نمایش نتایج: از 1 به 7 از 7

موضوع: صحبتی دوستانه

1447
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3761
    نوشته ها
    312
    تشکـر
    197
    تشکر شده 180 بار در 116 پست
    میزان امتیاز
    10

    Question صحبتی دوستانه

    سلام و وقت بخیر
    قبل از بیان موضوم از همه پیشاپیش معذرت میخوام میدونم که این موضوع قبلا در خلال موضوعات دیگه گنجونده شده و نظرات و بحثهای زیادی هم در موردش بوده اما....اما با توجه به اینکه یه سری اعضای جدیدتری که علم و آگاهی بیشتری هم نسبت به امر مشاوره دارن به جمع ما پیوستن دلم میخواد این موضوع یه کم تخصصی تر برام آنالیز بشه.

    بعضی از ما توی گذشته دور یا نزدیکمون روابطی داشتیم که حالا چه ساده چه عمیق چه با رابطه جنسی چه بی اون چه دورادور چه نزدیک و.... به شکست منتهی شده و متاسفانه توی ذهنمون تبدیل به یه سری خاطرات شده که گاهی خنده میشونه رولبمون گاهی گریه رو گونمون...خب ابهاماتی که توی رفتار و کردار حال و آینده برام وجود داره ایناست:

    1-چطوری به خودمون فرصت عاشق شدن دوباره برای همسر آیندمونا بدیم وقتی که یکبار کوپن عشقو مصرف کردیم؟ عشق، یک سندرم ناشی از تغییرات هورمونیه. این رو علم ثابت کرده. این تغییرات بعد از مدتی دوباره به تعادل می رسن و در واقع احساسات عاشقانه یک روزی به پایان میرسن. هیچ عشق جاودانی به اون معنا که تو داستانها هست، وجود نداره. مدت دوام عشق ممکنه چند ماه تا چند سال باشه، اما به هرحال دایمی نیست.با این وجود آیا امکانش هست که واسه شریک زندگیمون و سلامت زندگی مشترک باز هم عشق و دوست داشتن رو تجربه کنیم؟چطوری؟(مثلا خود من بعد از عشقم هیچ جنس مخالفی به دلم نمیشینه و دست رد به سینه بقیه میزنم)

    2-آیا عشق گذشتمونا برای فرد جدید مطرح کنیم؟نکنیم؟اگه نکردیم و اون از جایی فهمید چه؟اگه کردیم و اون مارو نخواست چه؟
    اصلا به فرض مطرح نکنیم،اگه پرسید چه برخوردی کنیم؟شرط راستگویی یه چیز میگه ترس از دست دادن چیز دیگه.کدوم فرمان درستو به مغز ما میدن؟

    در پاسخاتون میخوام این نکته را در نظر بگیرید که بر اساس فرهنگ ایرانی با دخالت 50%دین و فرض 80% تعصبات مرد مقابل باشه....خیلی ممنون بابت مطالعه متن نسبتا طولانیم.

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6089
    نوشته ها
    31
    تشکـر
    11
    تشکر شده 13 بار در 10 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : فرمت خاطرات

    سلام دوست عزیز، من کارشناس نیستم و با اینکه در مورد روابط عاشقانه چه جنسی و یا پیش از اون مرحله تجربه ای ندارم خواستم تا با مشاهداتم و در واقع استفاده از تجربیات دیگران نظرم رو بگم...

    روابطی که به طور مستقیم احساس خاص و ویژه بودن رو برای دو طرف ایجاد کنن مشخصاً چارچوب متفاوتی با سایر روابط انسانی دارن، پس اینکه چطور از این رابطه کنار کشیده شدین مشخصاً حایز اهمیته... اگه ختم این رابطه خودش آسیب روحی به شما وارد کرده باید به عنوان یک مقوله جدا بهش نگاه کنین و در صورت شدت امر حتماً از مشاوره حضوری پیش یک مشاور مجرب استفاده کنید... برای ورود به یک رابطه جدید به نظر من بهترین کار عدم مقایسه است... ذهن شما گاهاً خودآگاه و بعضاً ناخودآگاه این دو نفر و رفتار اونا رو با هم مقایسه میکنه... اولاً بلافاصله بعد از قطع همچین رابطه ای وارد روابط مشابه نشید، باز هم اگر محدودیت زمانی تحت فشار قرارتون میده و حس میکنین که طفره رفتن از یک رابطه جدید میتونه شما رو از فرصت بسیار خوبی محروم کنه با احتیاط و استفاده از کمک مشاور این کار رو پیش ببرین تا از برخوردهای عجولانه تا حد امکان پرهیز کنید...

    و در مورد صداقت... به نظر من گفتن برخی مسائل میتونه از نگفتنشون بدتر باشه ولی چیزی که از اون بدتره اینه که بهش نگین و مدام با سرنخ هایی از جانب خودتون یا دیگران حس کنه چیزی هست که ازش مخفی میشه... باید در این مورد قطعی برخورد کنین. اگر میخواین مسئله رو مخفی نگه دارین، که به نظرم این کار کاملاً منطقیه چون اگه مطرح بشه دیگه شما تنها کسی نیستین که مقایسه رو انجام میده و اون هم وارد این بازی میشه... و این با این فرضه که طرف شما آدم متعصبی نباشه و بتونه این مسئله رو با ذهن باز قبول کنه و اگر میدونین آدم به شدت متعصبیه اولاً یه تجدید نظر کلی روی شروع رابطه داشته باشید و بعد از اون تصمیم بگیرین میتونه این مسئله رو هضم کنه یا نه... اون موقع است که کل موضوع به تصمیم شما برمیگرده و در هر حالت حق با شماست... چون صداقت واقعی به معنای گفتن همه چیز نیست، گفتن همه چیز حماقته! و به هر دو طرف رابطه آسیب میزنه... پس اگه دلیلی نمی بینید و مطمئن هستین راهی نیست که کسی به گوشش برسونه یا چیزی که این طرز فکر رو درش به وجود بیاره که شما قبلاً هم رابطه احساسی داشتین پس بهتره تا از پیش کشیدن گذشته خودداری کنید... و اگه اینطور نیست و مجبورین در نهایت موضوع رو مطرح کنین باز هم حتماً از کمک مشاور با توجه به شرایط خاصی که توش هستین کمک بگیرین و سنجیده موضوع رو مطرح کنید تا از آسیب های احتمالی پیشگیری بشه.

    باز هم میگم که من کارشناس امر نیستم و به عنوان یه دوست و کسی که شاهد روابط دیگران بوده نظرات شخصیم رو گفتم و امیدوارم با همراهی نظرات دوستان تصمیم قاطعانه و روشنی بگیرید... چون همونطور که خودتون میدونین چیزی که تموم شده و به گذشته پیوسته، درسته که همیشه بخشی از شخصیت ما باقی میمونه ولی قرار نیست کل آینده ما رو به زنجیر بکشه پس لازمه تا از مرور مکرر خاطراتی که ما رو محدود میکنن دست برداریم و بیشتر در زمان حال سیر کنیم... مطمئناً زمان حال میتونه خاطرات خوش آینده مون باشه و لذتی که حتی تصورش رو نمیکردیم از اون ها تجربه کنیم...

    امیدوارم موفق باشید دوست من.

  3. کاربران زیر از sorara بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : فرمت خاطرات

    چیزی که مهمه و من سرفصل این بحث میگم اینه که " عشق " یک هنره و مثل هر هنری آموختنیه ....نه آمدنی ...!

    به نظر من عشق هیچ وقت از بین نمیره ... چون عشق رو میشه به عنوان یک لذت مثبت که موضوعش زیبایست ، تعریف کرد ...

    شاید خیلی از موارد چون شهوت و شور و دوستی و .. رو هم به ذهن ما بیاره ولی عشق جایگاه خودش رو داره ...

    و عشق و دوست داشتن همیشه جزو محدوه های ممنوعه جوامعی بوده که ارزش دینی و عرفی در اونا ، حرف اول و اخو میزنه

    و این جوامع که کشور ما هم جزء اونا به حساب میاد ...

    ارتباط با جنس مخالف رو مخالف اداب و رسوم خاص خودش را دارد وبرای رسیدن به ان باید به این آداب و رسوم پایبند بود ...

    و باز هم اتفاق میفته که جوانترها عاشق میشن و مورد مذمت بزرگتراشون قرار میگیرن ...

    و اینه که ما جووونا به نوعی سرخوردگی در این مورد رسیدیم وگرنه برای عاشقی دلیلی نمیخواد ... که اینطور به دست و پامون ببندیم

    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  5. کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6080
    نوشته ها
    22
    تشکـر
    0
    تشکر شده 6 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : فرمت خاطرات

    اولا اگر روابط غیر شرعی بوده که اون عاشق شدن نبوده اسمش چیز دیگه ایه که بخوای بهش فرصت دوباره بدی دوما صادقی خیلی مهمه اگرم نخواست تقصیر خودته

  7. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6089
    نوشته ها
    31
    تشکـر
    11
    تشکر شده 13 بار در 10 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : فرمت خاطرات

    نقل قول نوشته اصلی توسط mamalia نمایش پست ها
    اولا اگر روابط غیر شرعی بوده که اون عاشق شدن نبوده اسمش چیز دیگه ایه که بخوای بهش فرصت دوباره بدی دوما صادقی خیلی مهمه اگرم نخواست تقصیر خودته
    به نظرم درست نیست اینطور دیگران رو مورد قضاوت قرار بدیم، ایشون واسه حفظ حریم خصوصیشون درست باز نکردن که رابطه شون چطور بوده و اینکه خانواده در رابطه وارد شدن یا نه...

    در مورد نظرم درباره فاش نکردن تمام گذشته بیشتر توضیح بدم تا سوء تفاهمی پیش نیاد... من اولین بار این ایده رو از زبون یه مشاور ازدواج که دیدگاه مذهبی هم داشت شنیدم و ابتداً در نظرم حرفش به دور از انصاف اومد... اما وقتی منطقی به قضیه نگاه کردم و خودم رو به عنوان فردی که حقیقت قراره براش باز بشه قرار دادم به نتیجه ای شبیه به این رسیدم:

    1. اگر طرف من در گذشته محض گذران وقت و بدون وابستگی وارد رابطه نامشروع شده، درسته که اون آدم به هیچ وجه نمیخواد من متوجه بشم ولی من برای حفظ خودم باید کنکاش کنم تا از عدم وجود همچین سوءپیشینه ای مطلع بشم... فردی که پیش از ازدواج تعهد اخلاقی نداشته بعد از اون هم نخواهد داشت.

    2. اگر طرف من در گذشته وارد رابطه ای شده که با حضور و اطلاع خانواده و فامیل بوده و به هر دلیلی به نتیجه نرسیده ترجیح میدم تنها کسی نباشم که تو تاریکی نگه داشته شده چون حق دارم همچین مسئله ای رو بدونم و آگاه شدن از این قضیه به طور غیرمستقیم میتونه عواقب بدی رو به دنبال داشته باشه.

    3. اگر طرف من وارد رابطه ای شده که فقط خودش و شاید هم خانواده اش ازش اطلاع دارن و رابطه به نتیجه نرسیده و در ادامه هیچ پیامدی از این رابطه باقی نمونده و وابستگی احساسی فرد مورد نظر هم تموم شده ترجیح میدم این رابطه مطرح نشه و نیازی به دونستن همچین چیزی نمیدونم... اما اگه اثراتی هست که میتونه من رو به فهمیدن موضوع هدایت کنه یا هنوز وابستگی عاطفی به شخص قبلی در همسر آینده من وجود داشته باشه و یا جبهه گیری مثبتی و یا منفی نسبت به اون فرد در خانواده اش وجود داشته باشه که امکان مطرح شدنش در آینده باشه باز هم ترجیح میدم موضوع رو از زبون خودش بشنوم تا به شکلی دیگه... چون مطرح نکردن همچین موضوعی و افشا شدن اون به طرق غیرمستقیم میتونه حس مورد خیانت واقع شدن رو تحریک کنه که به هیچ وجه خوشایند نخواهد بود و میتونه زندگی مشترک رو از هم بپاشه.

    در مورد کنار اومدن با وابستگی های قبلی باز هم همون نظر رو دارم گلی جان... بهتره در صورت وخامت اوضاع از مشاور کمک بگیرین و در صورتی که فرصت و امکانات کافی دارین بگذارین تا گذر زمان شرایط رو براتون به حال عادی برگردونه.

    موفق باشین دوست من.

  8. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3761
    نوشته ها
    312
    تشکـر
    197
    تشکر شده 180 بار در 116 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : فرمت خاطرات

    تشکر از پاسخاتون مخصوصا شما دوست خوبم sorara
    ببینید من موضوعمو کلی مطرح کردم که خوشبختانه تو نظر دوم soraraجان به طور کلی پاسخ داده شد.
    خدمت mamalia ذکر کنم که من صرفا برام رابطه جنسی مهم نیست گفتم کلی پاسخ بدید بعدشم من به کسی فرصت دوباره نمیخوام بدم فکر کنم شما اشتباه متن رو متوجه شدید.در ضمن فراموش نشه که عشق مثلث تعهد اعتماد و رابطه جنسیه.حالا بماند که توی ایران تقدس رابطه جنسی به فساد و فحشا کشیده شده که از بحث ما خارجه این موضوع.
    جناب فرخ شما به من جواب قطعی و روشنی نداید.

    البته در مورد خودم گزینه سوم بودم با کمی تغییرات.هدف من از پرسش این نیست که حالا یکی منتظرمه و من موندم چه کنم،من چنان ضربه روحی(در پی داره و و و و)بابت این رابطه خوردم که 100% دیگه هرگززززززززززز وارد رابطه بی تضمین نخواهم شد....بنابراین راه سنتی ازدواج تنها راهمه با این وجود مطرح کنم یا نه؟اگه پرسید چی بگم؟و خب اونایی هم که میخوان سنتی ازدواج کنن کمی حساسترن رو این مسایل.من واقعا دلم نمیخواد اگه پرسید به دروغ بگم نه از طرفیم دلم نمیخواد واسه تجربه اشتباهم تا همیشه تاوان بدم بسمه به خدا این همه عذاب.چجوری رفتار کنم که اصلا بیان نشه و نپرسه.به فرض هم خواستگار منو پذیرفت اما آیا بعدا توی زندگی تو روم نمیاره؟
    م

  9. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6089
    نوشته ها
    31
    تشکـر
    11
    تشکر شده 13 بار در 10 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : فرمت خاطرات

    اولاً که گلی جان چیزی به اسم رابطه تضمین شده وجود نداره و شما وارد هر رابطه ای بشین باناملایمات و مسایل ناخواسته روبرو میشین...
    و دیگه اینکه وابستگی عاطفی شما به رابطه قبلی خیلی شدیده اصلاً درست نیست که الان وارد یه رابطه جدید بشین، اینکه مدام تکرار کنین که اون برام خیلی خاص بود و نمیدونم میتونم جایگزینی براش پیدا کنم یا نه مشکلی رو حل نمیکنه... سعی کنین رابطه رو به معنی واقعی تموم شده بدونین تا وقتی که اون تا این حد تو ذهن شما زنده است این رابطه هنوز تموم نشده! اگه در شرایط انزوا به سر میبرین حتماً به اجتماع برگردین کمکتون میکنه تا از گیر افتادن تو یه لوپ فکری خلاص بشین... از مشاوره حضوری کمک بگیرین... وقتی که حس کردین منطقی و به دور از احساس شدید وابستگی به رابطه قبلیتون فکر میکنین بدونین که آمادگی ورود به یه رابطه جدید رو دارین... به خودتون فرصت بدین.

    و در مورد اینکه میگین مطرح کنم یا نه... اگه با این وضع بخواین وارد رابطه جدیدی بشین حتماً از مشاور کمک بگیرین و حتماً هم مسئله رو مطرح کنین. آدمایی که شرایط شما رو پشت سر گذاشته باشن کم نیستن، میتونین انتخابتون رو محدودتر کنید و با یکی که تجربیاتی مشابه داشته و درک واضحی از شرایط شما داره و نسبت به فردی که اولین تجربه اشه انتظار کمتری در همین راستا از شما داره، شروع به ساختن رابطه متقابل و عاطفی کنین... اینطوری تو این راه کنار همین ولی بازم حتماً از کمک مشاور استفاده کنید. فعلاً ضروریترین کار اینه که خودتون رو اسیر خاطرات نکنید، بیشتر تو فامیل حاضر شین، کتابایی با مضامین جدید که قبلاً امتحان نکردین رو شروع کنین، برین سراغ تجربیات جدید... در کل سعی کنید فصل نویی از زندگی و وجهه جدیدی از خودتون رو بشناسین...

    براتون آرزوی موفقیت دارم.

  10. کاربران زیر از sorara بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. دوستان کمکم کنید
    توسط mahtabb در انجمن روابط دختر و پسر
    پاسخ: 7
    آخرين نوشته: 10-20-2014, 02:31 PM
  2. لطفا همه دوستان نظر بدن.........
    توسط yass در انجمن سایر موارد ازدواجی
    پاسخ: 20
    آخرين نوشته: 05-25-2014, 06:54 PM
  3. لزوم داشتن دوستانی برای تندرستی و سلامتی
    توسط Artin در انجمن روانشناسی شغلی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 03-04-2014, 11:22 PM
  4. با فرزندم و دوستان خیالی اش چه کنم؟
    توسط R e z a در انجمن روانشناسی کودک و نوجوان
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 11-16-2013, 01:37 AM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد