بي مهري اطرافيان

[Cma]

من دختري ٢٤ ساله ام كه تا دنيا دنيا بوده اطرافيانم و رقيبام خواستن با تخريب من پله هاي ترقيشون رو تي كنن
هميشه از من كارهام سليقه ام خطم ظاهرم تيپم ايراد ميگيرن
هميشه با جمله اي خودم و اروم ميكنم و ميگم مهم نيستن برام نه خودشون نه حرفهاشون
كلاً همه جا تو همه موضوعي نظر ميدن باعث شدن شخصيت اجتماعيم رو تخريب كنن اينا باعث دلخوريه اصلي من نيست
دلخوري اصلي من از خانواده ام هست
تكيه گاه هر كي خانواده اشه اگه دنيا جلوش صف بكشه ميگه پشتم به خانواده ام گرمه
ولي براي من اينجور نيست
من تو يه خانواده كم جمعيت و تحصيل كرده و مرفه اي به دنيا اومدم و بزرگ شدم
اما اينا باعث خوشبختي من نشدن
اين خانواده ايي كه شايد از دور همه ارزوي داشتنش رو دارن
من و خرد ميكنن به من حرفهاي زشت ميزنن منو تحقير ميكنن
شايد براتون بگم باور نكنين
من و شغال خطاب ميكنن چون زشتم
ارزوي مرگمو ميكنن جلوي چشمم
ميگن خدا كه نداده هيچ راهي نداده
ميگن تو برو جلو اينه يه نگاه به قيافه ات كن
...
نميتونم همه حرفهاشون رو براتون تايپ كنم
هيچ وقت به من محبت نكردن
منو بغل كنن، ناز كنن، ... هيچ وقت
هر وقت دارم از خونه ميرم بيرون ميگن كجا شغال
يا اگه حاضر شدم كه برم مهموني ميگن اين چه قيافه اييه ..! برو رژت پررنگ كن ، رژگونه بزن... همش سركوفت
نميگن اماده كردي خودت بري مهموني به جاي اينكه بگن خوب شدي بهت خوشبگذره ميگن چقدر زشت شدي ..!
اينقدر تو سرم زدن كه زشتم و شبيه شغالم كه نميتونم يه سوپري تنها برم
هروقت با كسي حرف ميزنم سرم و پايين ميگيرم
سركار نميتونم با كسي زياد صحبت كنم فكر ميكنم اونا تو ذهنشون دارن ميگن من چقدر زشتم
كلاً
كلافه ام...
از زندگيم، خانواده ام، ظاهرم، كارم، تحصيلاتم هيچ كدوم راضي نيستم
به لطف خانواده مداخله گرم، گرفتن تصميمات مهم زندگي خودم مثل دانشگاهم يا عمل زيبايي بينيم و... را از عهده من خارج كردن
هميشه شعارم اينه كه تغييرات كوچك سبب ايجاد تغييرات بزرگ ميشن
خيلي واسه خواسته هام تلاش ميكنم اما خدا نميخواد برسم
الان زندگيه من شده روزمرگي
خسته ام از تكرار اين روزمرگي

[محمدزاده]

من دختري ٢٤ ساله ام كه تا دنيا دنيا بوده اطرافيانم و رقيبام خواستن با تخريب من پله هاي ترقيشون رو تي كنن
هميشه از من كارهام سليقه ام خطم ظاهرم تيپم ايراد ميگيرن
هميشه با جمله اي خودم و اروم ميكنم و ميگم مهم نيستن برام نه خودشون نه حرفهاشون
كلاً همه جا تو همه موضوعي نظر ميدن باعث شدن شخصيت اجتماعيم رو تخريب كنن اينا باعث دلخوريه اصلي من نيست
دلخوري اصلي من از خانواده ام هست
تكيه گاه هر كي خانواده اشه اگه دنيا جلوش صف بكشه ميگه پشتم به خانواده ام گرمه
ولي براي من اينجور نيست
من تو يه خانواده كم جمعيت و تحصيل كرده و مرفه اي به دنيا اومدم و بزرگ شدم
اما اينا باعث خوشبختي من نشدن
اين خانواده ايي كه شايد از دور همه ارزوي داشتنش رو دارن
من و خرد ميكنن به من حرفهاي زشت ميزنن منو تحقير ميكنن
شايد براتون بگم باور نكنين
من و شغال خطاب ميكنن چون زشتم
ارزوي مرگمو ميكنن جلوي چشمم
ميگن خدا كه نداده هيچ راهي نداده
ميگن تو برو جلو اينه يه نگاه به قيافه ات كن
...
نميتونم همه حرفهاشون رو براتون تايپ كنم
هيچ وقت به من محبت نكردن
منو بغل كنن، ناز كنن، ... هيچ وقت
هر وقت دارم از خونه ميرم بيرون ميگن كجا شغال
يا اگه حاضر شدم كه برم مهموني ميگن اين چه قيافه اييه ..! برو رژت پررنگ كن ، رژگونه بزن... همش سركوفت
نميگن اماده كردي خودت بري مهموني به جاي اينكه بگن خوب شدي بهت خوشبگذره ميگن چقدر زشت شدي ..!
اينقدر تو سرم زدن كه زشتم و شبيه شغالم كه نميتونم يه سوپري تنها برم
هروقت با كسي حرف ميزنم سرم و پايين ميگيرم
سركار نميتونم با كسي زياد صحبت كنم فكر ميكنم اونا تو ذهنشون دارن ميگن من چقدر زشتم
كلاً
كلافه ام...
از زندگيم، خانواده ام، ظاهرم، كارم، تحصيلاتم هيچ كدوم راضي نيستم
به لطف خانواده مداخله گرم، گرفتن تصميمات مهم زندگي خودم مثل دانشگاهم يا عمل زيبايي بينيم و... را از عهده من خارج كردن
هميشه شعارم اينه كه تغييرات كوچك سبب ايجاد تغييرات بزرگ ميشن
خيلي واسه خواسته هام تلاش ميكنم اما خدا نميخواد برسم
الان زندگيه من شده روزمرگي
خسته ام از تكرار اين روزمرگي

عزيزم مهم خودتي خودت بايد خودتو دوست داشته باشي خودت بايد خودتو زيبا ببيني هر چه قدر بقيه بگن پيش خودت بگو اونا بد سليقه ان چيزي نمي فهمن از قشنگي اصلا به اين حرفا توجه نكن اعتماد بنفس داشته باش وقتي خودت از چهره خودت راضي باشي ديگران هم مثل تو فكر ميكنن تو بايد خودتو دوست داشته باشي تو زندگيت يه قدم براي خودت بردار بگو از اين به بعد هيچ كس حق نداره به من بگه شغال خودت بخاه همه چي حل ميشه

[farokh]

خب توی دوستای منم چنین موردی بود که بهش لقبی رو میدادن ...

و اونم خیلی از این موضوع ناراحت بود و هروقت بهش این حرفو میزدن ناراحت میشد و کلی توضیح که من اینجوری نیستم و ....

در صورتی که توضیح دادنش اشتباه بود چون در اون لحظه اصلا" کسی اهمیت نمیداد

تا اینکه کسی راه حلی بهش نشون داد و بهش گفت اگه میخوای در زندگی خوشحال باشی بهتره از هر چیزی که اتفاق میفته

برای خوشحالیت استفاده کنی واگه کسی بهت لقبی داد اونو با شوخی و خنده جواب بدی و ازش برای خوشحالیت استفاده کنی

به همین خاطر بود که وقتی کسی حرفی بهش میزد میگفت چنان با تایید حرف طرفش با شوخی حرف میزد که دیگه کسی نمیتونست

تشخیص بده حرفی که زده اثرش چی بوده ... و اینجوری اثر اون حرف رو خنثی میکرد ...

[Cma]

نه اونا از قصد ميگن
چون بعدش ميبينن من بهم ميريزم
اونا هميشه با من هستن، من هر چي بخواهم رفتارشون رو ناديده بگيرم
ولي قبول كنين دختر حساسم
شدن قاتل روحم...

[erfaneh]

شما از پوست و گوشت پدر و مادرتون هستی اگه چیزی میگن شما هم بگید من همه چیزی و که میگینو از خودتون به ارث بردم ..

آرامش هدیه خداوندی است...

[Bita moein]

خب گاهی حساسیت زیاد ما باعث میشه که دیگران در اذیت کردنمون حریص بشن ...

و اینکار براشون لذت بخش بشه .. شاید قصد بدی هم نداشته باشن و براشون نوعی تفریح و سرگرمی باشه ..

ولی چون شما با حساسیتتون خریدار گفته ها و رفتارهای اونا هستید پس این رفتارو با شما انجام میدن ...

منم نظرم اینه که باید در زندگی به خیلی از اتفاقات با دیدی بیخیال و ریلکس نگاه کرد

چون وقتی اینطوری براتون عادی باشه دیگه رفتاراشون براشون جذابیتی نداره

چون دیگه روی شما اثری نداره که بخوان مثلا" باهاش سرگرم بشن