نوشته اصلی توسط
Ravanshenas
باسلام
به مشاور خوش آمدید
مطلبتون رو خوندم. برای روشنتر شدن موضوع و آگاهی از شرایط شما لازمه که با پاسخ به سؤالات زیر اطلاعات لازم رو در اختیار ما بگذارید
چگونگی نحوه آشنایی شما و شوهرتون و ازدواجتون؟
تحصیلات هر کدام از شما؟
شغل شما و همسرتون؟
کیفیت رابطه ی زناشویی تان چگونه است؟
آیا فرزند دارید؟
لطفا کمی هم از خانواده هاتون و سطح اجتماعی و اقتصادی هر کدوم از اونها برامون بگید
همچنین در رابطه با چگونگی رابطه همسرتون با خانواده خودش و خانواده شما برایمان شرح دهید
سلام.با همسرم زمانی آشنا شدم که برای خرید به مغازش رفته بودم.4سال با هم دوست بودیم.من لیسانس ریاضی دارم و ایشون دیپلمه هستن.دوران مجردی و نامزدی تدریس خصوصی میکردم و 2مورد کار استخدامی تو مدرسه برام پیش اومد که منو منصرف کرد و بعد از ازدواج هم کلا نذاشت برم سر کار.از نظر زناشویی روابط گرمی نداریم.به خاطر مسایل اقتصادی تو 2-3سال اول به بچه فکر نمیکردیم در حال حاضر هم ترس دارم از اینکه با مسایلی که دارم بچه هم مزید بر علت میشه به همین خاطر به بچه فکر نمیکنم.من تو خونه ای با 3خواهر و مادربزرگ و پدر و مادرم بزرگ شدم در آرامش که ما هیچ وقت بحث مادر و پدر رو ندیدیم.خواهر بزرگم زبان فرانسه خونده و همسرش دکتر داروسازه و دارن مهاجرت میکنن.من دختر دوم هستم.خواهر بعد از من که قبل از من ازدواج کرده 1پسر داره و همسرش کارگاه تولیدی داره.خواهر آخری هم مجرده و هنرمند.مادرم خانه دار و پدرم فرش فروش.از نظر اقتصادی در رفاه بودیم و هیچ تنشی رو تجربه نکردم.بعد از ازدواج هم پدر من از لحاظ مالی خیلی به ما کمک کردن تا جایی که همسرم از لحاظ شغلی کاملا مستقل شد(قبلا برای کسی کار میکرد).از نظر فرهنگ و تحصیلات پدر و مادرم در حد دیپلم و من و خواهرهام همه تحصیلات دانشگاهی.
خانواده همسرم از نظر فرهنگی و اجتماعی و مالی در سطح پایین و پدر غیر متعهد واغلب اوقات بیکار.و 4تا خواهر دارن 35و32و26و24ساله و همگی مجرد.همسر من از 16سالگی در کنار مادربزرگشون زندگی کردن تا زمانی که ایشون فوت شدن.اونجور که همسرم تعریف کرده برام روزای سختی رو تو نوجوانی و جوانی گذرونده و در دوران سربازی سختی زیادی کشیده.پدر و مادرشون هم زمانی که همسر من حدود22سالشون بوده از هم جدا شدن.همسر من با خانواده من رابطه گرم و صمیمی داره ولی با خانواده خودش نه.البته من فکر میکنم مادر و خواهرهاش خیلی صمیمیتی با همسر من ندارن وگرنه همسرم هر جا کمکی از دستش بیاد دریغ نمیکنه.به خاطر این عدم صمیمیت من هم رابطه خیلی گرمی با خانواده همسرم ندارم و نهایتا سالی 4-5بار هم رو میبینیم با رعایت همه تشریفات.