نمایش نتایج: از 1 به 7 از 7

موضوع: خیانت همسر

1388
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5743
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    3
    تشکر شده 4 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    خیانت همسر

    موضوع:خیانت همسر
    سلام 36سالمه پنج ماهه با یه آقا هم سن خودم عقد کردم و مثلا در دوران نامزدی هستم.کاملا سنتی ازدواج کردم و فقط نزدیک یک ماه بعد از مراسم خواستگاری با همسرم حرف زدم و تصمیم به ازدواج گرفتم .یه واحد درس داره تا دیپلم بگیره ولی من لیسانسم و از نظر علمی و مثلا (کلاس ) بالاترم علت اصلی انتخابم سالم بودن بعد تحقیقات با خدا بودن و هم فرهنگ بودن و شناخت خانوادش به طور کامل بود .آدم بدی نیست خیلی مهربونه و خیلی صبور . وقتی من عصبی میشم سکوت میکنه و کلی عمدا امتحانش کردم ولی صبوره....فقط یه کم به قوله امروزی ها خالی بنده .گهی حرفاش با عملش و چیزی که بوده نمیخوره.حدودا دو هفته پیش با توجه به رفتارهای مشکوکش گوشی موبایلش رو چک کردم قبلا هم در مورد خیانت و بیزاری خودم باهاش اتمام حجت کرده بودم ،رفتار های مشکوکش منو وادار به چک کردن گوشیش کرد و متاسفانه با توجه به قوی بودن حس ششمم حدسم درست بود یه شماره که بهش اس داده بود و من اونو خوندم و اون هم فهمید من گوشیش رو چک کردم خیلی ناراحت شد ه بود .زیر نظر گرفتمش اون اس رو پاک کرده بود . .خیلی سعی کردم خودم رو کنترل کنم ومموضوع رو نگم ولی دیدم دارم دیونه میشم بهش گفتم گفت دوستش بوده ولی دیدم تو گوشیش یه سیم کارت دیگه هم هست و گفت علت مخفی کردن گوشیش همین سیم کارت بوده . و پیش من سیم کارت رو شکست و قول داد و قسم خورد خیانتی در کار نیست .کلی بحثمون شد و من اعتمادم رو از دست دادم چون از طرق مختلف مطمئن شدم این شماره خانومه.گفت دوستش شک کرده داده شمارشو به زنش در صورتی که اینجوری نیست .میگم دوستت رو ببینم میگه نه من آبرو دارم.تا اینکه چند روز پیش فهمیدم شماره ماله یه دختره است .داشتم سکته میکردم سریع رفتم پیشش و کلی اشک ریختم داد زدم ولی بی احترامی نکردم فقط گفتم حقیقت رو بگو فقط قسم میخوره و اطمینان مید از اون روزی که سیم کارت شکسته همه چی تموم شده.خلاصه عرض کنم یه شک بزرگ افتاده تو دلم نمیتونم اعتماد کنم چون حرفش با عملش متفاوته گاهی . دوستش دارم ولی حسم میگخ اون سرده ..دارم دیونه میشم تو رو خدا بگین چطور امتحانش کنم که بفهمم قسمهایی که خورده درسته ..چون بدونم اهل خیانت هستش بی برو برگرد جدا میشم .سر دو راهیم و سرگردانم .تو دلم آشوبه ولی به روم نمیارم اصلا به کسی چیزی نگفتم .اخلاقم یه کم عصبی هست و این شک هم بهش دامن زده ..نا امید میشم گاهی ..ولی چون نمیخوام کسی به همسرم بدبین شه موضوعات رو با کسی مطرح نمی کنم.یه راهنمایی میخوام که این شک رو از بین ببرم چطور بفهمم هنوز رابطه ای هست یا نه .اصلا بوده یا نه؟من مدیر اداری یه شرکته بزرگم و اون یه دفتر مسافرتی داره و بیشتر مسافراش واسه کربلاس .اهل نماز و روزه و اعتقادش خوبه سیگار نمیکشه در کل سالمه ولی من شک داره دیونم میکنه ..منتظر راهنمایی شما هستم چون زندگیم رو دوست دارم .نمیخوام از دست بدم .میترسم اشتباه کنم
    ویرایش توسط shima_59ro : 08-23-2014 در ساعت 01:50 PM

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5743
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    3
    تشکر شده 4 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : به همفکری شما نیازمندم

    ایمیل من هست:shima_59ro@yahoo.com
    lمنتظرم و خسته از برزخی که توش هستم

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2014
    شماره عضویت
    3033
    نوشته ها
    1,622
    تشکـر
    1,448
    تشکر شده 2,948 بار در 1,084 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : به همفکری شما نیازمندم

    خوب دوست عزیز چرا کمی خوش بینانه به این قضیه نگاه نمیکنین وقتی قسم میخوره وسیمکارتشو شکسته .....درسته الان شما حساس تر شدین وفقط فکرای منفی میاد سراغتون...
    خوب بعد اون اتفاق شما بازم ازش رفتاری دیدین که دوباره بهش شک کنین؟

  4. کاربران زیر از farimah بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5713
    نوشته ها
    150
    تشکـر
    118
    تشکر شده 193 بار در 71 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : به همفکری شما نیازمندم

    شک کردن یکی از بزرگترین آفات زندگی است شما چون فاصله های بین خودتون و همسرتونو نتونستید درک کنید مثلا همون اختلافی که در ضمینه تحصیلات دارید چون احساس میکنید این میتونه مشکل افرین باشه حساس شدید تا دنبال اختلافات دیگری بگردید اولین که عالم بودن با باسواد بودن فرق میکنه یک انسان عالم میتونه خیلی خوب زندگی کنه تا یک شخصی که دکترا داره پس فرقی است و سواد تحصیلی چندان نمیتونه مهم باشه شما اول ببینید تا چه اندازه همسرتون انسان عالمیست انسان خوبیست
    موضوع بعدی اینکه معتقد بودن با باوفا بودن فرق میکنه چون خیلی الان ادعای با ایمانی دارن اما چشم چرونن والواتی میکنن پس بهتر از میزان اعتقادات همسرتون با خبر بشید اگ واقعا باایمانن پس هیچ شکی به خودتون راه ندید انسان ها اشتباه میکنن اگر ایشان کاری کرده شما بهشون بگید که میبخشیدش اما برای آخرین بار اما کاری نکنید که ارکز این پس دروغ هم بگه سعی کنید احساسی نشید و با اشک ریختن ترحم نخرید البته اگر تاکید میکنم اگر واقعا مطمعا شدید که همسرتون کار اشتباهی کرده بعد از مطمعا شدن بروید ومنتطقی یاداوری کنید که شما متاهلید و اگر بار دیگر این کار تکرار شود بخششی نخواهد بود ولی در این باره دونبال مقصر نگردید به دلایل اینکار بپردازید شاید شما چیزی کم گذاشته باشید
    به هر حال امید وارم شک شما بیمورد باشد موفق باشید

    آرامش هدیه خداوندی است...

  6. کاربران زیر از erfaneh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5743
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    3
    تشکر شده 4 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : به همفکری شما نیازمندم

    تو رو خدا یه راه حل بدین امتحانش کنم

  8. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4839
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    920
    تشکر شده 1,137 بار در 614 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : به همفکری شما نیازمندم

    نقل قول نوشته اصلی توسط shima_59ro نمایش پست ها
    سلام 36سالمه پنج ماهه با یه آقا هم سن خودم عقد کردم و مثلا در دوران نامزدی هستم.کاملا سنتی ازدواج کردم و فقط نزدیک یک ماه بعد از مراسم خواستگاری با همسرم حرف زدم و تصمیم به ازدواج گرفتم .یه واحد درس داره تا دیپلم بگیره ولی من لیسانسم و از نظر علمی و مثلا (کلاس ) بالاترم علت اصلی انتخابم سالم بودن بعد تحقیقات با خدا بودن و هم فرهنگ بودن و شناخت خانوادش به طور کامل بود .آدم بدی نیست خیلی مهربونه و خیلی صبور . وقتی من عصبی میشم سکوت میکنه و کلی عمدا امتحانش کردم ولی صبوره....فقط یه کم به قوله امروزی ها خالی بنده .گهی حرفاش با عملش و چیزی که بوده نمیخوره.حدودا دو هفته پیش با توجه به رفتارهای مشکوکش گوشی موبایلش رو چک کردم قبلا هم در مورد خیانت و بیزاری خودم باهاش اتمام حجت کرده بودم ،رفتار های مشکوکش منو وادار به چک کردن گوشیش کرد و متاسفانه با توجه به قوی بودن حس ششمم حدسم درست بود یه شماره که بهش اس داده بود و من اونو خوندم و اون هم فهمید من گوشیش رو چک کردم خیلی ناراحت شد ه بود .زیر نظر گرفتمش اون اس رو پاک کرده بود . .خیلی سعی کردم خودم رو کنترل کنم ومموضوع رو نگم ولی دیدم دارم دیونه میشم بهش گفتم گفت دوستش بوده ولی دیدم تو گوشیش یه سیم کارت دیگه هم هست و گفت علت مخفی کردن گوشیش همین سیم کارت بوده . و پیش من سیم کارت رو شکست و قول داد و قسم خورد خیانتی در کار نیست .کلی بحثمون شد و من اعتمادم رو از دست دادم چون از طرق مختلف مطمئن شدم این شماره خانومه.گفت دوستش شک کرده داده شمارشو به زنش در صورتی که اینجوری نیست .میگم دوستت رو ببینم میگه نه من آبرو دارم.تا اینکه چند روز پیش فهمیدم شماره ماله یه دختره است .داشتم سکته میکردم سریع رفتم پیشش و کلی اشک ریختم داد زدم ولی بی احترامی نکردم فقط گفتم حقیقت رو بگو فقط قسم میخوره و اطمینان مید از اون روزی که سیم کارت شکسته همه چی تموم شده.خلاصه عرض کنم یه شک بزرگ افتاده تو دلم نمیتونم اعتماد کنم چون حرفش با عملش متفاوته گاهی . دوستش دارم ولی حسم میگخ اون سرده ..دارم دیونه میشم تو رو خدا بگین چطور امتحانش کنم که بفهمم قسمهایی که خورده درسته ..چون بدونم اهل خیانته بی برو برگرد جدا میشم .سر دو راهیم و سرگردانم .تو دلم آشوبه ولی به روم نمیارم اصلا به کسی چیزی نگفتم .اخلاقم یه کم عصبی هست و این شک هم بهش دامن زده ..نا امید میشم گاهی ..ولی چون نمیخوام کسی به همسرم بدبین شه موضوعات رو با کسی مطرح نمی کنم.یه راهنمایی میخوام که این شک رو از بین ببرم چطور بفهمم هنوز رابطه ای هست یا نه .اصلا بوده یا نه؟من مدیر اداری یه شرکته بزرگم و اون یه دفتر مسافرتی داره و بیشتر مسافراش واسه کربلاس .اهل نماز و روزه و اعتقادش خوبه سیگار نمیکشه در کل سالمه ولی من شک داره دیونم میکنه ..منتظر راهنمایی شما هستم چون زندگیم رو دوست دارم .نمیخوام از دست بدم .میترسم اشتباه کنم
    عزيزم با خانواده ات مشورت كن ببين نظر اونا چيه شايدد بهتر باشه يكم بترسونيش ببين واقعا درست شده يا الكي بوده اين ترسه فكر كنم بيارتش به راه راست يكمم بشين فكر كن ببين علت چي بوده كه در دوران عقد وقتي زندگيشو داره ميده به طرف مقابلش چرا دوباره با كس ديگه اي هست دليلش چي بوده اگه عادته خب نميتونه ترك كنه و دوباره برميگرده اگه نه يه اشتباه بوده و حالا پشميون بهش فرصت بده اگه نه بنظرم راهتو جدا كن يا بذار خانوادت با خانوادش در ميون بزارن از هيچي نترس و چيزي رو از خانوادت پنهان نكن خانوادت پشتت هستن سعي كن احساست رو فعلا كنار بذاري و با منطقت پيش بري تو در دوران سختي هستي ممكنه اشتباه الانت باعث پشيمو.ني در آينده بشه خداي نكرده.ولي حتما با خانوادت در ميون بذار بهشون بگو مطمعني كه پاي شخص ديگه اي در ميون بوده و برات ثابت شده اينو نخاستم بگم گفتم شايد درست بشه و لي الان ميترسم كه نكنه در اينده هم تكرار بشه شايد اگه الان جدا بشم بهتر باشه تادرآينده با پشيموني لطفا با خانوادش هم در ميون بذاريد بگيد من در مقابل شما ميگم اين خطا رو ناديده ميگيرم اگه در حضورشما قول بده تكرار نشه مي بخشم ولي به محض اينكه بفهمم تكرار شده جدا ميشم شما بدونيد كه من تو. اين رابطه صادق و بي شيله پيله بودم و مقصر من نخواهم بود

  9. کاربران زیر از محمدزاده بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  10. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : خیانت همسر

    خب اگه واقعا به شما قول داده و شما هم میتونید اونو ببخشید پس دیگه نباید اینقدر نا ارام باشید

    به هرحال هر کسی در زندگی اشتباهی میکنه و ایشون هم با توجه به نوع کارش ممکنه دچار اشتباهی با فردی شده باشه

    ولی در کل این به دیدگاه خود شما بستگی داره که بخوایت بهش اعتماد کنید یا خیر...

    چون زندگی که برپایه شک و تردید باشه مسلما" روی آرامش نخواهد دید
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد