رابطه با برادرشوهرم!

[مـــهربـــون]

سلام،حدودا 2 سال پیش احساس کردم به برادر شوهرم علاقه پیدا کردم،خیلی سعی کردم تا باهاش ارتباط برقرار کنم،تا بلاخره موفق شدم و و بهش گفتم،اون یک سال از من کوچیکتره،21 سالشه،اوایل رابطه با برادرشوهرم در حد دیدارهای پنهانی بود،فقط دست میدادیم ب هم ولی تو این 2 سال کار ب جاهای دیگم رسید،من واقعا دوسش دارم،و هیچ نیاز جنسی بهش ندارم،ولی اون با اینکه میگه دوسم داره ولی میدونم ب خاطر نیازهاش میاد سمتم،حالا ک علاقه م بهش شدید تر شده و کاملا وابسته ش شدم میگه باید رابطه مونو کم کنیم.

[zbahane]

سلام...
قطعا انتظار ندارين كه ما شما رو بابت اين كار تشويق كنيم و يا راه حلي براي ادامه اين رابطه بهتون پيشنهاد كنيم!!!!!!!
كافيه براي چند لحظه به اين فكر كنيد كه اگه همسرتون به شما چنين خيانتي ميكرد چه احساسي داشتين...
بهتره كمي رو منطق و وجدانتون كار كنيد و اونهارو بيدار كنيد..
قطعا برادر شوهر شما به دليل سن كم و در برابر رفتار شما قادر به نگه داشتن نفسش نشده و به اين رابطه تن داده اما الان كه از اين بابت پشيمونه بهتره شما هم تا پرده اين گناه كنار نرفته و باعث بدنامي و بي عفتي نشده دست از اين احساس شيطاني و غلط بكشيد و با توكل به خدا و دوري از مكانها و رفتارهايي كه سبب تحريك اين احساس ميشه خودتونو نجات بدين...

[mronaldo]

بیچاره شوهرت - جواب خدا رو چی میدی

[soniya]

شوخی بود دیگه؟؟؟ نه؟؟؟؟ جان من؟؟؟؟

[مـــهربـــون]

کاملا جدیه!توقع تشویق هم ندارم.کمک میخوام .هیچ کس جای من نبوده.بارها تصمیم گرفتم خودمو نجات بدم،ولی هربار بیشتر فرو رفتم تو این کثافت،ما تو یه ساختمون زندگی میکنیم و هرروز همدیگرو میبینیم.از خودم خجالت میکشم.کمک کنید.کم آوردم

[hesam1372]

توبه کن ابجی ..توبه

[nEda1374]

واااااییی اخه چرا مگه شوهرتو دوس نداری؟شک نکن برادر شوهرت فقط بخاطر نیازجنسیش تورو میخاد ..بخاطر همین الان ک نیازشو برطرف نکردی گفته رابطمونو کم کنیم .واقعا نیم ساعت رابطه ی جنسی ارزششو داره زندگیت خراب شه و از خودت متنفر شی؟خوشکلترین و خوشهیکلترین پسر روی زمینم ک باشه وقتی تو رو بخاطر خودت نخاد ارزششو نداره زندگیتو خراب کنی..

[سارسار]

عزیزم من ازین ماجرا قبلا شنیده بودم .و برادرشوهره بازم عقب کشیده بود دختره هم واسه تحکیم زندگی خودش دست ازینکار کشید و دل به شوهر خودش داد و چسبید ب زندگیش و خیلی از اشتباهی ک کرده پشیمونه .عزیزم شما هم بهتره آینده نگر باشی نه اینکه فقط لحظه بااون بودنو ببینی بدون ک شوهرت بخاطر تو و آیندتون داره زندگی میکنه...موفق باشی ازخداکمک بگیر قطعا موفق میشی سخته ولی میتونی..

[فرشاد1020]

سلام،حدودا 2 سال پیش احساس کردم به برادر شوهرم علاقه پیدا کردم،خیلی سعی کردم تا باهاش ارتباط برقرار کنم،تا بلاخره موفق شدم و و بهش گفتم،اون یک سال از من کوچیکتره،21 سالشه،اولش رابطه مون در حد دیدارهای پنهانی بود،فقط دست میدادیم ب هم ولی تو این 2 سال کار ب جاهای دیگم رسید،من واقعا دوسش دارم،و هیچ نیاز جنسی بهش ندارم،ولی اون با اینکه میگه دوسم داره ولی میدونم ب خاطر نیازهاش میاد سمتم،حالا ک علاقه م بهش شدید تر شده و کاملا وابسته ش شدم میگه باید رابطمنو کم کنیم

سلام

متاسفم ازآنچه که میشنوم, شما کلا ازدواج وبقیه رابطه هاتون غلط بوده وهست نه بر اساس عقل وعلم و انسانیت و عشق بوده بلکه فقط هوس و.... تا این مساله به جنایتی ختم نشده بهتره از آن دست بکشید. حتما مشاوره بگیرید. موفق باشید

[zbahane]

کاملا جدیه!توقع تشویق هم ندارم.کمک میخوام .هیچ کس جای من نبوده.بارها تصمیم گرفتم خودمو نجات بدم،ولی هربار بیشتر فرو رفتم تو این کثافت،ما تو یه ساختمون زندگی میکنیم و هرروز همدیگرو میبینیم.از خودم خجالت میکشم.کمک کنید.کم آوردم

عزيزم زندگي كوتاه تر از اونيه كه ما فكر ميكنيم ما براي هميشه به اين دنيا نيومديم پس بايد اين مدت كوتاه رو به بهترين نحو كه هم رضايت خودمون باشه و هم خداوند سپري كنيم...
شما تو اولين تاپيكت به طور روشن خواستتونو بيان نكردين و باعث سوء برداشت شد...

به نظر ميرسه خودت هم از اين بازي دردناك هوا و حوس خسته شدي و ميخوايي دوباره خودت باشي...
همينطوره؟
اگه اينطوره و دنبال راهي براي تغيير هستي بايد بگم چند نكته رو بايد رعايت كني...
اول اينكه رابطه رو با خانواده شوهرت براي مدتي محدود كن يا حداقل فقط زمانهايي كه همسرت حضور داره به اونجا برو...
مكانهايي كه با برادر شوهرت تنها ميشين رو ترك كن(مثلا اگه تو اتاق يا پذيرايي يا اشپزخانه تنها بودي و اون وارد شد همون لحظه اونجا رو ترك كن...
روي روابط عاطفي خودتو همسرت بيشتر تمركز كن....
روي معنويات و نزديك شدن به خدا بيشتر تمركز كن(اين عمل كمك خييييييلي بزرگي براي شماست)
از نگاه كردن خيره به ايشون خودداري كن....
لحن بيان رو هنگام صحبت با ايشون كمي جدي و با جذبه كن....
لباسها و ظاهرتونو رسمي تر و پوشيده تر كن....
اگه براتون مقدوره در اولين فرصت زمينه دور شدن از خانواده شوهرت رو براي زندگي فراهم كن....
با ازدواج برادر شوهرت حتما از اين احساس شما كاسته ميشه پس تا اون زمان سعي كن با رعايت اين امور خودتو كنترل كني...
سخته اما به آرامش و عذت خودت و رضايت خداوند مي ارزه....
اگه باز هم سوالي هست مطرح كن....
تو اين راه(تغيير) همه اعضاء اين سايت شمارو تشويق ميكنن و بهتون كمك ميكنن...
كافي شما بخوايين و اراده كنيد...
موفق باشي

[Helish]

نه باباشوخی میکنی؟؟؟؟؟؟ سرزنشت نمیکنم بالاخره آدم ممکنه هرجور اشتباهی بکنه ولی تو دیگه آخرشی!!!!!!!! اگه اونقدر که به اون فکر میکنی به شوهرت فکر میکردی اینجوری نمیشد. ببین به نظر من تنها کسی که میتونه بهت کمک کنه شوهرته. نه اینکه بهش بگی ها!! تو این روزا باید بیشتر به شوهرت نزدیک بشی باید هر لحظه با شوهرت در ارتباط باشی و همش باهاش خوش بگدرونی مخصوصا وقتایی که برادر شوهرتو میبینی اینجوری شاید بتونی خلاص بشی

[مـــهربـــون]

بله،میخوام خلاص شم از این ماجرا...تا حالا روم نشده مشاوره حضوری برم و کمک بخوام.امیدوارم اینجا کمکم کنه

[gOli!]

یا خدا...سردرد فجیعی گرفتم تا خوندم
این نوع خیانت بدترین و بی شرمانه ترین نوعشه
ترک کن توروخدا
عزیزم یه زن وقتی طلاق هم میگیره تا عدش تموم نشده نمیتونه ازدواج کنه اینقدر تن زن حرمت داره آخه چرا با خودت و زندگیت اینجور میکنی

[محمدزاده]

سلام،حدودا 2 سال پیش احساس کردم به برادر شوهرم علاقه پیدا کردم،خیلی سعی کردم تا باهاش ارتباط برقرار کنم،تا بلاخره موفق شدم و و بهش گفتم،اون یک سال از من کوچیکتره،21 سالشه،اولش رابطه مون در حد دیدارهای پنهانی بود،فقط دست میدادیم ب هم ولی تو این 2 سال کار ب جاهای دیگم رسید،من واقعا دوسش دارم،و هیچ نیاز جنسی بهش ندارم،ولی اون با اینکه میگه دوسم داره ولی میدونم ب خاطر نیازهاش میاد سمتم،حالا ک علاقه م بهش شدید تر شده و کاملا وابسته ش شدم میگه باید رابطمنو کم کنیم

متاسفم براي تو و براي خانواده اي كه تو رو تربيت كرده متاسفم براي برادر همسرت كه اونم به برادرش خيانت كرده با چشم ناپاك به همسرش نگاه كرده اولين مقصر تويي چون تو اول خواستي باهاش باشي واقعا شرم آوره تو خواستي و نشد،؟ بيچچاره شوهرت كه چه اعتمادي كرده بهت. كمك نميخاد شما خودت ميدوني كارت اشتباه بوده از اولم ميدونستي چرا اين راهو رفتي دوسش نداشتي جدا ميشدي چرا اونو پاي خودت تلف كردي ميدوني حكم زنا چيه؟حكم خيانت چيه؟ عاقل باش بچه 16 يا 17 ساله نيتسي كه عقل داري ازش استفاده كن

[مـــهربـــون]

میدونم لایق این همه سرزنش و توهین هستم،ولی خودم ناخواسته ب این روز افتادم،یه احساس شیطانی درونم ب وجود اومد،طوری که تحمل یه روز دوری از این خونه رو ندارم،حتی اگه اصلا نبینمش ولی میدونم شب تو همین خونه میخوابه،آرومم میکنه،من وابسته ش شدم،معتادم به هرروز دیدنش،ولی اون مثل من نیست،منو واسه همون چیزی ک گفتم میخواد،بارها تصمیم گرفتم گفتم دیگه امروز بهش اسمس نمیدم حالشو بپرسم ولی 2-3 ک میگذره میبینم خبری ازش نشد باز خودم سراغشو میگیرم،من حتی نمیتونم اسمساشو پاک کنم!روانی شدم ب خدا

[مـــهربـــون]

من فقط توجه شو میخواستم،نه رابطه ی عاشقانه،اون منو ب اون روز انداخت،حالا خودش برگشته میگه اگه زن من این کارو بکنه گردنشو میشکنم،خودش از احساس من تا جایی ک تونسته سو استفاده کرده حالا اینجوری میگه بهم

[Helish]

خوب معلومه که این حرفارو بهت میگه پس میخوای ازت تشکر کنه ببین تو فقط چون میدونی اون مال تو نمیشه انقدر شیفتش شدی خوب حرفایی که به اون میزنی رو به شوهرت بگو وقتی براش پیام مینویسی به جای اون واسه شوهرت بفرست احساسی رو که به اون داری واسه شوهرت خرج کن اگه اینکارارو بکنی خوب میشی. اگه خوب نشدی خودتو بکش اصلا شماره برادر شوهرتو بده تا خودم درستش کنم

[مـــهربـــون]

من حتی ب مسافرت های دوستانه ای ک دعوت میشم نمیرم،خونه ی پدرم نمیرم،خودمو تو خونه حبس کردم تا شاید یه لحظه صداشو بشنوم،من با اینکه میدونم دوست داشتنش فقط حماقته و هیچ چون اون هیچ علاقه ای ب من نداره ولی بازم نمیتونم دست بکشم،مشکل من اینه،چطوری فراموشش کنم؟چطوری از دلم و فکرم بندازمش بیرون؟

[محمدزاده]

اگه شوهرت بفهمه چي ميشه به اين فكر كردي واقعا كه . بهتر همين جا تموم كني ديگه دنبالش نباشي اگه شوهر تو بجاي تو عاشق خواهرت بود چي ؟ چيكار ميكردي چرا خودتو يه لحظه جاي شوهرت بذار اون با چعه فكري تو رو تو خونه تنها ميذاره ميره سركار تو با چه فكرايي شبها كنار همسرت مي خوابي توبه كن و برگرد بزندگيت نگو نميتونم فراموشش كنم و ال و بل بخاي ميتوني پس الكي بهونه تراشي نكن

[مـــهربـــون]

اگه شوهرت بفهمه چي ميشه به اين فكر كردي واقعا كه . بهتر همين جا تموم كني ديگه دنبالش نباشي اگه شوهر تو بجاي تو عاشق خواهرت بود چي ؟ چيكار ميكردي چرا خودتو يه لحظه جاي شوهرت بذار اون با چعه فكري تو رو تو خونه تنها ميذاره ميره سركار تو با چه فكرايي شبها كنار همسرت مي خوابي توبه كن و برگرد بزندگيت نگو نميتونم فراموشش كنم و ال و بل بخاي ميتوني پس الكي بهونه تراشي نكن

راستش برام مهم نیست شوهرم عاشق هرکی باشه،درسته من شبا با یاد کس دیگه ای پیش همسرم میخوابم

[سوزان]

دختر جون تو چرا نمی ترسی؟؟تو واقعا نمی ترسی؟؟
این ها چیه آمدی این جا نوشتی واقعا باورم نمی شه
اصلا در قید زمان و مکان هستی می دانی ما کجا داریم زندگی می کنیم..؟؟من اگر جای تو بودم و 10 سال از روزی که چنین کاری کرده بودم هم گذشته بود و دیگر نه من و نه برادر شوهرم حتی فکر این کار ها هم به ذهنمان خطور نمی کرد،،باز از ترس این که روزی کسی بفهمد من ده سال پیش چه غلطی کرده بودم چنان خودم را گم و گور می کردم که دیگر دست فلک هم بهم نرسد..چه برسد به این که اصرااااااار کنم دوستش هم دارم
آخر چه دوست داشتنی..حالت خوب است..به قول معروف گرسنگی نکشیدی عاشقی یادت برود،،اگر در موقعیتش قرار بگیری آن وقت می فهمی چه می گویم..خدا نکند ولی باید در موقعیتش قرار بگیری..خدای نکرده می گیرند سنگسار..اعدامت می کنند ها..آن وقت از ترس چنان برق از کله ات می پرد که دوست داشتن دیگر چه کشکی است..نفس کشیدن از یادت می رود زود تر سنگ کوپ می کنی خودت
حالیت هست همین الآن الآن الآن هم دست از این کار بکشی باز تا آخر عمر در خطری؟؟
اصلا دین و مذهب و وجدان و ..به کنار..ترس هم نمی تواند عقل را بیاورد توی کله ات؟؟نکن این کار را،،به خودت رحم کن فقط،،لااقل به خودت رحم کن..

[gOli!]

شک عجیبی دادی به کاربرا من دو روزه از فکر کار تو بیرون نمیرم.بهت توهین نمیکنیم فقط ناراحتتیم سرزنشت میکنیم
عزیزم تو باید حتما بری مشاوره تا خوب شی.باید با راه دینی بری جلو،چون مشکل الان تو اینه که قبح گناه برات از بین رفته و این خیلی خیلی سنگینه

[مـــهربـــون]

نمیتونن برم مشاوره حضوری!گفتم ک روم نمیشه!یک بار تلفنی مشاوره گرفتم ولی فایده ای نداشت .تازه اون موقع رابطه مون خیلی کم بود.هرچی سرزنشم کنید کمه چون کار من واقعا بی شرمانه بوده.ولی تصمیم جدی مو گرفتم برای قطع کامل و همیشگی این رابطه.مشاورین سایت چرا جواب نمیدن؟من ب امید کمک مشاورین اینجا اومدم.

[فرشاد1020]

نمیتونن برم مشاوره حضوری!گفتم ک روم نمیشه!یک بار تلفنی مشاوره گرفتم ولی فایده ای نداشت .تازه اون موقع رابطه مون خیلی کم بود.هرچی سرزنشم کنید کمه چون کار من واقعا بی شرمانه بوده.ولی تصمیم جدی مو گرفتم برای قطع کامل و همیشگی این رابطه.مشاورین سایت چرا جواب نمیدن؟من ب امید کمک مشاورین اینجا اومدم.

سلام
عزیز خواستید من میتونم مشاوره مجانی تلفنی بهتون بدم, در صورت تمایل یک پیام شخصی به من بزنید. موفق باشید

[محمدزاده]

نمیتونن برم مشاوره حضوری!گفتم ک روم نمیشه!یک بار تلفنی مشاوره گرفتم ولی فایده ای نداشت .تازه اون موقع رابطه مون خیلی کم بود.هرچی سرزنشم کنید کمه چون کار من واقعا بی شرمانه بوده.ولی تصمیم جدی مو گرفتم برای قطع کامل و همیشگی این رابطه.مشاورین سایت چرا جواب نمیدن؟من ب امید کمک مشاورین اینجا اومدم.

شما كه اينهمه كاربرا ميگن دست بكش از اين كارو كنار بذار رو حرف خودتون پافشاري ميكنيد و كمكم ميخايد. وقتي قبول نميكنيد كارتون اشتباه بوده وقتي دليلي نميبيني كه فراموشش كني پس چرا اومدي مشاوره شي شما بايد اول خودت بدوني كه كارت اشتباه بوده قبول كني كه اشتباهه بخاي كه فراموش كني متاسفانه قبول هم نميكنيد اشتباه بودن كارتون اصلا من موندم عذاب وجدانم حتما نداريد عزيز دلم خواهر خوبم تو بايد قلبا قبول كني كارت اشتباه بوده و بخاي كنار بزاري اين رابطه رو همين كه اره من ميد.نم اشتباه كردم كافي نيست بايد بگي من ميخام فراموش كنم من ميخام اين رابطه رو تموم كنم من ميخام پيش همسرم باشم عاشق همسرم باشم اين درسته نه اين راهي كه در پيش گرفتيد

[مـــهربـــون]

شما كه اينهمه كاربرا ميگن دست بكش از اين كارو كنار بذار رو حرف خودتون پافشاري ميكنيد و كمكم ميخايد. وقتي قبول نميكنيد كارتون اشتباه بوده وقتي دليلي نميبيني كه فراموشش كني پس چرا اومدي مشاوره شي شما بايد اول خودت بدوني كه كارت اشتباه بوده قبول كني كه اشتباهه بخاي كه فراموش كني متاسفانه قبول هم نميكنيد اشتباه بودن كارتون اصلا من موندم عذاب وجدانم حتما نداريد عزيز دلم خواهر خوبم تو بايد قلبا قبول كني كارت اشتباه بوده و بخاي كنار بزاري اين رابطه رو همين كه اره من ميد.نم اشتباه كردم كافي نيست بايد بگي من ميخام فراموش كنم من ميخام اين رابطه رو تموم كنم من ميخام پيش همسرم باشم عاشق همسرم باشم اين درسته نه اين راهي كه در پيش گرفتيد

من قبول کردم کارم اشتباه بوده.و میخوام تمومش کنم برای همیشه.من اگه مشکلی نداشتم با این رابطه اصلا اینجا نمیومدم.ادامه میدادم..متاسفانه مشاورین اینجا نمیان.درد من اینه ک همیشه یه حسی بهش دارم یا عشق یا تنفر،الان حسم تنفره،صبح چشمامو ک باز میکنم یهو میاد تو فکرم همون حس تنفر،من میخوام هیچ حسی بهش نداشته باشم،تنفرم یه حسه دیگه

[محمدزاده]

من قبول کردم کارم اشتباه بوده.و میخوام تمومش کنم برای همیشه.من اگه مشکلی نداشتم با این رابطه اصلا اینجا نمیومدم.ادامه میدادم..متاسفانه مشاورین اینجا نمیان.درد من اینه ک همیشه یه حسی بهش دارم یا عشق یا تنفر،الان حسم تنفره،صبح چشمامو ک باز میکنم یهو میاد تو فکرم همون حس تنفر،من میخوام هیچ حسی بهش نداشته باشم،تنفرم یه حسه دیگه

اره عزيزم كافيه اراده كني بايد متفر باشي از همسرت بخاه اگه امكانش هست خونتون رو عوض كنيد بريد يه جايي كه كمتر ببينيش يا كمتر برو پايين خودتو با چيزي يا كلاسي برنامه اي دوستي چيزي سرگرم كن يه مدت كه بهش فكر نكني فراموششم ميكني ناخود آگاه بعدا خودت ميفهمي كه چه اشتباه بزرگي كردي تمام زمانتو صرف همسرت كن به اون ابراز علاقه كن به خوبيهاي همسرت فكر كن به اينكه اون واقعا با تمام جونش تو رو دوست داره و همه زندگيشو به پاي تو ريخته توام بايد انقدر دوسش داشته باشي انقدر با همسرت باشي كه ديگه فكر هم بهش نكني شبها كه ميخابي اصلا بهش فكر نكن يه رووز جديدو شروع كن سحر خيز باش تا بيدار شدي برو پارك با دوستات پياده روي باشگاه اين همه برنامه هست .يه روز تازه رو شروع كن

[sogand]

سلام دوست عزیز شما دقیقا هم سن من هستید دوست من عزیز دل من نکن این کارو که چوب شو بد می خوری یادت باشه شوهرت صبح تا شب به عشق تو و دوام زندگیش میره سر کار و زحمت می کشه باور کن اگه بفهمه از دو طرف ظربه می خوره و نابود میشه
می دونم که پشیمونی و اینکه می خوای همه چیز رو فراموش کنی جای امیدواری داره تو خودت فهمیدی که اشتباه کردی و الان دنبال جبران هستی
توبه کن یه مدت ذهنت رو پاکسازی کن فقط هفته اولش سخته کم کم فراموشت میشه این سختی رو به خودت بده تا آخرش به نتیجه مطلوب برسی
گلم متاهلی متعهدی میاره پس متعهد باش به همسرت هر وقت که فراموشش کردی و فکر کردی لیاقت همسرت رو پیدا کردی به فکر بچه دار شدن باش کمکت می کنه و یادت نره خدا همیشه با ماست

[mahla t]

عزيزم انسان جايزالخطاست درسته خطاي شما بزرگ بوده اما هميشه جاي بازگشت هست. ما اينجا هستيم كه به هم كمك كنيم نه اينكه سرزنش كنيم. الآن بهترين كار يك تصميم قاطع هست براي هميشه . تو ميتوني ...موفق و خوشبخت باشي گلم

[narges6570]

وقتی موضوع رو خوندم خیلی ناراحت شدم گریم گرفت باور کن عزیزم دوست خوبم زندگیتو نجات بده . تلاش کن به خدا اگه خودت بخوای میتونی همه چیز و تغییر بدی فقط خودت بخواه . هنوز خیلی جوونی حیفی به خدا میترسم روزی به نتیجه برسی که پشیمون بشی نذار کار به پشیمونی بکشه . یه یا علی بگو و پاشو محکم باش میتونی .
مشاور هم برو یه مشاور خوب و مجرب کسی که راز دار باشه این موضوع رو به هیچ کس نگو حتی دوست صمیمی . اراده کن از اول شروع کن گذشته رو خاک کن تا ابد . مطمئن باش وقتی بخوای از تمام وجود توبه کنی خدا هم کمکت میکنه .
دوستان به نظر من به جای سرزنش کردن همدردی کنید . کسی حق نداره توهیم یا سرزنش کنه چون هیچ کس جای کسی نیست همه ما آدما در معرض خطا و اشتباه هستیم .
ایشالا که همه چیز خوب میشه گلم .

[Meysam69]

همین روزاست که سنگسار بشی خخخخخخ
پسر مردمو داری از راه بدر میکنی خجالت بکش من اگه خدایی نکرده همچین اتفاقی برام میافتد حتما زنم رو با دستای خودم میکشتم

[barf]

سلام به همه بچه ها این خانم که خودش می خواد توبه کنه هی شما سرزنشش میکنی . تو این رابطه مقصر فقط خود خانم نیست هم خودش و هم شوهرش و هم اون برادر شوهر ش مقصرن . خانم عزیز اگه برادر شوهر شما واقعاً شما رو دوست داشت هیچ وقت تن به این رابطه نمی داد تا هم به برادر خودش خیانت کنه وهم به شما . در ضمن شوهر شما هم مقصره چرا ؟ چون از شما غافل شده . ولی اون بنده خدا اونقدر به شما اعتماد داشته که شما رو تو خونه تنها بذاره و برای راحتی و واینده ی شما کار کنه . من نمی دونم رابطه و رفتار شوهر شما با شما چطوریه ؟ ولی شما اول باید به خدا پناه ببرین چون شیطان ملعون کاری میکنه که گناهارو زیبا نشون بده فکر کن این بیماری شما یه نوع اعتیاد هستش که باید ترکش کنی بازم تکرار میکنم اون برادر شوهر شما ، دشمن شماست نه دوستتون

[پریماه.]

یکی از ایم مشکلا این تو سن کم ازدواج کردی

به شوهرت پیشنهاد بده برید یه شهر دیگه زندگی کنید از این مسایل دور شو گناه شوهرت چیه ؟؟؟؟ تو حتی از شوهرت طلاق بگیری بخوای با برادر شوهرت ازدواج کنی ازدواجت باطل حروم. چون. زن کس دیگه ای هستی. و با هاش رابطه جنسی برقرار کردی به یه نفر دیگه. حتی باهاش ازواج کنی ازدواجت حرگمه. توبه کن. ازش دوری کن بخوای میتونی مطمعن باش

[jutman]

سلام دوست عزیز
اینجا جایی هست که هرکس از دیدگاه خودش نظر میده هیچ کدوم ما تاحالا تو موقعیت شما قرار نگرفتیم و خیلی ها اولین باری هست که همچین تجربه ای رو حتی میشنوند، یکی از خوبی های مشاوره مناسب این هست که مشاور به مشکل شما یا حداقل مشابه مشکل شما رو چندین بار بهش برخورده و راهکارهایی دارند که شاید، گفتم شاید بتونه به وضعیت روحی شما کمک کنند. وضعیت شما یک وضعیت سخت و پرتلاطمه. معمولا بزرگترین اشتباه اولینشه چون به اون اشتباه عادت میکنید حتی اگر تو ذهنتون کاملا غیرمنطقی بنظر بیاد. ممکنه روزی هزار بار اینو به خودتون گفته باشید که کاش، کاش، کاش اولین اشتباه رو مرتکب نمیشدم. اما واقعیت این هست که این اتفاق افتاده و بار سنگینی از خودش بجا گذاشته و باید این رو بپذیرید که هزینه هایی داره براتون. در حال حاضر تصمیم اصلی با خود شماست، شما دو تصمیم برای آینده میتونید بگیرید 1- ادامه بدید حتی اگه بگید که میخوام درست بشه اما حرکتی نکنید مثل این میمونه که ادامه میدید. در این صورت بار سنگین و منفی زندگیتون بیشتر میشه و صدمات ناشی از اشتباه نه تنها کم نمیشه بلکه روز به روز سنگینتر میشه 2- ادامه ندید، هر تلاشی که لازمه انجام بدید با قاطعیت و مصمم البته با کمک گرفتن از یک شخص مناسب. با این کار شاید بشه هزینه هایی که برای این اشتباه بوجود آمده کاهش داد
مطمئنا اگر 2 را انتخاب کنید موارد زیادی جلوی راهتون قرار میگیره که شما رو تو تصمیمتون سست میکنه اما انتخاب با شماست...

[فرشاد1020]

نمیتونن برم مشاوره حضوری!گفتم ک روم نمیشه!یک بار تلفنی مشاوره گرفتم ولی فایده ای نداشت .تازه اون موقع رابطه مون خیلی کم بود.هرچی سرزنشم کنید کمه چون کار من واقعا بی شرمانه بوده.ولی تصمیم جدی مو گرفتم برای قطع کامل و همیشگی این رابطه.مشاورین سایت چرا جواب نمیدن؟من ب امید کمک مشاورین اینجا اومدم.

با سلام

من که جوابتون رو دادم!!!!!!

[مـــهربـــون]

سلام ب همه ی دوستای خوبم.من یه مدت نبودم.سفر بودم.تو این مدت یک بار زنگ زد و یک بار هم اس داد ک من جواب هیچ کدومشو ندادم.ولی روز آخر سفر دیگه بریده بودم.طاقتم تموم شده بود.میخواستم بهش زنگ بزنم ولی انقد خدارو صدا زدم ک نذاره اینکارو بکنم.وقتی هم ک برگشتیم تو حیاط اومده استقبالمون و من ب یک احوالپرسی ساده و خشک اکتفا کردم.چهره ش درهم بود.ولی مهم نیست.من راه زیادی اومدم.باید طاقت بیارم.از خودم تا الان راضیم.التماس دعا.من بعدا میام جواب دوستای گلمو میدم.

[zbahane]

سلام عزيزم...
بابت اين اراده قوي و توكل زيبايي كه در پيش گرفتي همگي بهت تبريك ميگيم و از اينجا دعاها و دلنگراني هاي مارو كه همراهته احساس كن، از خدا ميخواييم تو اين تصميمت براي توبه قدرت مقابله با وسوسه هاي شيطانو بهت بده...
موفق باشي گل من...

[پریماه.]

به خودت افتخار کن که میتونی

هیچ کس تو شرایط شما نیست درکتون کنه

موفق باشی تلاشتو کن میتونی اینکار و کنی

[نیلوفرم]

واقعا تبریک میگم ...
امیدوارم موفق باشی...

[gOli!]

آخی الهی.آفرین همیشه از خدا بخواه،بهترینها را برات رقم میزنه

[kosar27]

مگه از سوي شوهرت محبت نميبيني كه عاشق برادر شوهرت شدي؟يكم فكر كن ببين مگه تو وجود برادر شوهرت چي ديدي كه تو وجود شوهرت نيست؟هر وقت جوابشو پيدار كردي بگر در درون شوهرت حتما پيدا ميكني

[misha.arjoman]

باسلام به شمادوست عزیزم
تنها راه دور شدن ازین گناه فقط توبه ست..در حد امکان اگه مقدوره خونتون رو جابجا کنید تا ایشون رو کمتر ببینید یا برای دور شدن ازین حس و حال به یک مسافرت بروید
برای دوری از شر شیطان خواندن قران را فراموش نکن تا خدا خودش ارومت کنه
خدا یار و یاورت

[ساحل آزاد]

این قبیل مسایل زمانی رخ میده که انسان از خدا دور شده باشه و چهارچوب اعتقادی نداشته باشه. توبه کن. پیش یک مشاور روانشناس هم برو تا راهکارهای جلوگیری ازوسوسه رو پیش روت بذاره. اگه امکانشو داری محل زندگیتو از برادر شوهرت دور کن واز خدا ممنون باش که هنوز گناهت فاش نشده.

[پریماه.]

دوستان جواایشون. خوندید اصلا؟؟؟؟ همه این کارا رو کردن و تا الان موفق شدن دور بشن

[mona_24]

دمت گرم مهربون.من از صفحه اول شروع کرم به خوندن همه نقل وقولا وقتی به این حرفت رسیدم کلی خوشحال شدم.
تو خیلی قوی ای.
واست ارزوی ارامش قلبی میکنم.
تو خواستی و تونستی.
مراقب خودت باش که اشتباه نکنی.این همه زحمت کشید این مراحلو پشت سر گذاشتی.
باور کن با این رفتارت حتی برادرشوهرتم میفهمه تو داری توبه میکنی ودیدش به تو از یه زن خیانتکار برمیگرده..

سلام ب همه ی دوستای خوبم.من یه مدت نبودم.سفر بودم.تو این مدت یک بار زنگ زد و یک بار هم اس داد ک من جواب هیچ کدومشو ندادم.ولی روز آخر سفر دیگه بریده بودم.طاقتم تموم شده بود.میخواستم بهش زنگ بزنم ولی انقد خدارو صدا زدم ک نذاره اینکارو بکنم.وقتی هم ک برگشتیم تو حیاط اومده استقبالمون و من ب یک احوالپرسی ساده و خشک اکتفا کردم.چهره ش درهم بود.ولی مهم نیست.من راه زیادی اومدم.باید طاقت بیارم.از خودم تا الان راضیم.التماس دعا.من بعدا میام جواب دوستای گلمو میدم.

[مـــهربـــون]

سلام،راستش شوهرم اصلا بلد نبود عشق و علاقه شو بروز بده!میگفت این کارا بچه بازیه!!!من یکسره قربون صدقه ش میرفتم،چون واقعا دوسش دارم،ولی اون هیچی نمیگفت!این منو خیلی آذار میداد،بعد یکی از دلایلی ک جذب برادرشوهرم شدم این بود ک اون چیزایی ک من دوست داشتم تو وجودش بود!خیلی ب روز بود،کاراشو دوست داشتم،شوخی هاشو دوست داشتم،تا اینکه عاشقش شدم کم کم(خااااااک تو سرم)
رابطه مون توسط من شروع شد،ولی من نمیخواستم به رابطه ج*ن*س*ی برسه،اون مجبورم کرد!

[مـــهربـــون]

دلم میخواد تمام لحظه هایی ک باهاش داشتم ازش پس بگیرم،این حس خیلی عذابم میده،بعضی وقتا میگم خدا کنه بمیره ک چیزی از من یادش نمونه،خیلی از خودم خجالت میکشم،در آینده ک زن بگیره راجع ب من چی ب زنش میگه؟؟
من توبه کردم،از اونم خواستم ک توبه کنه ولی چطوری از ذهن مون پاک کنیم اون رابطه هارو
تو عذابم شدید

[نیلوفرم]

الهیییییی

[سوزان]

دلم میخواد تمام لحظه هایی ک باهاش داشتم ازش پس بگیرم،این حس خیلی عذابم میده،بعضی وقتا میگم خدا کنه بمیره ک چیزی از من یادش نمونه،خیلی از خودم خجالت میکشم،در آینده ک زن بگیره راجع ب من چی ب زنش میگه؟؟
من توبه کردم،از اونم خواستم ک توبه کنه ولی چطوری از ذهن مون پاک کنیم اون رابطه هارو
تو عذابم شدید

بی خیال دیگه
فقط بترس ( ترس خیلی چیز خوبیه برای دختر ها و زن ها ) یک مدت اولش
وبعد فراموش کن کلا و تماما

[معمار]

عزيزم زندگي كوتاه تر از اونيه كه ما فكر ميكنيم ما براي هميشه به اين دنيا نيومديم پس بايد اين مدت كوتاه رو به بهترين نحو كه هم رضايت خودمون باشه و هم خداوند سپري كنيم...
شما تو اولين تاپيكت به طور روشن خواستتونو بيان نكردين و باعث سوء برداشت شد...

به نظر ميرسه خودت هم از اين بازي دردناك هوا و حوس خسته شدي و ميخوايي دوباره خودت باشي...
همينطوره؟
اگه اينطوره و دنبال راهي براي تغيير هستي بايد بگم چند نكته رو بايد رعايت كني...
اول اينكه رابطه رو با خانواده شوهرت براي مدتي محدود كن يا حداقل فقط زمانهايي كه همسرت حضور داره به اونجا برو...
مكانهايي كه با برادر شوهرت تنها ميشين رو ترك كن(مثلا اگه تو اتاق يا پذيرايي يا اشپزخانه تنها بودي و اون وارد شد همون لحظه اونجا رو ترك كن...
روي روابط عاطفي خودتو همسرت بيشتر تمركز كن....
روي معنويات و نزديك شدن به خدا بيشتر تمركز كن(اين عمل كمك خييييييلي بزرگي براي شماست)
از نگاه كردن خيره به ايشون خودداري كن....
لحن بيان رو هنگام صحبت با ايشون كمي جدي و با جذبه كن....
لباسها و ظاهرتونو رسمي تر و پوشيده تر كن....
اگه براتون مقدوره در اولين فرصت زمينه دور شدن از خانواده شوهرت رو براي زندگي فراهم كن....
با ازدواج برادر شوهرت حتما از اين احساس شما كاسته ميشه پس تا اون زمان سعي كن با رعايت اين امور خودتو كنترل كني...
سخته اما به آرامش و عذت خودت و رضايت خداوند مي ارزه....
اگه باز هم سوالي هست مطرح كن....
تو اين راه(تغيير) همه اعضاء اين سايت شمارو تشويق ميكنن و بهتون كمك ميكنن...
كافي شما بخوايين و اراده كنيد...
موفق باشي

با پاسخ zbahane كاملا موافق هستم و بهترين پيشنهادو بهتون دادن. اگر واقعا قصد تغيير داريد با تلاش و اراده قوي به تك تك اون موارد عمل كنيد.حتما نتيجه ميگيريد