوار پشتش! که فک نکنه دارم به اون نگا میکنم! سعی میکردم کمکش کنم، تمام تلاشمو میکردم بخندونمش، تا خندشو ببینم. هردفعه میخندید، دو سه روز کامل شارژ بودم...
    حالا من بعنوان یه پسر بهتون میگم که پیشقدم نشین. پسر شاید یکی دو روز بعد پیش قدم شدنتون ازت خوشش بیاد، اما بعدا احتمالا فکرای بدی راجع بهتون بکنه... مثلا فکر کنه شما اونقدر تو این زمینه تجربه دارین که همچین کاریو کردین...
    بنظر من تنها کار اینه که وقتی میخاد باهات بحرفه، صمیمی باهاش بحرف. دقت کن: صمیمی بحرف، خودمونی نحرف. صمیمی یعنی شرایطی ایجاد میکنی که طرف بتونه تورو بخندونه. (خودمونی حرفیدن یعنی مثلا شما دندونت درد میکنه، بیای ب ایشون بگی!!). شما در عین عفاف و متانت و سر به زیری، باهاش صمیمی حرف میزنی، با صدای نرم.
    یه تعداد علائم دیگه هست که جذبش میکنه، اگه مایل باشی، اونارم برات میگم.
    حالا این آقا و خود شما چند سالتونه؟ اگه سن ایشونو نمیدونین، حدودا چند سالشه؟
    آخه نیکی و پرسش؟؟؟؟ خب بگید دیگه.تا ما هم مطلع بشیم.
    بعد یه سوال در پس این حرکات شما چه انگیزه ای نهفته بود؟یعنی نیتتون چی بود؟یعنی اگه کسی با ما این کارارو کرد ما بدونیم واسه چیه؟

  27. بالا | پست 23

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2014
    شماره عضویت
    2820
    نوشته ها
    69
    تشکـر
    32
    تشکر شده 26 بار در 21 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : لطفا بهم کمک کنید ماجرا عشقیه

    نقل قول نوشته اصلی توسط gOli! نمایش پست ها
    آخه نیکی و پرسش؟؟؟؟ خب بگید دیگه.تا ما هم مطلع بشیم.
    بعد یه سوال در پس این حرکات شما چه انگیزه ای نهفته بود؟یعنی نیتتون چی بود؟یعنی اگه کسی با ما این کارارو کرد ما بدونیم واسه چیه؟
    چند علامت هست که روانشناسا میگن وقتی طرف مقابل باهات حرف میزنه میشه فهمید دوست داره یا نه. البته باید بگم این علائم واس دختراس. یعنی شما باید در مقابل طرفتون این کارارو بکنین:
    1- وقتی حرف میزنه با شما، یا جای دیگه ای نگاه کنین یا ملایم و با تبسم بسیار کم به چشماشون نگاه کنین.
    2- سعی کنین چشماتونو باز تر کنین. میتونین وقتی حرف میزنین سرتونو پایین بندازین و نگاشون کنین که باعث بزرگتر شدن چشماتون میشه
    3- وقتی ایشون حرف میزنن کاملا گوش بدین. حذکات بدنی از یاد نره. مثلا خودتونو هی ت************ بدین. چطور؟ یه بچه سرپا وقتی قرآن یا شعر میخونه چطور خودشو ت************ میده؟ دقیقا همونطوری. به چپ و به راست. (گرچه یذره مسخره بنظر میرسه اما پسرا واقعا این حرکتو دوس دارن.)
    4- اگر شمارو برانداز کرد یا یه جایی شکستتون داد، بخندین، غمگین نشین.
    5- با همه یجور حرف بزنین، با ایشون یه جور دیگه. مثلا صداتونو نرمتر کنین وقتی باهاشون حرف میزنین. این صدا خیلی خیلی رو پسرا تاثیر داره. خصوصا جوونترا
    6- وقتی راجع به مسائل کاری یا علمی حرف میزنین، قیافه جدی تری بگیرین.
    7- سعی کنین تو جمع راجع به هیچی نظر ندین. اگر هم نظر میدین به نفع اون آقا و یا مقابل نظرشون نباشه.
    8- اگه بازم یادم افتاد بهت میگم حتما. بازم برین وب از نگاه پسرا همه چیو بررسی کنین. یعنی بنویسین "از کجا بفهمیم دختری به ما علاقه مند است؟" تا قضایا را بفهمید.
    ================================================== ================================================== =
    راجع به سوالتون، راستش قصد جدی به جذب ایشون نداشتم. کلا خصوصت پسره که از همچین کارایی بکنه جلوی کسی که دوسش داره. بنده قصد جذبو وقتی بهشون پیشنهاد آشنایی دادم کردم.
    البته اینم بگم که پسرایی که تا حالا بین دخترا قرار نگرفتن هم ممکنه همچین کارایی بکنن. حالا شما این سیگنالارو بفرستین، بقیه به عهده آقا پسر. ایشون اگه دوستتون داشته باشه، سعی میکنه سریعا وارد عمل شه چون میترسه از دستش برین.

  28. کاربران زیر از masood73 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد