ازدواج با مقیم کشور های خارجی

[saraone]

سلام... من متولد سال 63 هستم یعنی 30 سالم هست ظاهرم به گفته ی اطرافیان جذابه. قدم 176 هست و شاید یکی از مشکلاته من برای ازدواج در سالهای گذشته این بوده. کلاً ظاهر خوبی دارم... فوق لیسانس رشته ی انیمیشن دارم و مدرسم در این زمینه با حقوق خیلی کم. یه واحد آپارتمانم از طرف پدرم بهم ارث رسیده...ضمناً
ولی. ولی من حدود 5سال پیش ازدواج کردم ... با یه آدم دروغگو و ضمناً بعد از 4ماه متوجه شدم شیشه مصرف میکنه و بلافاصله جدا شدم... البته با حمایت خانوادم
به هر حال بعد از اون خیلیارو بهم معرفی کردن یا خیلیا هم مستقیم ازم خواستگاری کردن ولی همشونم یجاشون میلنگید. موقعیت خودم از همشون بهتر بود ... خیلی می ترسم... و از شکست برای بار دوم وحشت دارم. هرکی میاد یا شغل خوبی نداره. یا دیپلم هست... یا بچه داره. یا طلاق گرفته و دلیل طلاق مشخص نیست. یا مجرد با هزارتا مشکل....!!!
تو سرم افتاده شدید که پذیرش از کشور آمریکا بگیرم و برم و دیگه برنگردم. خودم می دونمو زندگیم ترسی ام از ازدواج دوم و بی آبرویی برای خانوادم..نخواهم داشت
ولی خیلی هزینه برداره!!! به هر حال الان یکی از دوستام برادرشو بهم معرفی کرده که اقامت از کشور بلژیک داره که میگه با ازدواج سوری موفق به گرفتنش شده که یه بچه ام از اون ازدواج اورده ولی بچه با اون زنه هست... و دیپلم داره و ظاهراً قصد درس خوندنم نداره و سه سال از من بزرگتره. ظاهرشم معمولیه . خودم بهترم و شغلش که اصلاً دوست ندارم ... توی یه کارخونه ی گوشت کار می کنه و کارش دقیقاً قصابیه
نمی دونم کار درستی هست بهش فکر کردن برای ازدواج...ممنون میشم اگه راهنماییم کنید

[Bita moein]

خب عزیزم شما با این همه وسواس در انتخاب چطور به این فکر افتادی ؟

در قدیم زن ها برای این ازدواج میکردن که از حمایت مالی و اجتماعی برخوردار بشن

ولی در حال حاضر با کار کردنشون دیگه این درخواست کم شده و بیشتر دنبال افرادی با سطح بلاتر از خودشونن

که در مورد شمام صادقه ولی با این ازدواج که مشخص نیست آخرش به کجا ختم میشه ..داری ریسک بزرگی میکنی

چون از نشونه ها مشخصه که این فرد قبلا" ازدواجی داشته که راحت از کنارش گذشته و با دروغ وارد یک رابطه شده

بهتره مشورت کنید و تمام جوانب رو بسنجی ... چون برگشت از یک شکست سخته

[babak]

در واقع مصداق از چاله به چاه افتادنه الان اینجا که از لحاظ مالی حداقل در حد معمولی و مشکل مسکن رو نداری و شغل داری ..حالا برای فرار از یه چیز بد میخوای به یه چیز بدتر پناه ببری ..ببخشید ولی زیاد تو این انجمن میشنوم که برای فرار از زنا دست به استمنا زدم که فساد و گناه نباشه ..یه چی تو همین مایه های حرفهای شماست ..شما با شرایط بهتر از این بنده خدا تو ایران روبرو شدی و ترس از شکست مانعت شد که ازدواج کنی حالا میخوای بری اون ور دنیا و با توجه به چیزهائی که گفتی معلومه که خانواده ات بزرگترین حامی خودت رو از دست بدی ..به نظر من به جای اینکه مسئله ترس خودت رو حدس بزنی داری صورت مسئله رو پاک میکنی ..مث کسی که از به خاطر تصادفی که داشته بگه من دیگه هیچ وقت نمیتونم سوار هیچ ماشینی بشم ..در ضمن آیا همه باید برای شما دلیل بر هم خوردن زندگی قبلیشون رو بشرح و تفصیل بیان کنن؟

[سوزان]

عزیزم
من هم چند بار با این چالش مواجه بودم
ببین من خودم آخر به این نتیجه رسیدم که قید مهاجرت را بزنم و کلا کول توی ایران زندگیمو بکنم،،اگر هر مشکلی توی ایران دارم،،سعی کنم با هزار و یک راه دیگر آن ها را برطرف کنم تا این که بخواهم ریسک بزرگ تری بکنم و راستش،،من ترسیدم و احساس کردم این جا راحت تره..کنار آمدن با همه چیز های قدیمی راحت تره..عادت کردم بهش..به زندگی این مدلی و من راه راحت را برگزیدم دیگر ( خجالت )
تو را نمی دانم ببین،،ممکن است خیلی برایت خوب بشود فقط تنها چیزی که می دانم این است که اگر بخواهی این شکلی مهاجرت بکنی راه خیلی خیلی سختی پیش رو داری
دیگر انتخاب با خودت
ببین می ارزد یا نه
موفق باشی

[فرشاد1020]

سلام... من متولد سال 63 هستم یعنی 30 سالم هست ظاهرم به گفته ی اطرافیان جذابه. قدم 176 هست و شاید یکی از مشکلاته من برای ازدواج در سالهای گذشته این بوده. کلاً ظاهر خوبی دارم... فوق لیسانس رشته ی انیمیشن دارم و مدرسم در این زمینه با حقوق خیلی کم. یه واحد آپارتمانم از طرف پدرم بهم ارث رسیده...ضمناً
ولی. ولی من حدود 5سال پیش ازدواج کردم ... با یه آدم دروغگو و ضمناً بعد از 4ماه متوجه شدم شیشه مصرف میکنه و بلافاصله جدا شدم... البته با حمایت خانوادم
به هر حال بعد از اون خیلیارو بهم معرفی کردن یا خیلیا هم مستقیم ازم خواستگاری کردن ولی همشونم یجاشون میلنگید. موقعیت خودم از همشون بهتر بود ... خیلی می ترسم... و از شکست برای بار دوم وحشت دارم. هرکی میاد یا شغل خوبی نداره. یا دیپلم هست... یا بچه داره. یا طلاق گرفته و دلیل طلاق مشخص نیست. یا مجرد با هزارتا مشکل....!!!
تو سرم افتاده شدید که پذیرش از کشور آمریکا بگیرم و برم و دیگه برنگردم. خودم می دونمو زندگیم ترسی ام از ازدواج دوم و بی آبرویی برای خانوادم..نخواهم داشت
ولی خیلی هزینه برداره!!! به هر حال الان یکی از دوستام برادرشو بهم معرفی کرده که اقامت از کشور بلژیک داره که میگه با ازدواج سوری موفق به گرفتنش شده که یه بچه ام از اون ازدواج اورده ولی بچه با اون زنه هست... و دیپلم داره و ظاهراً قصد درس خوندنم نداره و سه سال از من بزرگتره. ظاهرشم معمولیه . خودم بهترم و شغلش که اصلاً دوست ندارم ... توی یه کارخونه ی گوشت کار می کنه و کارش دقیقاً قصابیه
نمی دونم کار درستی هست بهش فکر کردن برای ازدواج...ممنون میشم اگه راهنماییم کنید

سلام

عزیز متاسفم از آنچه که خواندم, ببینید مشکل شما ترس بعد از حادثه است. در حقیقت شما ترس از ازدواج مجدد داری( به علت ازدواج بد و غلط قبلیت) که چه توی ایران باشی چه توی یک کشور دیگه

این ترس همراه شما خواهد بود!.

پس بهتره حتما برای رفع این مشکل یک خانم مشاور خوب مسلط به هیپنوتراپی رو پیدا کنی.

اگر هم که بخوای با این شخص ازدواج کنی(که من تائید نمیکنم) حتما به ایشان بگو هدفت چیه و فقط و فقط میخوای از ایشان به صورت یک پل برای خروج از کشور استفاده کنی و کششی در کار نیست والا خیلی خیلی به دردسر میفتی.

موفق باشی

اگر صحبتی ذاشتی لطفا و حتما نقل قول کن. سپاس