سلام
دختری 27 ساله و فوق لیسانس هستم
از دو سال پیش با آقایی چت کردم که از ایران رفتن و از فروردین ماه تا به الان تقریبا هر روز از حال یکدیگر خبر داریم یا از طریق پیام یا از طریق تماس
خانواده ایشان را به طور کامل می شناسم اما خودشان را ندیده ام تا به حال مگر در دنیای مجازی
نسبت فامیلی دور داریم
دختری هستم با ظاهری خوب
ایشان را خیلی دوست دارم اما فکر نمی کنم که او هم به اندازه من , من را دوست بدارد
30 ساله هستند و قرار است برای ازدواج کردن در کریسمس به ایران بیایند و ازدواج کنند
به خاطر شرایطی که دارم خاستگار زیاد داشته ام و بعضی از آنها را به خاطر غرورم از دست داده ام
در رابطه هام ناراحتی های کوچک را بزرگ می کردم و ته همه آنها جدایی یود و خوشحال می شدم که از آنها جدا شده ام
در رابطه با ایشان دوستم که مشاور هستند و از من شناخت دارن خواستند که زیاد سخت نگیرم و اگر دوستش دارم هر چیزی را به دل نگیرم و من هم با صبوری بسیار این کار را کردم
اما می ترسم که این کارم به او نشان دهد که هر کاری می خواهد می تواند بکند و این همیشه ترسی بوده که همراهم هست
ایشان آدمی بسیار مغرورتر از من هستند و در گفتگوها همیشه اشاره می کنند که امسال قصد ازدواج دارند و من هم از غرور زیاد چیزی نمی گویم حتی چند روز پیش یکی از دوستانم را برای ازدواج به او معرفی کردم ولی کسی را معرفی کردم که معیارهای ایشان را کامل نداشت
و بعد رفتاری را نشان دادم که او کاملا فهمید حسودی می کنم و واقعا دست خودم نبود
حس می کنم از وقتی فهمیده رابطمون سرد تر شده یا مثل همیشه من در اشتباهم
البته چون زیاد بهش فکر می کنم و خودم جمع بندی می کنم و از اون روز با خجالت باهاش حرف می زنم شاید همچین برداشتی کردم
لطفا به من بگویید من چگونه می توانم او را جذب کنم که فقط به من فکر کند و دوست داشتنمان دو طرفه باشد و غرورم هم داشته باشم؟
با تشکر فراوان