نمایش نتایج: از 1 به 3 از 3

موضوع: شک پدر و مادر به فرزند

2052
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6063
    نوشته ها
    22
    تشکـر
    3
    تشکر شده 3 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    Unhappy شک پدر و مادر به فرزند

    سلام.من 1سال پیش متاسفانه باپسری دوست بودم که والدینم بعدمدتی فهمیدن.بعدازاون ماجراتوبه کردموبه شدت پشیمون شدموخداروشکرالان خیلی خوبم.اماپدرومادرم هنوزبهم شک دارن وازخیلی کارهامنعم میکنن.دیگه خسته شدم...چون من دیگه پاکه پاکم ولی اونادرکم نمیکنن.......نمیدونم چیکارکنم..نمیدونم

  2. کاربران زیر از بارانا بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,740 بار در 6,988 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : گذشته

    سلام دوست عزیز

    ممیفهمم چی میگی خیلی ها همینجوری مشکل شما رو دارن. ...اشتباه شما اینجا بوده. دوستش شما. برای ازدواج نبود. اگه ازدواج بود شاید پدر و مادر شما. کمتر. به این مسعله گیر میدادند

    اعتمادی که رفته بدست اوردنش سخته. اگه میبینی. خیلی داره ازارت میده. یه روز بشین با جفتشون صحبت کن.

    بگو که. اشتباه کردی از کارت پشینونی. بگو بهشون که رفتاراشون. خیلی اذیتت میکنه. قطعا باهاشون با ارومی حرف بزنی قانع میشن.

    هیچ پدر و مادری بد بچشگن نمیخوان. ازشون بخواه یه فرصت دیگه بهت بدن

    موفق باشی
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  4. کاربران زیر از پریماه. بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : گذشته

    نقل قول نوشته اصلی توسط بارانا نمایش پست ها
    سلام.من 1سال پیش متاسفانه باپسری دوست بودم که والدینم بعدمدتی فهمیدن.بعدازاون ماجراتوبه کردموبه شدت پشیمون شدموخداروشکرالان خیلی خوبم.اماپدرومادرم هنوزبهم شک دارن وازخیلی کارهامنعم میکنن.دیگه خسته شدم...چون من دیگه پاکه پاکم ولی اونادرکم نمیکنن.......نمیدونم چیکارکنم..نمیدونم

    خب دیگه تا نتونی اعتمادشونو به خودت جلب کنی پس نمیتونی واقعا" نظرشونو عوض کنی

    گاهی کاری که انسان میکنه خیلی کمه و ناچیزه ولی تبعاتش خیلی گسترده میشه

    و باید در این مورد صبور باشید و کاری رو انجام بدید که مدنظر خانواده است ...

    به هرحال خودت رو یک لحظه جای اونا بذار واقعا" چقدر سخته که بخوان خیلی راحت از کنار این مورد بگذرن

    ولی میتونی در وقتی مناسب با هاشون حرف بزنی ... صریح و روشن و قاطع
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد