سلام
پسری هستم29ساله الان حدود11ساله با یک دختر ازروستای خودمون ک خیلی دوستش داشتم ازدواج کردم ویک دختر هفت ساله هم دارم که خیلی ساکت وخوب هست من از نظر خانواده خانمم خیلی باهاش مشکل دارم چون باباش وداداشش مشروب خور وبی قید وبند هستن من هم از اینجورکارها خوشم نمیاد خودش هم نماز نمیخونه چندبار بهش گفتم ولی فایده نداره خیلی هم مغرور هست بهم همیشه شک داره واز لحاظ عاطفی ارضا نمیشم به خاطر همین چند بار باچندتا دختر دوست شدم ک همش لو رفتم وبه جر وبحث وطلاق کشیده شد والان خیلی اوضاع زندگیم ریخته به هم داداشش منو گرفت زیر بار کتک خواهرش خیلی بهم فهش وناسزا میگه من دیگه دوستش ندارم ولی به خاطر دخترم نمیتونم طلاقش بدم خودم هم شاغل هستم خونواده ای هم ندارم که دخترم بزارم پیششون خواهش میکنم راهنماییم کنید من هر روز دارم آرزوی مرگ میکنم ایکاش میمردم برای همیشه راحت میشدم نه دوستی دارم نه خواهر وبرادری خودم تنهایی دارم روز به روز آب میشم.