سلام
من خواهری 22 ساله دارم که از یک سال پیش عاشق مردی مطلقه متولد 1364شده گویا در نمایشگاه کتاب با هم اشنا شدند،هرو در دو غرفه جدا کار میکردند و بعد از مدتی تماس های تلفنی شروع شد ما شهرستان زندگی میکنیم و ان اقا ساکن شهریار هستند گویا به علت مشکل با پدرزن کم کم همسرش(که با هم در دوران عقد بودند) درخواست مهریه و طلاق داد و چون وضع مالی مناسبی نداشتند به زندان رفتند و بعد از چند ماه با قرار اینکه فقط ده سکه را بدهد ازاد شد در اثر ناراحتی های پیش امده مادرش مریض می شود و بخاطر همین از همسرش متنفر میشود و متاسفانه دلبسته خواهر من می شود.
زمانی که مادر من متوجه ارتباط تلفنی خواهرم می شود بسیار ناراحت میشود و بیشتر بخاطر مطلقه بودن مخالفت میکند و خواهرم بارها قول داد این ارتباط را قطع کنداما باز زیر قولش زد .حتی برای کمک به دادن مهریه النگوی خواهرکوچکم را یواشکی میفروشد و پول را که یک میلیون و پانصد بود را به او می دهد. مادرم وقتی فهمید به او زنگ زد و فحش و ناسزا و نفرین به او بست.او هم با چرب زبانی مگفت این قرض هست پس میدهدو...
الان مشکل اساسی ما این است که خواهرم حاضر نمیشود قید اورا بزند و خانواده هم راضی به این وصلت نیستند
خواهرم در این یک سال دچار افسرده خویی.پرخاشگری شدید.افت تحصیلی (مشروط شدن) که البته ترم گذشته جبرانش کرد،شد. او دختر مذهبی و اهل دعا و نماز است ما چهار خواهریم که او سومی است .و همیشه بخاطر رفتارش زبانزد فامیل بود البته الان هم این قضیه را فقط مادرم و خواهرهایم میدانند، و کسی درجریان نیست.
من با او بسیار صحبت کردم ولی میگوید ادم خوبی هست نمیشود بخاطر مطلقه بودنش ....ولی مادرم حتی حاضر نیست برای خواستگاری امدن انها را بپذیرد بیشتر از اینده که نکند بایک بچه برگردد و ..میترسد.
لطفا مارا راهنمایی کنید
توضیحات:مطالب زیر در این فروم مورد بحث و تبادل نظر قرار میگیرند
ازدواج یک دختر با مرد مطلقه چه عواقبی دارد؟
آیا ازدواج یک دختر با مرد مطلقه درست است؟
مشکلات ازدواج با مرد مطلقه به چه صورت است؟