نمایش نتایج: از 1 به 9 از 9

موضوع: تنهایی و افسردگی گاه و بی گاه

1204
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5189
    نوشته ها
    22
    تشکـر
    12
    تشکر شده 11 بار در 9 پست
    میزان امتیاز
    0

    تنهایی و افسردگی گاه و بی گاه

    سلام من لعیا هستم
    من از همون بچگی خیلی تنها بودم و زیاد در مورد دردام با کسی حرف نمیزدم حتی بهترین دوستم بیشتر شنوده خوبی هستم .بیشتر دوستام موقع ناراحتیشون با من صحبت میکنن ولی من نمیتونم این کارو انجام بدم و واقعا علتشو نمیدونم....
    کلا آدم جدی و در عین حال شوخ هستم ولی تنها مشکلم اینه که نمی تونم احساساتمو ابراز کنم و به دیگران بفهمونم که چرا ناراحتم یا شایدم دیگران نمی تونن درکم کنن...
    تا همین چند سال پیش با تنهایی هام کنار اومده بودم ولی واقعا سختمه بخوام سکوت کنم و خودم تنهایی تو خودم بشکنم....
    بعضی اوقات به شدت دچار افسردگی میشم و نمی دونم چیکار باید بکنم تا آروم بشم
    ویرایش توسط لعیا : 08-08-2014 در ساعت 05:56 PM

  2. کاربران زیر از لعیا بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4882
    نوشته ها
    71
    تشکـر
    27
    تشکر شده 42 بار در 30 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : تنهایی و افسردگی گاه و بی گاه

    یه سوال تو خانواده مشکلی نداری؟

  4. کاربران زیر از mariya3 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4385
    نوشته ها
    528
    تشکـر
    1,425
    تشکر شده 866 بار در 371 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : تنهایی و افسردگی گاه و بی گاه

    سلام لعياي عزيز
    گاهي بعضي آدما كه دلاي بزرگي دارن و سنگ صبور خوبي براي ديگران هستن خودشون جايي نميتونن درد دل كنن چون دنبال كسي ميگردن كه از خودشون صبورترو شنونده تر باشه ومتاسفانه چون اطرافيان گوينده خوبي هستن نميتونن سنگ صبور خوبي باشن...
    اما شما ميتوني درد دلهاتو بنويسي...
    ميتوني با مادرت در اين موارد صحبت كني آخه مادرا سنگ صبوراي خوبي براي بچه هاشونن...
    ميتوني بيايي تو اين سايت هاي مشاوره و مشكلاتتو با افرادي كه نميشناسي درميون بگذاري و تو قسمت دل نوشته درد دل كني و تو قسمت حالتون چطوره از احوال خوبو بدت بگي...
    حتما بعد از اين كارا احساس سبكي بيشتري ميكني...
    شاااااد باشي سنگ صبوووور
    امضای ایشان

  6. 4 کاربران زیر از zbahane بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5189
    نوشته ها
    22
    تشکـر
    12
    تشکر شده 11 بار در 9 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تنهایی و افسردگی گاه و بی گاه

    نه مشکل خاصی ندارم..

  8. کاربران زیر از لعیا بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5189
    نوشته ها
    22
    تشکـر
    12
    تشکر شده 11 بار در 9 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تنهایی و افسردگی گاه و بی گاه

    نقل قول نوشته اصلی توسط zbahane نمایش پست ها
    سلام لعياي عزيز
    گاهي بعضي آدما كه دلاي بزرگي دارن و سنگ صبور خوبي براي ديگران هستن خودشون جايي نميتونن درد دل كنن چون دنبال كسي ميگردن كه از خودشون صبورترو شنونده تر باشه ومتاسفانه چون اطرافيان گوينده خوبي هستن نميتونن سنگ صبور خوبي باشن...
    اما شما ميتوني درد دلهاتو بنويسي...
    ميتوني با مادرت در اين موارد صحبت كني آخه مادرا سنگ صبوراي خوبي براي بچه هاشونن...
    ميتوني بيايي تو اين سايت هاي مشاوره و مشكلاتتو با افرادي كه نميشناسي درميون بگذاري و تو قسمت دل نوشته درد دل كني و تو قسمت حالتون چطوره از احوال خوبو بدت بگي...
    حتما بعد از اين كارا احساس سبكي بيشتري ميكني...
    شاااااد باشي سنگ صبوووور



    دقیقا همین طوره
    ممنون از راهنماییتون حتما سر میزنم

  10. 2 کاربران زیر از لعیا بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : تنهایی و افسردگی گاه و بی گاه

    نقل قول نوشته اصلی توسط لعیا نمایش پست ها
    سلام من لعیا هستم 15 سالمه
    من از همون بچگی خیلی تنها بودم و زیاد در مورد دردام با کسی حرف نمیزدم حتی بهترین دوستم بیشتر شنوده خوبی هستم .بیشتر دوستام موقع ناراحتیشون با من صحبت میکنن ولی من نمیتونم این کارو انجام بدم و واقعا علتشو نمیدونم....
    کلا آدم جدی و در عین حال شوخ هستم ولی تنها مشکلم اینه که نمی تونم احساساتمو ابراز کنم و به دیگران بفهمونم که چرا ناراحتم یا شایدم دیگران نمی تونن درکم کنن...
    تا همین چند سال پیش با تنهایی هام کنار اومده بودم ولی واقعا سختمه بخوام سکوت کنم و خودم تنهایی تو خودم بشکنم....
    بعضی اوقات به شدت دچار افسردگی میشم و نمی دونم چیکار باید بکنم تا آروم بشم
    لعیاجان تمام این رفتارها بخاطر دور بودن از جمع و اجتماعه ...

    خصوصا" در زندگی های الان که با عنوان زندگی مستقل شناخته میشه و افراد هر کدوم سرشون تولاک خودشونه ...

    در صورتیکه اگه در جمع باشید متوجه میشد که دیگران هم مشکلاتی دارن که مورد شما در مقابلش چیز مهمی نیست ...

    بهتره مشاوره رفتاری برید و با صحبت کردن و خوندن متنی در جلوی آینه شروع کنید ...

    در گروه هایی دسته جمعی مثل راه پیمایی و یا کوه نوردی شرکت کنید تا در کنار جمع بودن بهتون روحیه تازه ای رو بده

    در ضمن هر وقت دلن گرفت پیاده روی کن و در این حال با خدای خودت حرف بزن ...

    نتیجه خوبی داره
    ویرایش توسط farokh : 08-03-2014 در ساعت 09:26 PM
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  12. 3 کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  13. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3829
    نوشته ها
    1,254
    تشکـر
    954
    تشکر شده 1,186 بار در 691 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : تنهایی و افسردگی گاه و بی گاه

    [replacer_img] ای بابا اینکه چیز مهمی نیست ...

    هر چند این زندگیای دور از هم باعث میشه که ارتباط مردم با هم کمتر و کمتر بشه ...

    ولی منم فکر میکنم گاهی افرادی مثل یک قایق هستن و نقشون اینه که دیگران رو از تلاطم نجات بدن ولی خودشون همیشه باید این

    تلاطم زندگی رو تحمل بکنن ... در مورد شمام همینه و باید در این مورد خیلی خودتو ناراحت نکنی ...

    باید این لکنت حرف زدنت با دیگران شکسته بشه .... هر چند خیلی از ماها بهش دچاریم ....

    ولی هر وقت دلت گرفت و خواستی درددل کنی اونارو رو یه کاغذ بنویس و چندبار بخون ...

    اینجوری خودت واسه خودت درد دل میکنی ولی نوعش فرق میکنه ...

    من اینکارو میکنم اثر خوبی داره ...ولی بعدش پاره اش میکنم و دورش میریزم ... دوست ندارم کسی از درددلم سر در بیاره ...
    امضای ایشان
    خدا آن حس زيباييست كه در تاريكي صحرا
    زمانيكه هراس مرگ ميدزدد سكوتت را
    يكي همچون نسيم دشت مي گويد
    كنارت هستم اي تنها...


  14. 2 کاربران زیر از mahsa42 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  15. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5189
    نوشته ها
    22
    تشکـر
    12
    تشکر شده 11 بار در 9 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تنهایی و افسردگی گاه و بی گاه

    نقل قول نوشته اصلی توسط farokh نمایش پست ها
    لعیاجان تمام این رفتارها بخاطر دور بودن از جمع و اجتماعه ...

    خصوصا" در زندگی های الان که با عنوان زندگی مستقل شناخته میشه و افراد هر کدوم سرشون تولاک خودشونه ...

    در صورتیکه اگه در جمع باشید متوجه میشد که دیگران هم مشکلاتی دارن که مورد شما در مقابلش چیز مهمی نیست ...

    بهتره مشاوره رفتاری برید و با صحبت کردن و خوندن متنی در جلوی آینه شروع کنید ...

    در گروه هایی دسته جمعی مثل راه پیمایی و یا کوه نوردی شرکت کنید تا در کنار جمع بودن بهتون روحیه تازه ای رو بده

    در ضمن هر وقت دلن گرفت پیاده روی کن و در این حال با خدای خودت حرف بزن ...

    نتیجه خوبی داره


    میدونم که مشکل خاصی نیست ولی بعضی اوقات واقعا عصبیم میکنه این که نمیخوام دیگران نقطه ضعفی از من داشته باشن باعث میشه باهاشون در مورد مشکلم صحبت نکنم

  16. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5189
    نوشته ها
    22
    تشکـر
    12
    تشکر شده 11 بار در 9 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تنهایی و افسردگی گاه و بی گاه

    نقل قول نوشته اصلی توسط mahsa42 نمایش پست ها
    [replacer_img] ای بابا اینکه چیز مهمی نیست ...

    هر چند این زندگیای دور از هم باعث میشه که ارتباط مردم با هم کمتر و کمتر بشه ...

    ولی منم فکر میکنم گاهی افرادی مثل یک قایق هستن و نقشون اینه که دیگران رو از تلاطم نجات بدن ولی خودشون همیشه باید این

    تلاطم زندگی رو تحمل بکنن ... در مورد شمام همینه و باید در این مورد خیلی خودتو ناراحت نکنی ...

    باید این لکنت حرف زدنت با دیگران شکسته بشه .... هر چند خیلی از ماها بهش دچاریم ....

    ولی هر وقت دلت گرفت و خواستی درددل کنی اونارو رو یه کاغذ بنویس و چندبار بخون ...

    اینجوری خودت واسه خودت درد دل میکنی ولی نوعش فرق میکنه ...

    من اینکارو میکنم اثر خوبی داره ...ولی بعدش پاره اش میکنم و دورش میریزم ... دوست ندارم کسی از درددلم سر در بیاره ...
    فکر خوبیه ولی تنهایی گاهی اوقات میشه خوره جون آدم

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد