باسلام
من 1 سال هست علاقمند به دختری هستم که اهل شهرستان دوری هست.خانواده من به هیچ وجه رضایت به ازدواج ما نمیدن .من تک پسر هستم ومادرم وابستگی زیادی بهم داره.برای همین اصلا راضی نمیشه .هرکاری کردم جواب نداده که بتونم راضیشون کنم.با این که دختر خانم میگه من میام کنار خانوادت زندگی میکنم ولی بازم خانوادم راضی نمیشن.ازطرفی بین من ودختری که انتخاب کردم علاقه شدیدی وجودداره .چند بار بهش خواستم بگم خانوادم راضی نمیشن ولی تمام وجودش میریزه به هم ودست به کار خطرناک میخواد بزنه.هرباری خواستم یه جوری بهش بفهمون نمیشه بهم گفت میخوای بری برو ولی من زندگیمو به اتیش میکشم . من خیلی نگرانش هستم .اخه بین من ومعشوقم همیشه یه حس پاک وعشق واقعی بوده وهرگز به گناهی الوده نشدیم .نه من میتونم رهاش کنم نه اون.
بدجوری اعصابم خراب شده نمیدونم چیکار کنم لطفا کمکم کنید.