نمایش نتایج: از 1 به 7 از 7

موضوع: ازدواج با اختلاف سنی 12 سال

1476
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    5016
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    ازدواج با اختلاف سنی 12 سال

    سلام
    باعرض خسته نباشيد
    من دختري هستم 20 ساله ک يه خواهر 26 ساله مجرد دارم.
    خانوادم پايبند رسم و رسوم هستن...
    خانواده مذهبي هستيم
    من چند وقته درون خودم يه سري نياز هاي عاطفي،احساسي،جنسي دارم و نميخوام با پسر هاي خياباني اين نياز هامو ارضا کنم
    به اين نتيجه رسيدم که به ازدواج فکر کنم
    من حس ميکنم به بلوغ عقلي و فکري رسيده باشم
    حتي کسي هم ک منو ميخواد و ازم خواستگاري کرده
    شرايطش به من ميخوره،پسري مومن و با خدايي است ولي سنش 32 است
    من نميدونم چجوري اين مسئله رو با خانواده درميون بزارم؟؟
    نميدونم چجوري بگم ک من نياز دارم؟
    نميدونم وقتي بگم خواهرم ک بزرگتره چيکار ميکنه؟
    از گفتنش به خانواده ترس دارم
    لطفا راهنماييم کنيد

  2. کاربران زیر از zahraf435 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3829
    نوشته ها
    1,254
    تشکـر
    954
    تشکر شده 1,186 بار در 691 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : صحبت با خانواده

    خب عزیزم کسی نمیتونه خانوادشو عوض کنه ... خصوصا" اگه مذهبی و سنتی ام باشن ..

    اونا هر اخلاقی داشته باشن نمیشه کاریش کرد و باید صبور باشی ....

    در این مورد بهتره از کسی بخوای بینتون واسطه بشه و حرف دلت رو بهشون بزنه ...

    از کسی که خانواده ازش حرف شنوی داشته باشه ... معمولا" تو هر خونواده ای پیدا میشه ...

    بهتره در این مورد با زبون خودشون حرف بزنی و از راه مذهب بهشون بگی که نیاز به ازدواج داری ...

    به هرحال اگه مذهبی باشن به خدا وپیغمبر اعتقاد داشته باشن ...

    وگرنه خیلی راحت باید در این مورد با مادرت حرف بزنی ، رک و راست بهش بگی ...

    مطمئن باش با ترسی که از خدا داره قبول میکنه ...


    امضای ایشان
    خدا آن حس زيباييست كه در تاريكي صحرا
    زمانيكه هراس مرگ ميدزدد سكوتت را
    يكي همچون نسيم دشت مي گويد
    كنارت هستم اي تنها...


  4. کاربران زیر از mahsa42 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : صحبت با خانواده

    نقل قول نوشته اصلی توسط zahraf435 نمایش پست ها
    سلام
    باعرض خسته نباشيد
    من دختري هستم 20 ساله ک يه خواهر 26 ساله مجرد دارم.
    خانوادم پايبند رسم و رسوم هستن...
    خانواده مذهبي هستيم
    من چند وقته درون خودم يه سري نياز هاي عاطفي،احساسي،جنسي دارم و نميخوام با پسر هاي خياباني اين نياز هامو ارضا کنم
    به اين نتيجه رسيدم که به ازدواج فکر کنم
    من حس ميکنم به بلوغ عقلي و فکري رسيده باشم
    حتي کسي هم ک منو ميخواد و ازم خواستگاري کرده
    شرايطش به من ميخوره،پسري مومن و با خدايي است ولي سنش 32 است
    من نميدونم چجوري اين مسئله رو با خانواده درميون بزارم؟؟
    نميدونم چجوري بگم ک من نياز دارم؟
    نميدونم وقتي بگم خواهرم ک بزرگتره چيکار ميکنه؟
    از گفتنش به خانواده ترس دارم
    لطفا راهنماييم کنيد
    دوست عزیز اینکه بخوای به ترتیب ازدواج کنید ، در هیچ کتاب و آیئنی نیست و خانواده شما باید این موضوع رو درک بکنن ...

    از طرفی بالا بودن سن شاید یک فاکتور در ازدواج باشه ولی مسلما" اولین فاکتور نیست ...

    پس اگر در این مورد با هم از نظر فکری و شخصیتی به تفاهم رسیدید، پس میتونید در مورد ازدواج باهمدیگه فکر کنید ...

    خب شما باید خیلی راحت در این مورد با خانواده صحبت کنید و یا از کسی بخوایت که در این مورد شمارو کمک بکنه

    به هرحال مادربزرگی ، خاله ای / .... هستن که شماباهاشون راحت باشید و در این مورد شمارو یاری بکنن ...

    از طرفی همون خواهرتون اگه رابطه ای خوب با هم دارید میتونید در این مورد باهاش حرف بزنی ، و میتونی برای دفعه اول

    به طور غیر مستقیم بهش بگی و عکس العمل اونو ببینی ...

    به هرحال شما بجز این روشها راهی برای گفتن ندارید؛ و باید از جایی شروع کنید

    در ضمن میتونی به مشاوره مراجعه کنی و در این مورد نظر ایشون رو هم بدونی ، ضرری نداره ....
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4490
    نوشته ها
    204
    تشکـر
    83
    تشکر شده 145 بار در 98 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : صحبت با خانواده

    دوست عزیز بهتره که فرد موردنظر شما برای ازدواج با شما پیش قدم بشه تا شما اول نظره خونواده رو بسنجی بعد دونبال راه حل باشی بعضی خونواده ها درسته که اول با ازدواج دخترشون ممکنه مخالفت کنن اما وقتی با شرایط مناسبه خاستگار مواجه میشن اکثرأ تغییره نظر میدن
    امضای ایشان
    تجربه بهترین درس است ، هرچند حق التدریس آن گران باشد . . .

  7. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    5016
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : صحبت با خانواده

    متاسفانه رابطه خوبی با خانواده ندارم
    یعنی با هیچ کدوم راحت نیستم
    از بچگی تنها بزرگ شدم
    کسی هوامو نداشته و .....
    نمیدونم چیکار کنم؟

  8. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3489
    نوشته ها
    290
    تشکـر
    90
    تشکر شده 233 بار در 133 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : صحبت با خانواده

    خوب این اشتباهه که با خانواده ات صمیمی نیستی بعدا هم که ازدواج کنی نمیتونی درست با همسرت ارتباط برقرار کنی
    هیچ پدرو مادری بد بچه شو نمیخواد و همه پدر مادرهام دوست دارن با بچه هاشون صمیمی و خوب باشن اکثرا بچه ها تو این سن همین حرفارو میزنن که من تنهامو کسی به فکرم نیست اما این فکر اشتباهه
    مطمئن باش اگه بدونن خواستگارت ادم خوبیه حتما با ازدواجت موافقت میکنن

  9. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3761
    نوشته ها
    312
    تشکـر
    197
    تشکر شده 180 بار در 116 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : صحبت با خانواده

    اصلا به نظر خودت 12 سال اختلاف مناسبه واسه ازدواج توی این دوره زمونه؟ کمی صبوری کن عزیزم

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد