نوشته اصلی توسط
دلارام
سلام من به شخصی علاقه دارم دائم دلو عقلم درگیرشه این شخص پسر عمومه تقریبا چند سالی ازش خبری نداشتم واختلاف داشتیم خیلی تلاش کردم بابت نزدیک شدن دوباره خانواده ها که خوشبختانه الان نزدیک 2ماهه که رابطه بهتر شده،من حقیقت جرات ابراز این علاقه رو ندارم و عین خوره افتاده به جونم از اونورم هر وقت پسر عمومو میبینم همش سرش پاییه و میخنده تا نگاش کنم بخوام باش حرفی بزنم سر میندازه پایین در صورتی که من اصلا رفتاری از خودم نشون نمیدم که چیزیو متوجه بشه برعکس سنگین برخورد میکنم،حالا نمیدونم چه باید بکنم اون تا حداکثر فقط 1سال دیگه مجرده دوس ندارم حسرت خیلی چیزا بمونه بدلم خواهشا کمکم کنید