سلام من مشکلی با نامزدم دارم که واقعا فکرم رو درگیر کرده و نیاز با کمک دارم
من شمالی هستم و نامزدم تهران هست 10سال باهم دوستیم از دور من رفت و امد میکنم میبینیم همو
من 2تا خواهر دارم که تهران ساکن هستن من 1 سال تهران با یک خواهرم که مطلقست زندگی کرم کنارش باشم همه ادما اطرافم یعنی دوستا خواهرم رو بهش گفته بودم که 2پزشک هستن که مرد هستن اما تمایلی به دختر ندارن در واقع دخترن
اخر هفته ها مهمانی میگرفتن چند بار گفتم میرم نذاشت نرفتم اما من رو بیرون نبرد که تو خونه تنها نباشم منم دیگه نگفتم و میرفتم تا اینکه بعد 1سال برگشتم پیش خانوادم چون دانشگام دیگه مهمان نداد بعد گذشت چند ماه عکسای مهمانی رو دید و لو رفتم گفت تو خائنی فلانی کلی گریه
بخشید و من ماها حرف خوردم این شد گفت خواهرت مقصره اون خرابه کلی حرفای زشت و به ناحق واقعا خواهرم هیچ وقت اسرار به چیزی کاری نمیکنه اصلا بهد 1 سال خیانت خودش رو شد من مطمعن بودم که داره کاری میکنه خوب دوریه عادیه اینقدر سعی کردم تا رو کردم که بگم تو بچه پیغمبر نیستی رفتن من به مهمانی خیانت نیست حتی وقتی پسرس رو بغل کردم تو عکس که میدونی دختره بعد 1ماه کات بخشیدم ماجرای خیانتشو دوست صمیمیش بهم گفت ولی به دوستش قول دادم که نگم گفتم پیرینت خط گرفتم
از اونجایی که خواهرم تو ایرانسل کار میکنه مطمئنه اون گرفته در صورتی که بنده خدا میخواستم نمیتونست بر علیه خواهرم به ایرانسل گفت اما خوب بی تاثیر بود حالا با مادرش راجبه رابطمون گفته و جدی شده میگه خواهرت باید قطع شه رابطت در صورتی که خواهرم در حقش لطف زیاد کرده من و تهران میبرد خونش در اختیارم بود میذاشت مسافرت برم با دوس پسرم من الان 21 سالمه 10 سال پیش بچه تر بودم خیلی حمایتم کرده این حقش نیست چیکار کنم که بهمه هرکس مسوله اشتباه خودشه و خواهرم دخیل نبوده من این حرفا زشت باحق؟
حالا دیشب که به خونوادش گفت برگشته به من میگه خواهرت مطلقست مایه ننگه خیلی دلم شکست خواهرم جدا شد چون دختر بود اسم شو از شناسنامه برداشتن من واقعا خواهرمو دوست دارم و مدیونشم این حقش نیست کلا به زندگی هیچ کس کاری نداره اصلا ادمیم نیست خیلی رفت و امد کنه کلا سر کاره اما نمیخوام اگه سالی یبارم دید بی احترامی باشه اصا این ذهنیت اشتباه از بین بره.فقط گفتم توام 2تا خواهر داری .....خیلی دلم شکست