نمایش نتایج: از 1 به 4 از 4

موضوع: با وجود اشتباهات گذشته ام چطور ازدواج کنم؟

923
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6480
    نوشته ها
    13
    تشکـر
    11
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    با وجود اشتباهات گذشته ام چطور ازدواج کنم؟

    سلام. دختري 30 ساله هستم كه حدود 8 مبتلا به ام اس از نوع بسيار خفيفي شدم. از همون اول سعي كردم اين بيماري باعث عقب موندنم از زندگي نشه و به لطف خدا تا الان نه تنها مشگلي برام به وجود نياورده كه روحيه صبرو جنگندگي كه به دست آوردم باعث شده نسبتا آدم موفقي باشم. اما اسم اين بيماري باعث شده بود بارها وبارها از سوي خواستگارام طرد بشم تا جايي كه خيلي وقتا حتي به شخصيتم توهينهايي ميشد... توي اوج اين سرخوردگي ها با مردي آشنا شدم كه با بيماريم مشكلي نداشت و علاقه وافر من به تشكيل خانواده باعث شد معايبش رو نبينم و شديدا دلباخته اش بشم. اون قبلا ازدواج كرده بود و پيش از من با دختراي متعددي هم رابطه داشت... خلاصه اين كه به خاطرش خيلي كارا كردم حتي...اما درنهايت بعد از يك سال تنها چيزي كه شنيدم اين بود كه من نميتونم مشروب نخورم پس بيخيالم شو... و يه مقدار پول براي اينكه با عمل جراحي اشتباهم رو ترميم كنم... اما بنا به دلايلي اون عمل نافرجام شد ومن تصميم گرفتم براي هميشه مجرد بمونم... اما كسي سرراهم قرار گرفته كه هم بيماريمو خوب ميشناسه و هم بسيار دوستم داره. دليل علاقه اش رو نجابت من عنوان ميكنه خودش هم آدم مذهبي وبسيار مهربونيه. حالا من موندم و آدمي كه تمام عمرم فقط تو روياهام تصورش ميكردم و گدشته و اشتباهي كه نميتونم با هيچكس درباره ش حرف بزنم. احساس ميكنم استحقاق اين همه محبت اين آدم رو ندارم... از اين كه اون آدم پاكي نيستم كه اون فكر ميكنه بسيار زجر ميكشم.
    گذشته از اين مساله با اشتباهي كه ترميم نشد بايد چه كار كنم؟! بارها تصميم گرفتم چشمم رو روي اين همه خوشبختي ببندم و به اين رابطه خاتمه بدم فقط به دليل عذاب وجدان و ترس از بي آبرويي اما اون مانع شده...
    حالا منم و اين همه درماندگي... با تمام وجود دارم عذاب ميكشم كمكم كنيد.

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5400
    نوشته ها
    698
    تشکـر
    99
    تشکر شده 657 بار در 378 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : درمانده

    خب عزیزم شما وقتی کار از کار گذشته اومدی و برای مشکلت میخوای مرحمی پیدا کنی

    به هرحال شما یا باید این اشتباه رو ترمیم کنی و سرپوش بذاری و توبه کنی و در زندگی مشترک اینده برای

    جبران تمام سعی خودتو بکنی و خوشبختش کنی ...

    یا اینکه بخاطر این اشتباه بخوای از زندگی مشترک فاصله بگیری و مجرد بمونی

    و سوم اینکه دل به دریا بزنی و با بهانه ای در این مورد به ایشون در مورد خودت بگی ...

    خب هرکدوم تبعاتی داره ولی به هرحال چاره ای نیست و بقول اون جمله معروف که میگه ک

    بالاتر از سیاهی رنگی نیست عمل کنی و گزینه اول رو امتحان کنی ...

    و در صورتی که کارساز نبود گزینه سوم رو بگی و خودتو خلاص کنی ... البته نباید در مورد اون اتفاقات چیزی بگی

    فقط در مورد بکارت خودت که از بین رفته بگو و توضیح زیادی نده ..فقط بگو بخاطر یک اشتباه شخصی بوده

    و بهش فرصت بده تا فکر کنه و تصمیم بگیره ...و دیگه باقی قضایا که اتفاق خواهد افتاد

  3. کاربران زیر از Bita moein بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6386
    نوشته ها
    55
    تشکـر
    72
    تشکر شده 39 بار در 23 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : درمانده

    سلام گلم

    اول میخوام تحسینت کنم،که با این بیماری انقدر خوب مبارزه میکنی


    اشتباه بزرگت اشنایی با اون اقا بود ، که میدونستی با دختر های زیادی رابطه داشته و دلباختش شدی . . . و اشتباه بزرگترت این که تا اون حد باهاش پیش رفتی

    اما الان دیگه وقت سر زنش کردن خودت نیست،باید اشتباه خودت رو کاملا قبول کنی . چون چیزیه که اتفاق افتاده و کاریشم نمیشه کرد

    این ادم جدیدی که میگی مذهبی و مهربونه ، به نظرم یه شانسه تو زندگیت ...نباید احساس کنی ادم ناپاکی هستی.تو فقط یه اشتباه کردی که هرکس دیگه هم امکان داشت مرتکبش بشه

    خودتو عذاب نده .صادقانه باهاش حرف بزن

    موفق باشی عزیزم

  5. 2 کاربران زیر از dr.sh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6480
    نوشته ها
    13
    تشکـر
    11
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : درمانده

    ممنون كه جواب داديد اصلا نميتونم بهش بگم. جراتشو ندارم. خدايي خيلي هم برام سخته كه قيدشو بزنم به خدا قسم سختي هاي زيادي توي زندگيم كشيدم. احساس ميكنم اگه خدا به خاطر اون اشتباه نبخشيده بودم اين موقعيت رو جلوي پام نميگذاشت... چه كار كنم؟؟؟

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد