مدتی میشه هر روزم رو بامرور خاطرات بد گذشته شرو میکنم. از ده سال پیش بگیر تا همین هفته ی پیش. همیشه پر رنگ ترین نقش رو هم مادرم ایفا میکنه! مادرم زن بدی نیست اما بی اونکه متوجه باشه مادر افتضاحیه!
خاطرتم بطور کلی مجموعه ای از تحقیراتیه ک شدم. نمیدونم اما احساس میکنم دیگران توی رفتارشون با من نسبت ب بقیه کمی بیرحم ترن. تا حالا بارها و بارها ب این نتیجه رسیدم. حدس میزنم شاید چون خودم رو بیش از حد قوی و بیتفاوت ب افراد نشون دادم!
احساس میکنم بقیه فک میکنن پوست کلفت تر از اینیه ک چیزی بهش بر بخوره!
همه ی ایا هم فقط در مورد افراد نزدیکم و کسایی ک براشون احترام قائلم صدق میکنه،بقیه برام چندان اهمیتی ندارن.