نمایش نتایج: از 1 به 19 از 19

موضوع: سه روز از اولين خودكشيه نا فرجامم ميگذره...

1491
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6540
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    5
    تشکر شده 4 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    سه روز از اولين خودكشيه نا فرجامم ميگذره...

    سلام
    من يه دختر20 ساله ام
    از وقتي از زندگيم يادم مياد عذاب كشيدم با همه ي هم سنام زندگيم فرق داره
    فضايي كه من توش بزرگ شدم پر از تشنج و دعوا بي اعتمادي بوده
    از پدرم متنفرم و مطمئنم اين حال بدم تو اين همه سال مقصر اصليش اون بوده
    5سالم بود كه پدرم به بهانه ي كار به مدت دوسال مارو تنها گذاشت و رفت وقتي برگشت با يه بچه اومد و كلي افتضاح مادرم زن آبرو داري بود بخاطر من و برادر بزرگم با زندگيش ساخت اما روز به روز همه چي بدتر شد...زنگيمون فحش بود و دعوا و گريه هاي شبانه ي من كه از 7سالگيم تا امروز باهامه.
    هر چي بزرگتر ميشدم بيشتر زجر ميكشيدم از نگاه تحقير آميز ديگران از دوري و فاصله اي كه بين اعضاي خانوادم بود
    برادر بزرگمم بجاي جبران كمبود عواطف پدرانه براي من ،كارش فقط درگيري و محدود كردن من بود و مادرم كه تمام زندگي و افتخارش پسرش بود و از من خوشش نميومد شايد بخاطر شباهت ظاهريم به پدرم
    تو تنهايي بزرگ شدم اما خودم و تو جامعه حفظ كردم واسه خودم بين دوستام شخصيت داشتم تا اينكه بعد از قبول شدن دانشگاه مشكلات جديدي دامنگيرم شد... دانشگام شهرستان بود و عدم اعتماد برادرم و پدرم خيلي چيزا رو ازم گرفت...بعد 3 ترم مانع درس خوندنم شدن حتي رابطم و بكلي با دوستام قطع كردن و گوشيم و گرفتن! نميدونم به چه اميدي بايد زندگي كنم نه آينده اي...نه هدفي...
    از كودكي با محدوديتام كنار اومدم به اميد آينده كه بزرگ ميشم و همه چي درست ميشه ولي الان كه به زندگيم نگاه ميكنم حسرت كوچكترين چيزا به دلمه حسرت داشتن يه دوست هم سن وسالم حسرت بيرون رفتن از خونه حسرت ...
    تا 5روز پيش حتي يه روزم از خدا غافل نشده بودم كه ديگه طاقتم تموم شد وتصميم خودكشي گرفتم رگمو زدم و...حالام دنبال راه ساده تريم براي رهايي

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6486
    نوشته ها
    126
    تشکـر
    42
    تشکر شده 125 بار در 54 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : سه روز از اولين خودكشيه نا فرجامم ميگذره...

    میتونی برگردی دانشگاه؟

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6540
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    5
    تشکر شده 4 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سه روز از اولين خودكشيه نا فرجامم ميگذره...

    نه مجبورم كردن انصراف بدم...عاشق رشتم بودم

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6383
    نوشته ها
    1,127
    تشکـر
    5,296
    تشکر شده 3,316 بار در 981 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : سه روز از اولين خودكشيه نا فرجامم ميگذره...

    sorry naghme
    ویرایش توسط sr1494 : 09-16-2014 در ساعت 01:49 AM

  5. کاربران زیر از sr1494 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6459
    نوشته ها
    1,228
    تشکـر
    5,007
    تشکر شده 3,611 بار در 1,092 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : سه روز از اولين خودكشيه نا فرجامم ميگذره...

    عزیزم میتونم یه سوالی بپرسم، آیا این بی اعتمادی که میگی نسبت بهت داشتن کاملا بی اساس بوده؟
    صادقانه بگو تو هیچ رفتاری نشون نداده بودی که عامل ایجاد این حس پیش خانواده ت بشه؟

    اینو میپرسم چون میخوام کمکت کنم
    ویرایش توسط naghme : 09-16-2014 در ساعت 01:01 AM
    امضای ایشان



  7. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6540
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    5
    تشکر شده 4 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سه روز از اولين خودكشيه نا فرجامم ميگذره...

    اين بي اعتمادي بي اساسه به قول خودشون اين كارا يه جور پيشگيريه نميدونم از چي
    ولي فضايي كه توش درس ميخوندم اصلن درست نبود خصوصن هم اتاقيام تو خابگاه اما اينا دليل منطقي نيست كه منم بخام مث اونا شم...و بخاطرش از درس خوندن محروم شم

  8. کاربران زیر از ندا zy بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6459
    نوشته ها
    1,228
    تشکـر
    5,007
    تشکر شده 3,611 بار در 1,092 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : سه روز از اولين خودكشيه نا فرجامم ميگذره...

    نقل قول نوشته اصلی توسط ندا zy نمایش پست ها
    اين بي اعتمادي بي اساسه به قول خودشون اين كارا يه جور پيشگيريه نميدونم از چي
    ولي فضايي كه توش درس ميخوندم اصلن درست نبود خصوصن هم اتاقيام تو خابگاه اما اينا دليل منطقي نيست كه منم بخام مث اونا شم...و بخاطرش از درس خوندن محروم شم
    خب
    پیشنهاد من اینه که با کسی از بزرگترا، دوست یا اقوام که هم منطقی باشه و هم پدرت ایشون رو قبول داشته باشه در این مورد صحبت کن
    که واسطه بشن، با پدرت صحبت کنن و راضیش کنن که آزادی های معقولتو بهت برگردونه
    امضای ایشان



  10. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6383
    نوشته ها
    1,127
    تشکـر
    5,296
    تشکر شده 3,316 بار در 981 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : سه روز از اولين خودكشيه نا فرجامم ميگذره...

    نقل قول نوشته اصلی توسط naghme نمایش پست ها
    خب
    پیشنهاد من اینه که با کسی از بزرگترا، دوست یا اقوام که هم منطقی باشه و هم پدرت ایشون رو قبول داشته باشه در این مورد صحبت کن
    که واسطه بشن، با پدرت صحبت کنن و راضیش کنن که آزادی های معقولتو بهت برگردونه
    ​منم با نظر خانوم نغمه موافق هستم.امیدوارم نتیجه بده

  11. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6540
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    5
    تشکر شده 4 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سه روز از اولين خودكشيه نا فرجامم ميگذره...

    خدا كنه ازون كسي كه تو فكرمه واقعا حرف شنوي داشته باشن...ممنونم كه راهنماييم كردين

  12. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6266
    نوشته ها
    70
    تشکـر
    61
    تشکر شده 42 بار در 26 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : سه روز از اولين خودكشيه نا فرجامم ميگذره...

    نداجونم دیگه هیچوقت به خودکشی فکرنکن.توقوی ترازاینی که بخوای صحنه ی مشکلاتتوباخودکشی ترک کنی.این راهی که انتخاب کردی<خودکشی>اولین وساده ترین راهیه که همسن وسالای تو درمقابل مشکلاتشون انتخاب میکنن.پاپس کشیدن وخودکش هنرنیست عزیزدلم.اینکه بتونی باصبروتحمل و تلاش واراده ی قوی مشکلتو حل کنی هنره. پس سعی کن قوی باشی وخودتودست کم نگیر

  13. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4839
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    920
    تشکر شده 1,137 بار در 614 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : سه روز از اولين خودكشيه نا فرجامم ميگذره...

    عزيزم كاملا بهت حق ميدم و كاملا دركت ميكنه تو شرايط سخت و بدي بودي و هستي با دوستان موافقم با شخص ريش سفيدي صحبت كن شايد متقاعد بشن يه مدتم بذار ابا از اسياب بيفته همه چي روال خودشو بگيره سعي كن اعتمادشو بدست بياري سعي كن قوي باشي اينهمه خانم تو اين جامعه همه يه طوري مشكل داشتن حتي بدتر از تو ولي اونا مبارزه ميكنن ميجنگن با سختي ها شماهم بايد تو اين شرايط خودتو بسازي و قوي باشي اين هم يه جور ازمايشه الهيه كي ميدونه خدا سرنوشتو رو چه جوري رقم زده برات ايشاا... اينده خوبي پيش روت باشه عزيزم خودت رو دوست داشته باش غصه اينكه چرا مادرم منو دوست نداره چرا پدرم اينكارو كرد يا برادرم گوشيمو گرفت نخور با خودت و خدا باش خدا همه درهاي بسته رو بروت باز ميكنه

  14. کاربران زیر از محمدزاده بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  15. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6540
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    5
    تشکر شده 4 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سه روز از اولين خودكشيه نا فرجامم ميگذره...

    نقل قول نوشته اصلی توسط TABASSOM1 نمایش پست ها
    نداجونم دیگه هیچوقت به خودکشی فکرنکن.توقوی ترازاینی که بخوای صحنه ی مشکلاتتوباخودکشی ترک کنی.این راهی که انتخاب کردی<خودکشی>اولین وساده ترین راهیه که همسن وسالای تو درمقابل مشکلاتشون انتخاب میکنن.پاپس کشیدن وخودکش هنرنیست عزیزدلم.اینکه بتونی باصبروتحمل و تلاش واراده ی قوی مشکلتو حل کنی هنره. پس سعی کن قوی باشی وخودتودست کم نگیر
    ممنونم از دل گرميت

  16. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5704
    نوشته ها
    645
    تشکـر
    75
    تشکر شده 416 بار در 244 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سه روز از اولين خودكشيه نا فرجامم ميگذره...

    نقل قول نوشته اصلی توسط ندا zy نمایش پست ها
    سلام
    من يه دختر20 ساله ام
    از وقتي از زندگيم يادم مياد عذاب كشيدم با همه ي هم سنام زندگيم فرق داره
    فضايي كه من توش بزرگ شدم پر از تشنج و دعوا بي اعتمادي بوده
    از پدرم متنفرم و مطمئنم اين حال بدم تو اين همه سال مقصر اصليش اون بوده
    5سالم بود كه پدرم به بهانه ي كار به مدت دوسال مارو تنها گذاشت و رفت وقتي برگشت با يه بچه اومد و كلي افتضاح مادرم زن آبرو داري بود بخاطر من و برادر بزرگم با زندگيش ساخت اما روز به روز همه چي بدتر شد...زنگيمون فحش بود و دعوا و گريه هاي شبانه ي من كه از 7سالگيم تا امروز باهامه.
    هر چي بزرگتر ميشدم بيشتر زجر ميكشيدم از نگاه تحقير آميز ديگران از دوري و فاصله اي كه بين اعضاي خانوادم بود
    برادر بزرگمم بجاي جبران كمبود عواطف پدرانه براي من ،كارش فقط درگيري و محدود كردن من بود و مادرم كه تمام زندگي و افتخارش پسرش بود و از من خوشش نميومد شايد بخاطر شباهت ظاهريم به پدرم
    تو تنهايي بزرگ شدم اما خودم و تو جامعه حفظ كردم واسه خودم بين دوستام شخصيت داشتم تا اينكه بعد از قبول شدن دانشگاه مشكلات جديدي دامنگيرم شد... دانشگام شهرستان بود و عدم اعتماد برادرم و پدرم خيلي چيزا رو ازم گرفت...بعد 3 ترم مانع درس خوندنم شدن حتي رابطم و بكلي با دوستام قطع كردن و گوشيم و گرفتن! نميدونم به چه اميدي بايد زندگي كنم نه آينده اي...نه هدفي...
    از كودكي با محدوديتام كنار اومدم به اميد آينده كه بزرگ ميشم و همه چي درست ميشه ولي الان كه به زندگيم نگاه ميكنم حسرت كوچكترين چيزا به دلمه حسرت داشتن يه دوست هم سن وسالم حسرت بيرون رفتن از خونه حسرت ...
    تا 5روز پيش حتي يه روزم از خدا غافل نشده بودم كه ديگه طاقتم تموم شد وتصميم خودكشي گرفتم رگمو زدم و...حالام دنبال راه ساده تريم براي رهايي
    سلام

    دختر خوب خیلی متاسفم از آنچه که خواندم... ولی خوب گلم هیچ کدام از اینها دلیل نمیشه که خودت در حق خودت ظلم کنی.! ببین پدر و برادرت و .... در حق تو ظلم کردن شک نکن ولی تمام اینها رو بزار روی

    بیمار بودن و نادان بودنشان. ولی خوب تو که داشتی ظلمی بدتر از اونها در مورد خودت انجام میدادی!!!!!! تو داشتی جون خودتو میگرفتی!!!؟؟؟

    زندگی درسته سخت و دشواره ولی خوب همینه و گاهی هم شیرینه. تازه تو تنها نیستی که تو همین سایت سری به مشکلات بقیه بزن ببین چه خبره. بعضی بهتر از تو و بعضی بد تر از تو

    تازه توی 20 سال سابقه درمان موضو عاتی رو دیدم که شبیه داستانهای وحشتناک و خیالیه. باور کن مورد شما شبیه زندگی پرنسهاست در مقابل آنها!

    عزیز راه رهایی تو توکل به خودت-دانش و مطالعه- ورزش گروهی-دوستان خوب-امید به آینده- و همچنین استفاده از یک ریش سفید دانا برای حل این مشکل و صد البته بهتر اگه با پدر برین بهلوی یک مشاور

    موفق باشی گلم

    لطفا نقل قول کنید که در جریان قرار بگیرم. با سپاس

  17. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6540
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    5
    تشکر شده 4 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سه روز از اولين خودكشيه نا فرجامم ميگذره...

    نقل قول نوشته اصلی توسط فرشاد1020 نمایش پست ها
    سلام

    دختر خوب خیلی متاسفم از آنچه که خواندم... ولی خوب گلم هیچ کدام از اینها دلیل نمیشه که خودت در حق خودت ظلم کنی.! ببین پدر و برادرت و .... در حق تو ظلم کردن شک نکن ولی تمام اینها رو بزار روی

    بیمار بودن و نادان بودنشان. ولی خوب تو که داشتی ظلمی بدتر از اونها در مورد خودت انجام میدادی!!!!!! تو داشتی جون خودتو میگرفتی!!!؟؟؟

    زندگی درسته سخت و دشواره ولی خوب همینه و گاهی هم شیرینه. تازه تو تنها نیستی که تو همین سایت سری به مشکلات بقیه بزن ببین چه خبره. بعضی بهتر از تو و بعضی بد تر از تو

    تازه توی 20 سال سابقه درمان موضو عاتی رو دیدم که شبیه داستانهای وحشتناک و خیالیه. باور کن مورد شما شبیه زندگی پرنسهاست در مقابل آنها!

    عزیز راه رهایی تو توکل به خودت-دانش و مطالعه- ورزش گروهی-دوستان خوب-امید به آینده- و همچنین استفاده از یک ریش سفید دانا برای حل این مشکل و صد البته بهتر اگه با پدر برین بهلوی یک مشاور

    موفق باشی گلم

    لطفا نقل قول کنید که در جریان قرار بگیرم. با سپاس
    خيلي ممنونم حرفاي شما يه جور دلگرميه برام
    واسه خودم سرگرمي هاي جديدي رو بايد پيدا كنم به توصيه ي شما...
    يه موضوعي كه هست در رابطه با ازدواجه خب من خاستگار دارم كه شرايط خوبي هم داره ولي به دليل بي اعتمادي به مرد ها و كلا كنار نميتونم بيام با مسئله ي ازدواج...اينه كه بر خلاف اصرار هاي مادرم خودم مخالفت ميكنم لطفا كمكم كنيد آيا ازدواج مشكلمو حل ميكنه؟يه كه يه شرايط بدتري رو برام باعث ميشه؟
    با توجه به اينكه دليل بي اعتمادي خانوادم به خودم رو و اينكه مانع تحصيلم شدن رو مورد هاي خاستگاري و يا اظهار علاقه ي همكلاسي هاي پسر در دانشگاه ميدونم
    هرچند جواب من به تماميشون منفي بود و هيچ رابطه اي دركار نبود كه بازم اين برميگرده به حس بدي كه نسبت به جنس مخالف دارم
    ممنون ميشم راهنماييم كنيد

  18. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5704
    نوشته ها
    645
    تشکـر
    75
    تشکر شده 416 بار در 244 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سه روز از اولين خودكشيه نا فرجامم ميگذره...

    نقل قول نوشته اصلی توسط ندا zy نمایش پست ها
    خيلي ممنونم حرفاي شما يه جور دلگرميه برام
    واسه خودم سرگرمي هاي جديدي رو بايد پيدا كنم به توصيه ي شما...
    يه موضوعي كه هست در رابطه با ازدواجه خب من خاستگار دارم كه شرايط خوبي هم داره ولي به دليل بي اعتمادي به مرد ها و كلا كنار نميتونم بيام با مسئله ي ازدواج...اينه كه بر خلاف اصرار هاي مادرم خودم مخالفت ميكنم لطفا كمكم كنيد آيا ازدواج مشكلمو حل ميكنه؟يه كه يه شرايط بدتري رو برام باعث ميشه؟
    با توجه به اينكه دليل بي اعتمادي خانوادم به خودم رو و اينكه مانع تحصيلم شدن رو مورد هاي خاستگاري و يا اظهار علاقه ي همكلاسي هاي پسر در دانشگاه ميدونم
    هرچند جواب من به تماميشون منفي بود و هيچ رابطه اي دركار نبود كه بازم اين برميگرده به حس بدي كه نسبت به جنس مخالف دارم
    ممنون ميشم راهنماييم كنيد
    عزیز
    مرسی از لطفت , ببین گلم ازدواج هیچ موقع و هیچ جا درمان برای هیچ چیز نیست بلکه مسئولیتیست که مشکلاتی رو نیز به همراه میاره

    سن ازدواج امروز 25 سال به بالاست که باید با آگاهی و عقل باشه (پس صبر کن بیشتر در مورد انسان-جنس مخالف- روابط انسانی بخوان وبدان) در ضمن انسانها رو با هم جمع نبند تو هر جنسیتی

    هم انسان سالم هست هم ناسالم. عجله نکن زمان آروم آروم مشکلات رو حل میکنه. آرزوی بهترینها رو برات دارم

  19. کاربران زیر از فرشاد1020 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  20. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6348
    نوشته ها
    47
    تشکـر
    10
    تشکر شده 18 بار در 16 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سه روز از اولين خودكشيه نا فرجامم ميگذره...

    با سلام
    جناب فرشاد .. شما بر چه مبنایی سن اردواج رو تعیین میکنید !! نکنه از رو سابقه علمی و عملیتون !!
    اخه حتی کارشناسان روانشناسی سن دقیق برا ازدواج تعیین نکردن که شما چنین با اعتماد ... ب خورد کاربران میدهید.
    سن ازدواج با توجه به نیاز افراد و سن بلوغ عارطفی ،احساسی ،فکر ،جسمی ... و خیلی از پارامتر هایی دیگه که در مورد هر شخص متفاوت با توجه به شرایط جامعه و خانواده . ، خیلی ار پارامتر هایی دیگه که اینجا جایی بحث در مورد اون نیست مطرح میشه !
    پس لطفا این نظرات بی پایه و اساس و بی مبنایی رو مطرح نکنید. و باعث سر در گمی کاربران نشید.
    ویرایش توسط نیما. : 09-18-2014 در ساعت 01:34 AM

  21. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5704
    نوشته ها
    645
    تشکـر
    75
    تشکر شده 416 بار در 244 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سه روز از اولين خودكشيه نا فرجامم ميگذره...

    نقل قول نوشته اصلی توسط نیما. نمایش پست ها
    با سلام
    جناب فرشاد .. شما بر چه مبنایی سن اردواج رو تعیین میکنید !! نکنه از رو سابقه علمی و عملیتون !!
    اخه حتی کارشناسان روانشناسی سن دقیق برا ازدواج تعیین نکردن که شما چنین با اعتماد ... ب خورد کاربران میدهید.
    سن ازدواج با توجه به نیاز افراد و سن بلوغ عارطفی ،احساسی ،فکر ،جسمی ... و خیلی از پارامتر هایی دیگه که در مورد هر شخص متفاوت با توجه به شرایط جامعه و خانواده . ، خیلی ار پارامتر هایی دیگه که اینجا جایی بحث در مورد اون نیست مطرح میشه !
    پس لطفا این نظرات بی پایه و اساس و بی مبنایی رو مطرح نکنید. و باعث سر در گمی کاربران نشید.
    سلام

    ممنون از لطفتون لطفا به وب سایت دانشگاه ucla دپارتمان سایکو لوژی سری بزنید ( البته انگلیسیه) خودتون خواهید یافت.

    البته این تحقیقات به مدت 5 سال در بیشتر از 130 کشور دنیا منجمله ایران انجام شده با توجه به عوامل محیطی- اقتصادی -اجتمایی-تحصیلی-روانی-رشد و نمو -طلاق-تولید مثل و....


    موفق باشید!
    ویرایش توسط فرشاد1020 : 09-18-2014 در ساعت 02:09 AM

  22. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6348
    نوشته ها
    47
    تشکـر
    10
    تشکر شده 18 بار در 16 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سه روز از اولين خودكشيه نا فرجامم ميگذره...

    نقل قول نوشته اصلی توسط فرشاد1020 نمایش پست ها
    سلام

    ممنون از لطفتون لطفا به وب سایت دانشگاه ucla دپارتمان سایکو لوژی سری بزنید ( البته انگلیسیه) خودتون خواهید یافت.

    البته این تحقیقات به مدت 5 سال در بیشتر از 130 کشور دنیا منجمله ایران انجام شده با توجه به عوامل محیطی- اقتصادی -اجتمایی-تحصیلی-روانی-رشد و نمو -طلاق-تولید مثل و....


    موفق باشید!
    عزیزم یه مقاله شد برای شما مبنایی علمیه. در سال میدونی چند هزار تا مقاله چاپ میشه .. اگر با توجه به مقاله یا تحقیق علمی باشه .. در سال چند صد مورد تحقیق علمی صورت میگیره ..!! که حتی بعضی مقالات مقالت قبلی نقض میکنن..!
    پس یک مقدار روی مبنایی فکر و نظریتون کار کنید.
    اگر اطلاع ندارید یک مقدار مطالعه کنید .. شاید بیشتر به این موضوع برسید.

  23. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5704
    نوشته ها
    645
    تشکـر
    75
    تشکر شده 416 بار در 244 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سه روز از اولين خودكشيه نا فرجامم ميگذره...

    نقل قول نوشته اصلی توسط نیما. نمایش پست ها
    عزیزم یه مقاله شد برای شما مبنایی علمیه. در سال میدونی چند هزار تا مقاله چاپ میشه .. اگر با توجه به مقاله یا تحقیق علمی باشه .. در سال چند صد مورد تحقیق علمی صورت میگیره ..!! که حتی بعضی مقالات مقالت قبلی نقض میکنن..!
    پس یک مقدار روی مبنایی فکر و نظریتون کار کنید.
    اگر اطلاع ندارید یک مقدار مطالعه کنید .. شاید بیشتر به این موضوع برسید.
    این همه خشم و پرخاشگری و توهین و حسادت برای چیه پسر خوب.

    نه من از جایگاه اجتمایی و تخصصیم پایین میام با این نوع لحن و غرض کلام شما و امثال شما, و نه شما به جایی خواهید رسید.

    این دختر گل از من در اینجا سوالی کرد که من هم با توجه به تخصصم جوابیه ای برای ایشون نوشتم, شما میتونید نخونیدش. چون من با شما صحبتی نداشتم و شما از من چیزی

    نپرسیدید!؟

    معذرت میخوام من با شما نه صحبتیی دارم نه بحثی چون صحبتاتون نه ریشه علمی داره نه ادبی نه انسانی و نه منطقی فقط ریشه های از دگرستیزی و علم ستیزی و حسادت و بخل و

    کینه داره!!!!

    مطالعه هم میکنم چشم حتما, چون زندگی من در کتابخانه ها و دانشگاها و سمینارها و جلسات تخصصی و مشاوره ها گذشته.

    یک پیشنهاد هم برای شما پسر خوب دارم لطفا به یکی از همکاران خوب ما رجوع کن تا علت این غرض ورزیت رو ریشه یابی کنه اینطوری فقط به خودت لطمه میزنی.

    البته صد البته عقاید شما برای خودتون محترمه. موفق باشید
    ویرایش توسط فرشاد1020 : 09-18-2014 در ساعت 06:11 AM

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. تجاوز -خیانت
    توسط Asi در انجمن خیانت
    پاسخ: 11
    آخرين نوشته: 02-13-2015, 02:43 AM
  2. طلاق واژه گمشده دیروز بهانه امروز
    توسط Artin در انجمن روانشناسی ازدواج
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 02-03-2014, 07:59 PM
  3. پایان یک روز کاری به بهترین شکل ممکن
    توسط R e z a در انجمن روانشناسی شغلی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 12-08-2013, 12:42 AM
  4. چرا فاصله ی بینمان هر روز بیشتر می شود؟
    توسط R e z a در انجمن روانشناسی ازدواج
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 11-01-2013, 09:52 AM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد