سلام من سنم 23 ساله الان به مدت یک سال با دختر مورد علاقم دوستم که حتی به خانواده ام گفته ام من این دختر و میخوام خانواده من به هیچ عنوان قبول نمیکنن ولی خانواده دختر قبول میکنن بعد من نمیتونم ازش جدا شم ولی خانواده ام میگن نباید این دختر تو خونه ی من بیاد . اگه نظری راهی چاره ای دارید بهم بگید دیگه نمیدونم چیکار کنم همه ی در ها به روم بسته شده
سلام
لطفا بيشتر توضيح بدين از دلايل خانوادتون و خصويات خانوادگي و سطح طبقاتي دختر مورد علاقتون بگين...
خانواده دختر قبول کردن ولی خانواده من قبول نمیکنن میگن ما دوست نداریم با این دختر ازدواج کنید تو باید درستو ادامه بدی . دختره خیلی منو دوس داره
دختره 4 سال از من کوچیکتره من دانشجو هستم .در مورد چی بگم شما سوال کنید من جواب میدم
ببينيد براي اينكه بچه ها بتونن بهتر راهنمايي كنن بايد تو جريان اصل ماجرا باشن...
اينكه دليل خانوادتون ادامه تحصيل شماست كه دليل منطقي براي رد كردن كلي اون دختر نيست...
چراكه شما ميتونيد بعد از اتمام تحصيل با ايشون ازدواج كنيد...
پس بهتره يا دليل اصلي خانواده رو متوجه بشيد يا اگرم ميدونيد بگين...
حتی دختر میگه اشکال نداره من 5 سال میمونم تا درست تموم شه ولی از این میترسم بعد 5 سال خانواده ام قبول نکنه . ما عاشقانه هم. دوست داریم اما خانواده ام حرفشون یه کلامه میگن نه
ویرایش توسط ongh71 : 08-03-2014 در ساعت 06:59 PM
دلیل اصلی شون اینه میگه این دختر وصله ما نیست من باید عروسم دکتر باشه . خانواده ام خیلی بلند پروازن
خوب اين خيييلي سخته كه بخوايي تو اين زمينه خانواده رو با چند تا جمله قانع كني چون شما الان به قضيه احساسي نگاه ميكنيد و خانواده منطقي برخورد ميكنن...
به نظر مياد شما خانواده تحصيل كرده اي هستين و احتمالا سطح طبقاتي مالي متفاوتي هم با اون دختر دارين ...همينطوره؟
بله . ولی من عاشقشم اونم عاشق منه
الان سر همین موضوع با خانواده ام بحثم شد الان دو روزه از خونه زدم بیرون حتی گوشمم خاموش کردم دیگه از همه خسته شدم دیگه دنیاای برام نمونده
ویرایش توسط ongh71 : 08-03-2014 در ساعت 07:15 PM
اگه راهی هست بهم بگید خواهشا دیگه دارم داغون میشم
خوب پس دليل اصلي و منطقي خانواده معلوم شد واون اختلاف طبقاتي زياد شماست...
ببينيدبهتره بگم خانواده شما كاملا حق دارن و همه چيز براي خوشبختي و آرامش بعد از ازدواج فقط عشق نيست تازه اون زمان منطق جاي خودشو به عشق و احساس ميده و ممكنه با اين اختلاف طبقه توي زندگي مشترك به مشكل بربخوريد و اختلاف نظرهاتون زياد باشه...
البته من فكر ميكنم شما تو اين سن دارين هيجاني و احساسي تصميم ميگيريد و قطعا با اتمام تحصيل و بالاتر رفتن سنتون تجربه بيشتري پيدا ميكنيدو اون زمان منطقي تر تصميم ميگيريد پس الان به ازدواج فكر نكنيد...
اما اگر مطمعن هستين كه اون دختر نيمه گم شده شماست پس از همين الان بهش بگين كه راه سختي براي وصال پيش روتون هست و ازش بخوايين كه اونم تو اين راه خودي نشون بده و براي اينكه حداقل از لحاظ فرهنگي باهم برابر باشيد درسش رو ادامه بده تا پيشرفت اجتماعيش براش تبديل به يك پو ان مثبت در برابر خانواده شما باشه...
یعنی شما میگید بیخیالش شم . یعنی این یک سال بخاطرش یا اون بخاطر من وقتشو گذاشت یا و... ولش کنم
ببينيد اقايongh71 من حال الان شمارو درك ميكنم و ميدونم كه جدا شدن و فراموش كردن خيييلي سخته اما تو شرايط خانوادگي شما براي ارامش و خوشبختي بعد ازازدواج اين بهترين راهه...
نجابتو اصالت اون دختر ملاك خييييلي ارزشمندي براي انتخابش ميتونه باشه اما كافي نيست...
تنها 2 راه دارين يا جدايي يا اينكه اين سختي رو به جون بخريدو پيشرفت تحصيليتونو با هم جلو ببريد...
اگر اون دختر از لحاظ اجتماعي بتونه خودشو بالا بكشونه اون زمان هم دربرابر خانواده حرفي براي گفتن داري و هم اينكه تو زندگي مشترك كمتر به اختلاف نظر برميخوريد...
البته حتما نبايد دكتر بشه همين كه يه رشته مناسب شان خانواده تحصيل كنه خيييلي ميتونه تو نظر خانواده شما تاثير بگذاره...
نوشته اصلی توسط ongh71
دوست عزیز فارغ از هر دلیلی که داشته باشه... جلب رضایت افراد این نیست که شما به سادگی خوردن یک قرص نظرشونو جلب کنی ...
برای ازدواج حمایت خانواده لازمه و باید به این مورد توجه کنید ... باید بتونید با منطق خانواده رو به این ازدواج ترغیب کرد ...
ولی اینم بگم که هیچ خانواده ای بد فرزندشونو نمیخواد و شاید چیزی که شما الان نسبت به اون احساس بدی دارید خیر و صلاحتون در اون باشه
به هرحال پدر و مادر بخاطر داشتن تجربه در زندگی میتونن خیلی از موارد رو انالیز بکنن ...
اونا در لحن و رفتار شما متوجه میشن که چه انتخابی کردید چون بر اساس گذشته شما تصمیم گیری میکنن ...
پس بهتره در این مورد اول نوع رفتارهای خودت رو بررسی کنی تا بتونی اعتماد خانواده رو در نوع انتخابت بدست بیاری
خـــــدانـگهــــــدار
یه مشکل دیگه که هست اینه که دختر میخواد برای 5 سال صبرکنه تا شما شرایط رو بدست بیارید ...
و در این مدت اونقدر وابستگی به وجود میاد که دیگه در اون روز با هر مخالفتی که بشه دل کندن خیلی سخت میشه ...
پس بهتره فعلا" در این مورد زیاد حساس نباشید و راه زندگی آینده هم خودتون و همن دخترخانم رو نبندید ...
چون اگه یه سر به تاپیکها بزنید متوجه میشید که بچه ها با چه مشکلاتی از این دست مواجه هستن ....
مسلم بدونید نظر و تفکراتتون بعد از 5 سال به زندگی فرق خواهد کرد ...
و خانواده شما این مورد رو کاملا" درک کردن پس بهتره لجبازی نکنید و به آرومی این موضوع رو به پیش ببرید ....
خدا آن حس زيباييست كه در تاريكي صحرا
زمانيكه هراس مرگ ميدزدد سكوتت را
يكي همچون نسيم دشت مي گويد
كنارت هستم اي تنها...
اگر دوسش داري پاش بمون تا اخر
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
نظرت چیه؟