سلام به دوستان عزیز
حدود یه ماه قبل یه خواستگار به خونمون اومد که از طرف یکی از اقوام معرفی شده بود، قبل از اینکه بیان یه اطلاعاتی درموردشون گرفتیم و وقتی درمورد شغلشون پرسیدیم مخالفت کردیم با این حال با کلی اصرار قبول کردیم که بیان.
من خودم خیلی دوست ندارم جلسه اول آشنایی تو خونه برگزار بشه چون طرف مقابل خونه و زندگی دختر رو میبینه و میتونه تو انتخابش تاثیرگذار باشه.
من اهل روسری و حجاب نیستم و پیش این آقا هم روسری نذاشتم که بدونه من اینطوریم، با اینحال ما برای صحبت به اتاق رفتیم و ایشون مفصل درمورد شغلشون صحبت کردن، بعد درمورد خصوصیات اخلاقیشون و عقایدشون، منم درمورد عقایدم تا حدی صحبت کردم ، در ضمن گفتن یه حقوق کارمندی و کمی پس انداز دارن
اون روز صحبت به همین جا ختم شد و قرار شد من جواب بدم، جواب من منفی بود به چند دلیل، اول اینکه عقایدمون با هم خیلی فرق میکنه، فکر میکنم کلا خانواده مومنی دارن، ما خانواده بی بند و باری نیستیم و من کاملا حواسم به پوششم هست، ولی نمیتونم قبول کنم یکی بهم بگه خودتو بپوشون و ایشون عین همین جمله رو به من گفتن، ضمنا درمورد مراسم عروسی یه اشاره کوچیک کردن و فهمیدم کلا نظرا متفاونه، اینا مسایل کوچیکی نیست به نظرم بعدا تو زندگی مشکل ایجاد میکنه.
دومین دلیل مخافتم، شغل ایشون بود، که همونجور که خودشون گفته بودن بعد از کلی دوندگی و سختی این شغلو به دست آوردن، که به نظرم تو زندگی خصوصی ما تاثیرگذار خواهد بود و محدودیت هایی رو ایجاد میکنه، ضمن اینکه رو خصوصیات اخلاقی خودشون بی تاثیر نخواهد بود که البته خودشون این مسئله رو نقض کردن.
کلا از نوع حرف زدنش خوشم نیومد، به نظرم بی سر و ته حرف میزد، معلوم نبود چی میگه، ولی یه جورایی مشخص بود میخواد حرف حرف خودش باشه و من از این حالت اصلا خوشم نیومد.
بهر حال مامانم گفت جواب ما منفیه، بعدا یه نفر از سمت اونا با مامانم صحبت کرد و گفت پسرمون شغل و عقیدشو عوض میکنه، منم گفتم تو یه جلسه این اقا چه چیزی در من دیده که حاضره شغلی رو که با این همه سختی به دست آورده رو به راحتی از دست بده، یا عقیدش رو عوض کنه، جز اینکه ممکنه چشمش خونه و زندگی رو گرفته باشه، چون اون خانومی هم که با مامانم صحبت کردن گفتن بخدا ما بخاطر مال و ثروتتون نمیگیم، چه لزومی داره این حرفو بزنه
من دیگه با اون آقا صحبت نکردم و فقط مامانم بهشون گفت جواب ما منفیه، اونا هم قبول کردن، با این حال پسره دوباره پیگیر شده، چجوری خیلی محترمانه بهش بفهمونم که ازش خوشم نیومده و بخوام که دیگه پیگیر نباشه؟
ممنون از راهنماییتون