نمایش نتایج: از 1 به 8 از 8

موضوع: رابطه همسرم با داییش

3342
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    5122
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    1
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    رابطه همسرم با داییش

    با سلام، قبلاً در این مورد در پست های مختلف نوشتم و شما دوستان منو راهنمایی کردین: پسری هستم تقریباً 28 ساله، در کل سعی می کنم جلوی دیگران خودمو شاد نشون بدم و اگه ناراحتی ای دارم تو تنهایی خودم مشکلو حل کنم. حدود پنج ماهه که ازدواج کردم و در دوران عقد به سر می برم. همسرم رو هم خیلی دوست دارم چون هم از لحاظ حجاب خیلی خوبه و هم خانواده اش خانواده خوب و باشخصیتی هستن. منتهی چندوقت پیش خوابی دیدم (چند روز متوالی با مضمون مشابه) مبنی بر ارتباط همسرم با مرد غریبه ای که برام ناشناس بود و اولش ترسم از این بود که همسرمو از دست بدم تا برای تعبیر خوابم پیش کسی رفتم که گفت زمانی که خوابو دیدی سر شب بوده و تعبیر نداره تا خیالم راحت شد. به طوری که بطور کلی خوابو فراموش کرده بودم که بعد از دو الی سه هفته یعنی اوایل ماه رمضان با همسرم و خانوادم داخل ماشین و راهی تهران بودیم که اس ام اسی برای همسرم از جانب دایی ایشان که مجرد می باشد و سه سال از همسرم بزرگتر است اومد. پدر و مادرم همسرم زمانی که همسرم بچه بوده از هم طلاق گرفتند و همسرم با پدرش زندگی می کند که البته پدرش نیز ازدواج کرده و ظاهراً روابط همسرم با زن باباش خوبه و مشکلی ندارن (یعنی چیزی که من تو این چند ماه دیدم). به گفته همسرم روابطش با خانواده مادری اش خیلی خوب بوده و با داییشم که تقریباً هم سن هستن چون همبازی هم بودن رابطه خوبی داره. از بحث دور نشیم. گفتم که اس ام اسی اومد از طرف دایی با این مضمون: روزه داران گرامی لطفاً یک لیوان آب هویج بستنی را تصور بفرمایید عرض دیگه ای ندارم موفق و موید باشید. تا اینجا هیچ مشکلی نبود اما از وقتی که این پیام برای همسرم اومد همسرم نیز بطوری که من گوشیشو نبینم مسلماً پیام هایی رو با دایی اش رد و بدل کرد تا اینکه می رسیم به اصل ماجرا: چون داخل ماشین بودیم و همسرم بین من و خواهرم که داشتیم سه نفری با گوشی من یه بازی فکری انجام می دادیم مجدداً اس ام اسی از جانب دایی همسرم برای همسرم اومد با این مضمون:قاشقشو می کنم تو اونجاهات و لیوانشم میکنم تو ************ت. چون همسرم بین منو خواهرم بود به طور اتفاقی که همسرم هم تا اون موقع هر پیامی میومد و یا میداد رو از من پنهان می کرد دیدم و همزمان با این مورد مجدداً خوابی رو هم که دیده بودم برام یادآوری شد و بطور کلی حال منو دگرگون کرد طوری که تو مسیر رفت و برگشت از تهران، همسرم متوجه حال خرابم شد و با کنجکاوی ای که انجام داد خوابمو براش تعریف کردم اما فقط خوابمو که همسرم نیز برداشت غلطی کرد و گفت تو به من شک داری و از این حرفا که الحمدا... با صحبت کردن راضی اش کردم که اینطوریا که فکر میکنه نیست و بحثمون به خیر و خوشی تموم شد. اما از اون زمان تا حالا که تقریبا سه هفته ای میگذره اون اس ام اس ذهنمو بطور کل مشغول و درگیر خودش کرده. حالام اگه این حرفا رو زدم نه به خاطر اینکه به همسرم شک دارم یا دوستش ندارم، نه بلکه خیلی هم دوستش دارم و به هیچ قیمتی هم حاضر نیستم زندگی مو از دست بدم. همه اینا رو گفتم که شما راهنماییم کنید با توجه به اینکه همسرم در دوران کودکی دوره سختی رو گذرونده و دو سه روزی هم هست عمل کرده و استرس اصلاً براش خوب نیست و تو این چند هفته هم خودمو گول زدم که شاید گوشی دایی اش دست کسه دیگه ای بوده و غیره و غیره و غیره. راهنماییم کنید چکار کنم؟ آیا اصلاً در مورد این قضیه با همسرم صحبت بکنم یا نه؟ @@@@ باز هم بعد از اتمام ماه رمضان، اس ام اسایی بینشون رد و بدل شد با همین مضامین. وقتی برای بار اول موضوعو برای شما دوستان جهت کمک و راهنمایی بازگو کردم و شما دوستان نیز با نظرات و راه حل های خودتون به من کمک کردید اما در این خصوص با همسرم صحبت نکردم چون وقتی با خودم فکر کردم گفتم که شاید گوشی دایی دست کسی دیگه ای بوده و این اس ام اسا رو داده ولی یکی دو روز پیش نیز اس ام اسایی با تقریباًٌ همان مضامین مثل میکنمت تو ************م و بخور از ************مو ... به گوشی همسرم اومد که این دیگه واقعاً منو نگران کرده، حالا دیگه واقعاً نمی دونم باید چکار کنم؟ کمکم کنید. با اینکه همسرم بعد از عملش به مدت دو هفته بخاطر اینکه تحت مراقبت باشه به تهران و خونه مادرش رفت تا ازش مواظبت کنه و مدام تو این دو هفته حرفایی مبنی بر دلتنگی و دوست داشتن بینمون رد و بدل میشد اما به دوست داشتن همسرم شک کردم که خیلی چیزا رو داره از من پنهان میکنه خصوصاً در مورد رابطه اش با دایی اش. واقعاً دیگه نمی دونم باید چکار کنم

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    5122
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    1
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : اس ام اس

    خواهشمند است زود جوابمو بدید

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3761
    نوشته ها
    312
    تشکـر
    197
    تشکر شده 180 بار در 116 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : اس ام اس

    این قضیه خیلی مشکوکه.اصلا باهاش در میون نذار و پنهانی زیر نظرش بگیر خیلی خیلی پنهانی

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    23977
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : اس ام اس

    سلام
    با خانومت صحبت نکن اصلا اما پنهونی زیره نظر بگیرش،چون قضیه مشکوکه

  5. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    23958
    نوشته ها
    295
    تشکـر
    30
    تشکر شده 365 بار در 229 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : اس ام اس

    ازکجامعلومه داییشه شاید شماره پسری رو بااین نام ذخیره کرده

  6. کاربران زیر از زرند بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8594
    نوشته ها
    1,659
    تشکـر
    74
    تشکر شده 1,314 بار در 743 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : رابطه همسرم با داییش

    نقل قول نوشته اصلی توسط VahidA نمایش پست ها
    با سلام، قبلاً در این مورد در پست های مختلف نوشتم و شما دوستان منو راهنمایی کردین: پسری هستم تقریباً 28 ساله، در کل سعی می کنم جلوی دیگران خودمو شاد نشون بدم و اگه ناراحتی ای دارم تو تنهایی خودم مشکلو حل کنم. حدود پنج ماهه که ازدواج کردم و در دوران عقد به سر می برم. همسرم رو هم خیلی دوست دارم چون هم از لحاظ حجاب خیلی خوبه و هم خانواده اش خانواده خوب و باشخصیتی هستن. منتهی چندوقت پیش خوابی دیدم (چند روز متوالی با مضمون مشابه) مبنی بر ارتباط همسرم با مرد غریبه ای که برام ناشناس بود و اولش ترسم از این بود که همسرمو از دست بدم تا برای تعبیر خوابم پیش کسی رفتم که گفت زمانی که خوابو دیدی سر شب بوده و تعبیر نداره تا خیالم راحت شد. به طوری که بطور کلی خوابو فراموش کرده بودم که بعد از دو الی سه هفته یعنی اوایل ماه رمضان با همسرم و خانوادم داخل ماشین و راهی تهران بودیم که اس ام اسی برای همسرم از جانب دایی ایشان که مجرد می باشد و سه سال از همسرم بزرگتر است اومد. پدر و مادرم همسرم زمانی که همسرم بچه بوده از هم طلاق گرفتند و همسرم با پدرش زندگی می کند که البته پدرش نیز ازدواج کرده و ظاهراً روابط همسرم با زن باباش خوبه و مشکلی ندارن (یعنی چیزی که من تو این چند ماه دیدم). به گفته همسرم روابطش با خانواده مادری اش خیلی خوب بوده و با داییشم که تقریباً هم سن هستن چون همبازی هم بودن رابطه خوبی داره. از بحث دور نشیم. گفتم که اس ام اسی اومد از طرف دایی با این مضمون: روزه داران گرامی لطفاً یک لیوان آب هویج بستنی را تصور بفرمایید عرض دیگه ای ندارم موفق و موید باشید. تا اینجا هیچ مشکلی نبود اما از وقتی که این پیام برای همسرم اومد همسرم نیز بطوری که من گوشیشو نبینم مسلماً پیام هایی رو با دایی اش رد و بدل کرد تا اینکه می رسیم به اصل ماجرا: چون داخل ماشین بودیم و همسرم بین من و خواهرم که داشتیم سه نفری با گوشی من یه بازی فکری انجام می دادیم مجدداً اس ام اسی از جانب دایی همسرم برای همسرم اومد با این مضمون:قاشقشو می کنم تو اونجاهات و لیوانشم میکنم تو ************ت. چون همسرم بین منو خواهرم بود به طور اتفاقی که همسرم هم تا اون موقع هر پیامی میومد و یا میداد رو از من پنهان می کرد دیدم و همزمان با این مورد مجدداً خوابی رو هم که دیده بودم برام یادآوری شد و بطور کلی حال منو دگرگون کرد طوری که تو مسیر رفت و برگشت از تهران، همسرم متوجه حال خرابم شد و با کنجکاوی ای که انجام داد خوابمو براش تعریف کردم اما فقط خوابمو که همسرم نیز برداشت غلطی کرد و گفت تو به من شک داری و از این حرفا که الحمدا... با صحبت کردن راضی اش کردم که اینطوریا که فکر میکنه نیست و بحثمون به خیر و خوشی تموم شد. اما از اون زمان تا حالا که تقریبا سه هفته ای میگذره اون اس ام اس ذهنمو بطور کل مشغول و درگیر خودش کرده. حالام اگه این حرفا رو زدم نه به خاطر اینکه به همسرم شک دارم یا دوستش ندارم، نه بلکه خیلی هم دوستش دارم و به هیچ قیمتی هم حاضر نیستم زندگی مو از دست بدم. همه اینا رو گفتم که شما راهنماییم کنید با توجه به اینکه همسرم در دوران کودکی دوره سختی رو گذرونده و دو سه روزی هم هست عمل کرده و استرس اصلاً براش خوب نیست و تو این چند هفته هم خودمو گول زدم که شاید گوشی دایی اش دست کسه دیگه ای بوده و غیره و غیره و غیره. راهنماییم کنید چکار کنم؟ آیا اصلاً در مورد این قضیه با همسرم صحبت بکنم یا نه؟ @@@@ باز هم بعد از اتمام ماه رمضان، اس ام اسایی بینشون رد و بدل شد با همین مضامین. وقتی برای بار اول موضوعو برای شما دوستان جهت کمک و راهنمایی بازگو کردم و شما دوستان نیز با نظرات و راه حل های خودتون به من کمک کردید اما در این خصوص با همسرم صحبت نکردم چون وقتی با خودم فکر کردم گفتم که شاید گوشی دایی دست کسی دیگه ای بوده و این اس ام اسا رو داده ولی یکی دو روز پیش نیز اس ام اسایی با تقریباًٌ همان مضامین مثل میکنمت تو ************م و بخور از ************مو ... به گوشی همسرم اومد که این دیگه واقعاً منو نگران کرده، حالا دیگه واقعاً نمی دونم باید چکار کنم؟ کمکم کنید. با اینکه همسرم بعد از عملش به مدت دو هفته بخاطر اینکه تحت مراقبت باشه به تهران و خونه مادرش رفت تا ازش مواظبت کنه و مدام تو این دو هفته حرفایی مبنی بر دلتنگی و دوست داشتن بینمون رد و بدل میشد اما به دوست داشتن همسرم شک کردم که خیلی چیزا رو داره از من پنهان میکنه خصوصاً در مورد رابطه اش با دایی اش. واقعاً دیگه نمی دونم باید چکار کنم
    سلام

    ببینید عزیز تمام حرفهای شما اولا خیلی ضد و نقیص هستند مثال:

    خانواده خیلی خوبی هستند و سپس طلاق و حالا رابطه دایی با.... حجاب خیلی خوب و........!!!!!؟؟؟

    و خواب و معنی خواب و خواب دم صبح و..... که واقعا هیچ گونه معنی علمی ندارند!

    توی گفتار شما نوعی حالات شک و یا به نوعی پارانوئید دیده میشه.

    یا ایشون خیانت میکنن و یا نمیکنن و این مهم نیست که طرف مقابل کیه (البته اگر حقیقت داشته باشه)
    ممکنه وضعیت تربیتی و خانوادگی ایشون اینطور باشه که حرفهای رکیک رو به همدیگر در حد شوخی و صمیمیت میدانند.

    خلاصه سخن اینکه بهتره حضورا به یکی از همکاران در امور مشاوره خانواده رجوع و از ایشان بخواهید که در این زمینه به شما کمک کنند.


    موفق باشید
    سپاس
    dr
    امضای ایشان
    وقتی که بدن فیزیکی بیمار شد باید به پزشک رجوع کرد

    و وقتی که بدن روانی مجروح و بیمار شد باید به روانشناس رجوع کرد

  8. 2 کاربران زیر از شهرام2014 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9968
    نوشته ها
    5,264
    تشکـر
    6,024
    تشکر شده 6,186 بار در 2,950 پست
    میزان امتیاز
    17

    پاسخ : رابطه همسرم با داییش

    سلام
    گفت گو کردن بهترین راه حل در تمام مشکلات هست .باهاشون صحبت کنید و بگین این موضوع داره عذابتون میده ازش دلیل کارشون را بخواین
    شاید دلیلی داشته باشه و یا نمیدونه ک شما از این رفتار و ارتباط با داییش بدتون میاد
    شاید این نوع رفتار را ی رابطه صمیمی میدونه و اینکه به شما نشون نداد شاید بخاطره حضور خواهرتون بود بهترین کار اینه ک با محبت و صمیمیت باهاش حرف بزنین با ی مقدمه خوب .
    مثلا
    زندگی مشترک سالم ینی زن و شوهر محرم اسرار هم باشن و هیچی را از هم پنهون نکنن و دلم میخواد منو و تو زندگی رویایی داشته باشیم ک همه ماراالگوشون قرار بدن چون تو خوبی و بهترین هنسر دنیایی.فقط ی چیز هست ک چندوقته ذهنم را مشغول کرده ک بخاطره حالت گفتم بعدا ازت بپرسم من بطور اتفاقی تو ماشین پیامی ک برات اومد با این مضمون را خوندم و ناراحت شدم از این موضوع و....

    تنها خدا،آرام بخش دلها

  10. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,741 بار در 6,989 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : رابطه همسرم با داییش

    تایپک قدیمی
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد