نمایش نتایج: از 1 به 7 از 7

موضوع: مشکلات دوران عقد

1211
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6555
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    مشکلات دوران عقد

    سلام
    من حدود یک سال و سه ماه هست که عقد کردم و علی رغم اینکه بین خانواده ها توافق شده بود طی شش تا یک سال بعد از عقد مراسم عروسی برگزار شود متاسفانه خانواده همسرم بدلیل عدم برنامه ریزی صحیح نتوانسته اند به وعده خود عمل کنند و از طرفی طولانی شدن این دوران و نگرانی ها و ناراحتی های بوجود آمده ناشی از این مساله و دخالتها و انتظارات نابجای مادر و خواهر همسرم مرا نسبت به آینده این وصلت کاملا مردد کرده است

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6064
    نوشته ها
    190
    تشکـر
    32
    تشکر شده 196 بار در 82 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مشکل با خانواده همسر در دوران عقد

    نقل قول نوشته اصلی توسط narshad نمایش پست ها
    سلام
    من حدود یک سال و سه ماه هست که عقد کردم و علی رغم اینکه بین خانواده ها توافق شده بود طی شش تا یک سال بعد از عقد مراسم عروسی برگزار شود متاسفانه خانواده همسرم بدلیل عدم برنامه ریزی صحیح نتوانسته اند به وعده خود عمل کنند و از طرفی طولانی شدن این دوران و نگرانی ها و ناراحتی های بوجود آمده ناشی از این مساله و دخالتها و انتظارات نابجای مادر و خواهر همسرم مرا نسبت به آینده این وصلت کاملا مردد کرده است
    این که کاملا طبیعیه و معمولا الان نود درصد برنامه ریزی برای ازدواج ها شده شبیه این خونه های پیش فروشی که میگن یکساله و با هزار مشکل دوساله هم تحویل نمیدن خونه رو واقعا مشکلات زیاده تا حدودی حق بدید اما درباره دخالتها باید دید شوهرتون چه عکس العملی دارن و چه رفتاری از خودشون نشون میدن ..یا اصلا مردد شدن شما واسه ادامه به خاطر چیه ؟؟ رابطتتون با همسرتون چطوره ؟؟میزان علاقه و خیلی چیزهای دیگه ..که لازم به توضیح بیشتری از جانب شماست

    امضای ایشان
    وقتی خدا کاری برات انجام میده تو به توانائی های خدا اطمینان داری و هنگامی که کاری برات انجام نمیده خدا به توانائی های تو اطمینان داره ....
    .................................................. ...............
    1- برای تشکر از پست مورد نظرتون از کلید تشکر استفاده کنید (سپاس نشانه قدرشناسی شماست )
    2- برای متوجه شدن کاربر از ادامه داشتن بحث پست مورد نظر رو نقل قول بگیرید
    3- جداً از دادن جوابهای طنز و مسخره کردن کاربر و یا دادن جوابهای بدون تفکر حاوی مطالبی همراه با شدت عمل پرهیز کنید ..

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4839
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    920
    تشکر شده 1,137 بار در 614 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مشکل با خانواده همسر در دوران عقد

    نه فكر نميكنم اماده نبودنشون طبيعي باشه پدرمن نرسيده به يكسال گفت به پدرشوهر مادرشوهرم دعوت كنم بيان بشينن صحبت كنن اوناهم اومدن پدرم كن من براي مراسم دارم آماده ميشم جهيزيه رو كي ميبريد كي مراسمه اونا جديت بابامو ديدن و از فرداش يه روزه افتادن دنبال وسايل و تالارو خونه و همه چي كار سختي نيست برنامه ريزي هسته اي هم كه نميخاد بايد قبلا فكراينا رو ميكردن هرچقدر طولاني بشه جنگ و دعوا بيشتر ميشه
    بخاطر چي مردد شدي چه عكس العملهايي نشون دادن واكنش همسرت چي بوده؟

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6555
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل با خانواده همسر در دوران عقد

    من توی یک خانواده کاملا مرفه زندگی کردم.پدرم در حیطه کآری خودشون هم در داخل و هم در خارج از کشور کاملا شناخته شده هستند.یکی از دوستان خانوادگی معرف همسرم بودند.پدربزرگ پدری ایشون هم در شغلشون فرد سرشناسی بودند که البته فوت شدند و برای وراث ارث قابل توجهی رو گذاشتند که متاسفانه جز یکی از عموهای همسرم بقیه 7فرزندشون این ثروت باد آکرده را به باد دادند.زمانی که ایشون به خواستگاری من اومدند،شرایط ورشکستگی شون رو برامون توضیح داده بودند.من و همسرم تقریبا 4ماه تفاوت سنی داریم و ایشون تازه یک سال بود که شاغل شده بودند.در سپاه.مادر همسرم عنوان کرده بودند که چون همسرم تازهکار هستند و پس اندازی ندارند،همه حوزه و تحت هر شرایطی حتی در سال های اول ازدواج پشتیبان مالی ایشون خواهند بود و مراسمی آبرومند برگزار خواهند کرد و از طرفی توافق شده بود که منزل مان هم نزدیک منزل پدری بنده که در یکی از مناطق شمال شهر است،باشد و همه این صحبت ها و وعده وعید ها با تکیه بر وجود یک قطعه زمین ارثی از کارخانه پدربزرگ که تمامی وراث در آن شریک بودند،مطرح شد.که تا به امروز هزار جور بهانه برای فروش نرفتن زمین آورده اند

  5. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6555
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل با خانواده همسر در دوران عقد

    ممنون از دوستان عزیز بابت وقتی که گذاشتن.ببخشید من با گوشی کانکت شدم هم تاخیر داره هم گاهی غلط املایی.شرمنده و باز هم ممنون

  6. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6348
    نوشته ها
    47
    تشکـر
    10
    تشکر شده 18 بار در 16 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل با خانواده همسر در دوران عقد

    دو ست عزیز بنظرم مهم تفهم شما دو نفر که .. که شما دو نفر چقد باهم و هم دل هستید ..
    و بنظرم نباید به مسائل مثل دخالت بها بدید اگر شما دوتا واقعا همدیگرو دوست دارید و باهم مشکلی ندارید ..
    مردد بودن شما بی دلیله ..
    در ضمن برای این ایراد دقیق شدن در موارد خیلی ریز اینکار میتونه قبل ازدواج انجام بگیره .. ولی در مسائل جزءی زیاد اهمیت ندین .. شما نباید اجازه بدید کسی تو زندگیتون دخالت کنه .. شما مردین و باید این استقلال عمل رو داشته باشد .. موفق باشد

  7. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6440
    نوشته ها
    8
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل با خانواده همسر در دوران عقد

    عزيزم اين كه چيزي نيست ما از حرف خواستگاري اوليه تا اومدن رسمي 11ماه گذشت و زماني كه قرار شد ما عقد و عروسي رو با هم بگيريم تا به امروز 5 ماه گذشته .خانواده همسر من تو اين مدت فقط دو بار اومدن خونه ما البته ناگفته نمونه همه مراسم مثل بله برون و اوردن عيدي خوب انجام شد و اين رو هم بگم چون خانواده همسر من با ازدواج ما موافق نبودن و يه جورايي با اصرار شوهرم راضي شدن يك ريال هم كمك نكردن واسه هيچ چيزي و الان هم كه دارن كارشكني مي كنن و هي عقب مي ندازن اما نكته مهم اينجاست
    كه من و همسرم واقعا با عشق داريم پا به پاي هم جلو مي ريم و صبوري مي كنيم و موانع رو و پستي بلنديها رو مي گذرونيم چون به هدفمون فكر مي كنيم
    بههت حق مي دم نگران و كلافه بشي مخصوصا زماني كه پدرت اگه مثل پدر من هي بگه چي شد ؟ چرا نميانو برن؟چرا نميان حرف عقد بزنن؟چرا بي تفاوتن؟چرا امروز كه قرار بود اينجوري بشه نشد؟و مدام سر يه سري رفت و آمدها گير بدن و كلا منو كلافه كنند.
    هرچند واقعا به پدرمم حق مي دم كه نگران آيندم باشه
    اما نه ديگه اينجوري كه من رو هم كلافه كنن كه جرات نكنم پيششون بشينم
    اما اينو بهت بگم به خدا توكل كن و صبور باش
    و فقط درصورتيكه احساس كني خود همسرت هم كاري نمي كنه و سرد شده فكر چاره باش
    انشاله خوشبخت بشي و واسه منم دعا كن

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد