سلام
برای رشته مهندسی صنایع از چ جاهایی برای کار باید شروع کرد..
سلام
برای رشته مهندسی صنایع از چ جاهایی برای کار باید شروع کرد..
خب دوست عزیز میشه واضع سوال کنید ؟
در مورد رشته تحصیلی باید با مشاوران تحصیلی مشورت کنید
که در کانونهای آموزشی مشغول بکار هستن ...
ولی اگه در مورد کارش سوال کردید باید بگم این رشته گستره زیادی داره ...
به طور مثال میتونید در این زمینه های کاري مشخص فعال باشید :
برنامه ريزي استراتژيک و عملياتي سازمان
مديريت توليد
مديريت مهندسي
مديريت پروژه
مهندسي لجستيک
سيستمهاي توليدي
مهندسي سيستمهاي کيفيت
مهندسي سيستمهاي اطلاعاتي
مهندسي مالي
مهندسي ارزش
مهندسي سيستمهاي بهرهوري
طراحي فرايندها و ساختارهاي سازماني
خـــــدانـگهــــــدار
فکر میکنم استادان دانشگاه خودتون بهتر میتونن راهنماییتون بکنن
چون اونا در این مورد بیشتر با شرایط کاری در ارتباط هستن ...
وگرنه در حال حاضر در کشور ما گاهی میبینی افراد با تخصص های غیرمرتبط در جاهایی مشغول بکار هستن
ولی من در این مورد متنی از مقاله ای رو براتون میذارم که بتونید مطالعه کنید و بعد می مونه تحقیق شما از استادان ....
یک نکته هم مهم است. مهندسان صنایع در ایران عمدتا کار مهندسی صنایعی نمی کنند و در حوزه کار مدیریت وارد شده اند. بین مهندسی صنایع و مدیریت مرزهای مشخصی وجود دارد. اولا مهندسان صنایع عمدتا باید به مسایل مدیریت عملیات (مثل برنامه ریزی تولید) بپردازند. ثانیا ابزارهای مهندسان صنایع عمدتا ریاضی و کمی و ابزارهای مدیریت عمدتا کیفی و رفتاری است. به نظر می رسد چون کار کردن در حوزه اول سخت است مهندسان صنایع کارهای سهل و ممتنعی مثل برنامه ریزی استراتژیک، سازماندهی و سیستم های اطلاعات را ترجیح می دهند و علاقه ای به کارهای تحقیق در عملیاتی و آماری که قلب تخصصی مهندسی صنایع است ندارند.
در این میان در بازار کار مشکلات روزمرگی برای مهندسین صنایع هم پیش می آید:
1)عدم امنيت شغلی: وقتی شما يک کار ثابت (مانند وارد کردن يک سری اعداد در اکسل) را انجام میدهيد و اين کار به صورت روزمره و بدون کوچکترين تغييری انجام شود، ممکن است مديريت شرکت يک ديپلمه و يا حتی پايينتر از آن را به جای شما استخدام کند. در واقع حق با اوست. بسياری از مهندسان صنايع در ايران، کارهايی را در شرکت انجام میدهند که يک فرد عادی بدون داشتن تحصيلات دانشگاهی، به راحتی میتواند از پس آن ها برايد.
2)بهروز نبودن و عقب ماندن از پيشرفتهای علمی و ابداعات جديد: شرايطی را تصور کنيد که يک مهندس صنايع در بخش برنامهريزی توليد يک شرکت مشغول به کار است. وظيفه او تهيه گزارش توليد، برنامه توليد روزانه و روزهای آينده و… است. او هر روز اين کارها را انجام میدهد و فشردگی کارها به حدی است که ديگر فرصت مطالعه ندارد. بعد از يک يا پنج سال چه اتفاقی میافتد؟ مشخص است که او از پيشرفتها و موضوعات جديد در حوزهی کاری خود بیاطلاع خواهد بود.
3)احساس نارضايتی از کار و خوشحال نبودن: اين موضوع بيشتر به مسائل روحی و روانی برمیگردد. اصولاً ساختار احساس انسان به گونهايی است که تکرار را دوست ندارد و حالا چه فيلم تکراری باشد يا يک کار تکراری. همچنين بعضی از افراد ذاتاً تحولخواه و به دنبال تنوع هستند و در صورتی که گرفتار چرخه روزمرگی شوند، به شدت از کار خود احساس نارضايتی میکنند و اين موضوع هم سبب اصلی بسياری از مشکلات ديگر است.
4)کند و تنبل شدن ذهن، روح و حتی جسم: ذهن هم مانند بدن احتياج به تمرين دارد. همانطور که بدن انسان در صورت عدم تحرک و ورزش دچار سستی، رخوت و در نهايت ضعف میگردد، ذهن و مغز نيز در صورت استفاده نشدن تنبل و ضعيف میشود. به عبارتی آکبند ماندن مغز اصلاً خوب نيست! افرادی که کارهای مشابه را در روزهای پیدرپی انجام میدهند، ديگر احتياجی به تحليل و استنتاج ندارند و به مرور قدرت تحليلگری خود را از دست میدهند که اين موضوع برای يک مهندس صنايع، فاجعه محسوب میشود.
-بايد توجه داشت که افرادی که در بعضی از شاخههای مهندسی صنايع کار میکنند، هرگز دچاز روزمرگی نمیشوند و اين موضوع به دليل ماهيت کار آنهاست. به عنوان مثال کار کردن در زمينه کنترل پروژه، ذاتاً متنوع است. هنگامی که يک پروژه تمام میشود و پروژهی ديگر آغاز میگردد، همه چيز جديد، نو و تازه خواهد بود. البته اگر شما در بعضی از پروژههای طولانی و پايان ناپذير که در ايران هم تعداد آنها کم نيست کار میکنيد، در معرض خطر روزمرگی قرار داريد! افرادی که در واحدهای برنامهريزی توليد، نت، کنترل کيفيت و مشابه آن کار میکنند، بيش از ساير مهندسان صنايع مبتلا به بيماری روزمرگی هستند. اما افرادی که در شرکتهای مشاوره کار میکنند، تقريباً هيچ وقت به اين آفت مبتلا نمیشوند.
خـــــدانـگهــــــدار
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)