نمایش نتایج: از 1 به 5 از 5

موضوع: ازدواج در سن 19 سالگی

1972
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4937
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    ازدواج در سن 19 سالگی

    من 19 سالمه پدرم به رحمت خدا رفته. و با مادرم تنها زندگی می کنم.کم رو هم هستم.عاشق دختر عموم شدم.اونم


    دوستم داره مطمئنم ولی هنوز بهش زبونی نگفتم. حالا میخوام بدونم باید چیکار کنم؟ در ضمن با خانواده عموم رابطه


    زیاد نداریم.از طرفی خواهرم که ازدواج کرده از دختر عموم خوشش نمیاد.میخواستم کاری کنم که روابطمون گرم تر


    بشه و بتونم بیشتر دختر عموم رو بشناسم.اصلا روم نمیشه به مادرم بگم.اگر با زن عموم صحبت کنم(چون پیش اون


    راحت ترم) که یه مدت با دختر عموم باشم.بهش پیام بدم .برم خونشون تا بیشتر بشناسمش مشکلی بوجود نمیاره؟امکان


    داره زن عموم به هم چیزی بگه؟در ضمن من آدم منطقی هستم.یکم واسه اینکه چطور با مادر و خواهرم صحبت کنم


    میگید؟چطور بهشون بفهمونم..مادرم احتمالا موافقت می کنه ولی خواهرم چندباری گفته باید بعد از دانشگاه ازدواج


    کنی و اونم دختر خوب!!!!

  2. کاربران زیر از mhbl74 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4490
    نوشته ها
    204
    تشکـر
    83
    تشکر شده 145 بار در 98 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : کمـــــــــــــــــــــــ ـــــک

    سلام. دوسته عزیز به نظرت زود نیست برای ازدواج؟
    و اینکه شما میگی با زن عموت صحبت کنی که رفت و آمد بیشتر شه تا بشناسیش یعنی اینکه خودتم شناختی ازش نداری؟
    اگه اینطوره پس فعلأ دست نگهدار و به کسی نگو خودت از حست و شناختت نسبت به دختره مورد علاقه مطمئن شو بعد با مادرت مشورت کن و بدون که واقعأ بزرگترها صلاحه ماهارو میخوان و پا رو نصیحت هاشون نباید بذاریم.
    موفق باشی
    امضای ایشان
    تجربه بهترین درس است ، هرچند حق التدریس آن گران باشد . . .

  4. کاربران زیر از (تبسم) بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4882
    نوشته ها
    71
    تشکـر
    27
    تشکر شده 42 بار در 30 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : کمـــــــــــــــــــــــ ـــــک

    ببخشید رک می گم...ولی ازدواج که فقط رابطه جنسی و عاشق شدن نیست....شما که نمی تونیدعشق نوش جان کنید...از قدیم گفتن...گشنگی نکشیدی که عاشقی یادت بره...شما که عاشق اون دخترید...گیریم اونم عاشق شماست ...فرض کن ازدواج هم کردی...می خوای تو کدوم خونه ببریش...با کدوم کار می خوای پول در بیاری و شکمش رو سیر کنی ...شما اگه واقعاً عاشقش هستید باید بیشتر به فکر اون باشی نه خودت...شما حساب کن می تونی تأمینش کنی یا نه...اگه پاسخت منفی بود...چند سالی دست نگه دار و چیزی به کسی نگو...همه تلاشت رو بکن تا یه زندگی درست و حسابی درست کنی هر وقت موفق شدی بیا این جا تا بهت بگم بقه کارا چطور باید انجام بشه...ولی اگه جوابت مثبت بود و دیدی همین الانم می تونی زندگی درست و حسابی داشته باشی همین امروز فردا بهم خبر بده تا بگم

  6. کاربران زیر از mariya3 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : کمـــــــــــــــــــــــ ـــــک

    ازدواج مسئله بدی نیست ولی برای شما واقعا" خیلی زوده و مسلما" در این مورد باهاتون مخالفت خواهد شد ...

    برای ازدواج باید استقلال مالی داشته باشید ...در صورتی که شما هنوز دانشگاه نرفتید ....و برای اینده تون هنوز کاری نکردید ...

    پس بهتره اگه واقعا" ادم منطقی هستید ، یه خورده منطقی فکرکنید و تصمیم بگیرید ...

    در ضمن راضی کردن افراد قرص و دارو نیست که بشه در آنی رضایتشون رو جلب کرد ...

    پس باید در این مورد خیلی تلاش کنی و شایدم هیچوقت نتونی کاریو از پیش ببری ...

    پس باید در این مورد خیلی قوی باشی ... چون رابطه خاونوادگی خوبی نداری ، پس این اولین سد برای توئه که باید ازش رد بشی ...
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  8. 2 کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3829
    نوشته ها
    1,254
    تشکـر
    954
    تشکر شده 1,186 بار در 691 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : کمـــــــــــــــــــــــ ـــــک

    اینجا کسی نمیخواد شمارو بترسونه ولی باور کنید زندگی مشترک ورای این عشق و عاشقه که تو قصه ها خوندیم ...

    اینو از این جهت گفتم چون خودتو فردی منطقی معرفی کردی ...

    به هرحال با فوت پدرتون که خدا رحمتش کنه رابطه شما با عموتون سرد شده و این میتون در ایجاد رابطه دوباره مشکلساز بشه

    خصوصا" اگه مادرت در این مورد مخالف باشه ... که الان خواهرتم هست ...

    پس باید قبل از اینکه حرف رو با گفتن به این و اون علنی کنی ... خیلی رک با مادرت حرف بزنی ...

    ولی شما الان با چه امکانات و مزایای شخصی میتونی به خواستگاری یه دختر برید ... ؟

    به هرحال هرچقدرم زود باشه بهترین کار همینه که اول با مادر خودتون حرف بزنید نه یک غریبه ...

    چون هیچ کس دلسوز تر از مادرنیست ... پس هرچی گفت باید عمل کنی چون خیر و صلاح تورو میخواد
    امضای ایشان
    خدا آن حس زيباييست كه در تاريكي صحرا
    زمانيكه هراس مرگ ميدزدد سكوتت را
    يكي همچون نسيم دشت مي گويد
    كنارت هستم اي تنها...


  10. کاربران زیر از mahsa42 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد