نمایش نتایج: از 1 به 14 از 14

موضوع: لکنت زبان

8786
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6596
    نوشته ها
    48
    تشکـر
    0
    تشکر شده 11 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    لکنت زبان

    سلام به مردم خوب و با احساس ایران زمین.ممنونم که دلنوشته های بنده حقیر و با حوصله میخونید. من فوق دیپلم هستم. ولی بخاطر مشکل لکنت زبان از ادامه تحصیل منصرف شدم. در دوسال کاردانی اشکها ریختم. من 26 سالمه ولی بخاطر این شرایطی که از بچگی داشتم کمی حساس شدم. مثلا در کنفرانس یکی از درسها که عمومی هم بود و بدون اغراق 40 تا 45 نفر حضور داشتن کنفرانسی دادم که تا آخر عمر یادم نمیره. میدونید وقتی برین اون بالا و نتونی حرف بزنی و همه نگات میکنن چه حسی داره؟؟؟ میدونین وقتی استاد ده نمره اختصاص داده به کنفرانس و همه رو تشویق میکنه و من ... تازه این فقط یکیش نیست. چندتا کنفرانس دیگه داشتم ولی چون تخصصی بودن به زور 20نفر میشدن. میدونید وقتی تاکسی داره میره و نتونی اسم اون منطقه رو بگی و راننده داره میره چه حسی داره؟؟ میدونی وقتی تو صف نانوایی ایستادی و همه نگات میکنن و صندوق دار میگه چندتا و نتونی بگی دوتا چه حسی داره؟؟؟ لکنت زبونم زیاد شدید نیست ولی بهرحال بدجور دل آدمو میشکنه. من فوق دیپلممو با معدل 17.60 گرفتم. تا دلتون بخواد نوزده و بیست دارم. ولی بخاطر همین مشکل دیگه نمیتونم. دوسال کاردانی برام از کابوس بدتر بود و برام اندازه دویست سال گذشت. پیش دکتر رفتم و جلسه ای ده تومن دادم و فکر کنم یه ده جلسه ای رفتم ولی بازم دوای دردم نبود. فقط خداروشکر که از دنیا بیزار شدم. و بخاطر سختی هایی که کشیدم خوب دنیارو شناختم و گول دورنگی ها و چندرنگی ها وگول تجملات و زیبایی های دروغینشو نمیخورم. باور کنید به این امید که روزی خواهم مرد زنده ام. روزی که همه چی تمام میشود. اصلا مرگ چیز بدی نیست. اصلا ازش نمیترسم و برعکس کسی که میمیرد به چشم یه هدیه از طرف خدا نگاه میکنم. ببخشید سرتون درد گرفت. الانم یه برنامه نویس با استعدادم و عاشق کارم هستم. عاشق ازدواجم ولی تازه فارق التحصیل شدم و تازه شروع به کار کردم. شرایطشو ندارم. پدرم هم یه کارگر بیشتر نبوده و تو این گرونی کاری از دستش برنمیاد. تشنه عشق اصل و ناب و عمیق و از روی صداقتم. نه ترحم و دروغی و خیابونی. فقط جنس اصل و ناب

  2. 3 کاربران زیر از mamali.gh67 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5400
    نوشته ها
    698
    تشکـر
    99
    تشکر شده 657 بار در 378 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : لکنت زبان

    همه ما روزی خواهیم مرد ولی خوبه اون موقع که داریم از این دنیا میریم لااقل تلاش خودمونو کرده باشیم

    خب لکنت زبان شما بقول خودتون زیاد نیست ...

    پس این تلقین و ترس شماست که عاملی شده تا شمارو از همه چی و همه کسی بترسونه ...

    در صورتی که میشه در خیلی از این جاها روشهایی رو انجام بدید تا بتونید منظور خودتونو برای طرف مقابل نشون بدید

    شما باید خودتو جای کسایی قرار بدی که حتی قدرت تکلم ندارن ولی زندگیو خیلی آرام طی میکنن

    در صورتی که شما مشکل آنچنانی نداری و باید اعتماد بنفس بیشتری داشته باشید

    آروم و شمرده کلمات رو بیان کردن میتونه به شما خیلی کمک کنه ....

    آروم و شمرده حرف زدن .... و دور کردن ترس اینکه نتونید چیزی رو بیان کنید

    الان تکنیک هایی وجود داره که میتونید از اونا برای درمان و کمرنگ کردن مشکلتون استفاده کنید

    مثل روش شبیه سازی ذهن که بی تاثیر نبوده ...

    پس بجای این همه منتظر بودن برای مردن کمی هم در کنارش تلاش کنی...



  4. کاربران زیر از Bita moein بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6596
    نوشته ها
    48
    تشکـر
    0
    تشکر شده 11 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : لکنت زبان

    همه همینو میگن. هیچکس جای من نیست تا بفهمه به این راحتی ها نیست. آدم عادی میره جلوی چندتا آدم حرف بزنه نمیتونه حرف بزنه چه برسه به من. خیلی تو زندگیم تاثیر داشته

  6. کاربران زیر از mamali.gh67 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6071
    نوشته ها
    153
    تشکـر
    41
    تشکر شده 156 بار در 84 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : لکنت زبان

    این مشکل تو نیست مشکل مردم ماست که بجای نگاه کردن به دل پاک تو ظاهر زندگیتو میبینن خب تو هم مردم برات مهم نباشن اونا رو مریض بدون و با دید ترحم بهشون نگاه کن و سعی کن انقدر بزرگ شی. . . انقدر بالا بری که نبینیشون . . .""خودت""زندگیتو بساز. . انقدر زیباش کن که حسرت همه بشه .... یادت نره که خدایی داری که وقتی تو رو اینجوری خلق کرده حتما خودش بقیه راهم کمکت میکنه ازش غافل نشو بسپار بخودش

  8. کاربران زیر از نهال 2 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6596
    نوشته ها
    48
    تشکـر
    0
    تشکر شده 11 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : لکنت زبان

    نهال جان ممنون از توجهت. ولی آخه وقتی میبینی با بقیه فرق داری دلت میشکنه. وقتی میبینی همه یجوری نگات میکنن دلت میشکنه. وقتی میبینی هیچکسی پشتت نیست دلت میشکنه. یا من بخاطر کمبود محبت واقعی حساس شدم. یا اینکه باید همین راهو ادامه بدم تا مرگ

  10. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6071
    نوشته ها
    153
    تشکـر
    41
    تشکر شده 156 بار در 84 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : لکنت زبان

    گفتم ک دورو بر تو پر از این ادماس به دیده مریض بهشون نگاه کن و از خدا بخواه ک شفا پیدا کنن بهشون با دید ترحم نگاه کن نترس خدا خودش بلده چجوری بندشو راضی کنه مطمئن باش کسی پیدا میشه که باطن قشنگتو ببینه......... ولی تا اون موقع باید صبر کنی
    بعدشم کی گفته کسی پشتت نیس خدا خودش بزرگترین پشتیبانه شک نکن منم به عنوان خواهرت یه چیزی بهت میگم هر جا کم اوردویو فکر کردی دیکه زندگی معنا نداره چشماتو ببند و یه نفس عمیق بکشو بگو همچی ارومه من خوشبختم به ایندم امیدوارم خودم زندگیمو میسازم خودم بهترین میشم من لایق بهترینام خدا هم لحظه لحظه منو میبینه و کمکم میکنه .. . . . .پس چی کم داری دیگه پاشو پاشو حرص بیخودیم نخور ..................زندگیتو بساز........ "خودت" بادستای ""خودت"" بساز

  11. کاربران زیر از نهال 2 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  12. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6071
    نوشته ها
    153
    تشکـر
    41
    تشکر شده 156 بار در 84 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : لکنت زبان

    نقل قول نوشته اصلی توسط mamali.gh67 نمایش پست ها
    نهال جان ممنون از توجهت. ولی آخه وقتی میبینی با بقیه فرق داری دلت میشکنه. وقتی میبینی همه یجوری نگات میکنن دلت میشکنه. وقتی میبینی هیچکسی پشتت نیست دلت میشکنه. یا من بخاطر کمبود محبت واقعی حساس شدم. یا اینکه باید همین راهو ادامه بدم تا مرگ
    گفتم ک دورو بر تو پر از این ادماس به دیده مریض بهشون نگاه کن و از خدا بخواه ک شفا پیدا کنن بهشون با دید ترحم نگاه کن نترس خدا خودش بلده چجوری بندشو راضی کنه مطمئن باش کسی پیدا میشه که باطن قشنگتو ببینه......... ولی تا اون موقع باید صبر کنی
    بعدشم کی گفته کسی پشتت نیس خدا خودش بزرگترین پشتیبانه شک نکن منم به عنوان خواهرت یه چیزی بهت میگم: هر جا کم اوردویو فکر کردی دیکه زندگی معنا نداره چشماتو ببند و یه نفس عمیق بکشو بگو همچی ارومه من خوشبختم به ایندم امیدوارم خودم زندگیمو میسازم خودم بهترین میشم من لایق بهترینام خدا هم لحظه لحظه منو میبینه و کمکم میکنه .. . . . .پس چی کم داری دیگه پاشو پاشو حرص بیخودیم نخور ..................زندگیتو بساز........ "خودت" بادستای ""خودت"" بساز جوری بساز ک حسرت همه بشه

  13. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6662
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    7
    تشکر شده 8 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : لکنت زبان

    نقل قول نوشته اصلی توسط mamali.gh67 نمایش پست ها
    سلام به مردم خوب و با احساس ایران زمین.ممنونم که دلنوشته های بنده حقیر و با حوصله میخونید. من فوق دیپلم هستم. ولی بخاطر مشکل لکنت زبان از ادامه تحصیل منصرف شدم. در دوسال کاردانی اشکها ریختم. من 26 سالمه ولی بخاطر این شرایطی که از بچگی داشتم کمی حساس شدم. مثلا در کنفرانس یکی از درسها که عمومی هم بود و بدون اغراق 40 تا 45 نفر حضور داشتن کنفرانسی دادم که تا آخر عمر یادم نمیره. میدونید وقتی برین اون بالا و نتونی حرف بزنی و همه نگات میکنن چه حسی داره؟؟؟ میدونین وقتی استاد ده نمره اختصاص داده به کنفرانس و همه رو تشویق میکنه و من ... تازه این فقط یکیش نیست. چندتا کنفرانس دیگه داشتم ولی چون تخصصی بودن به زور 20نفر میشدن. میدونید وقتی تاکسی داره میره و نتونی اسم اون منطقه رو بگی و راننده داره میره چه حسی داره؟؟ میدونی وقتی تو صف نانوایی ایستادی و همه نگات میکنن و صندوق دار میگه چندتا و نتونی بگی دوتا چه حسی داره؟؟؟ لکنت زبونم زیاد شدید نیست ولی بهرحال بدجور دل آدمو میشکنه. من فوق دیپلممو با معدل 17.60 گرفتم. تا دلتون بخواد نوزده و بیست دارم. ولی بخاطر همین مشکل دیگه نمیتونم. دوسال کاردانی برام از کابوس بدتر بود و برام اندازه دویست سال گذشت. پیش دکتر رفتم و جلسه ای ده تومن دادم و فکر کنم یه ده جلسه ای رفتم ولی بازم دوای دردم نبود. فقط خداروشکر که از دنیا بیزار شدم. و بخاطر سختی هایی که کشیدم خوب دنیارو شناختم و گول دورنگی ها و چندرنگی ها وگول تجملات و زیبایی های دروغینشو نمیخورم. باور کنید به این امید که روزی خواهم مرد زنده ام. روزی که همه چی تمام میشود. اصلا مرگ چیز بدی نیست. اصلا ازش نمیترسم و برعکس کسی که میمیرد به چشم یه هدیه از طرف خدا نگاه میکنم. ببخشید سرتون درد گرفت. الانم یه برنامه نویس با استعدادم و عاشق کارم هستم. عاشق ازدواجم ولی تازه فارق التحصیل شدم و تازه شروع به کار کردم. شرایطشو ندارم. پدرم هم یه کارگر بیشتر نبوده و تو این گرونی کاری از دستش برنمیاد. تشنه عشق اصل و ناب و عمیق و از روی صداقتم. نه ترحم و دروغی و خیابونی. فقط جنس اصل و ناب
    سلام دوست عزیز من یه راهنمایی به شما بکنم هم سنم هستیم دیگه چه بهتر
    این مشگل شمارو یکی از نزدیکای ما داشت و خیلی شدید !!!!
    خدا میدونه باورتون نمیشه بنده خدا اصلا نمیتونست حرف بزنه هیچ دکتر و پزشک های مختلف هم نتونستن حل کنن اما فقط یه چیز مشکل حل کرد و اونم قرآن بود بله قرآن خوندن
    شروع کرد به کلاس های قراءت قرآن رفتن و الان جزو قاریان برتر تهران شده و لکنت زبون کجا بود بعد از چند سال شده استاد قرآن و ....... شاید باورش براتون سخت باشه ولی من که دیدم باور میکنم
    اگ تو این کار 1 % هم شک داری اصلا انجامش نده اما اگر ایمان داری به هرکی قسم میخورم 100 % مشکلت با قراءت زیاد قرآن حل میشه توکلت به خدا باشه """ و من یتوکل علی الله فهو حسبه """"

  14. 2 کاربران زیر از H128 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  15. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6386
    نوشته ها
    55
    تشکـر
    72
    تشکر شده 39 بار در 23 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : لکنت زبان

    سلام دوست گلم

    حقیقتش باید شما رو به خاطر این همه شعور و درک ستایش کرد.

    خب تو باید به خودت بفهمونی این مشکل چندان بزرگی نیس . اون قدر بزرگ تصورش نکن که بخواد تورو از مهم ترین کار ینی ادامه تحصیل منصرف کنه

    به هیچ وجه نذار این مشکل تورو به عقب سوق بده و باعث پایین اومدن عزت نفس تو بشه

    نکته دیگه،میدونم واقعا برات مشکله،اما تو نباید حساس باشی و زود ناراحت بشی،نباید بذاری که قلبتو بشکنه. قوی باش

    و اما باید بگم به هیچ وجه ارزوی مردن نکن،با امید و شور و نشاط زندگی کن...اگه بخوای همینطور به امید مرگ زندگی کنی،زندگی واقعا برات پوچ و بی معنی میشه

    باید بدونی زندگانی هدیه با ارزش تری از مرگ هستش دوست عزیزم

    تبریک میگم که برنامه نویس موفق و خوبی هستی.

    همیشه شاد باشی دوستم

  16. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6596
    نوشته ها
    48
    تشکـر
    0
    تشکر شده 11 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : لکنت زبان

    از همتون واقعا واقعا واقعا ممنونم. خوشحالم که تو کشوری زندگی میکنم که مردمش احساساتی هستن. ببینید من آرزوهای بزرگی تو سرم دارم. ولی باور کنید ... آخه چطوری بگم من 26 سالمه و مجردو از تنهایی خسته شدم. دوس دارم یکی با عشق و علاقه بی نهایت و آسمانی منو همراهی کنه. از هیچ بنده ای خیر ندیدم جز ترحم. همونطور که گفتم اینقد دلمو ش************دن که باید یکی باشه با دستای مهربونش تیکه هاشو جمع کنه و بهم بچسبونه. ولی بخاطر مشلم به هیچکسی رو ننداختم و دوس ندارم کسی رو بخاطر این مشکلم تو رودربایسی بزارم. حرف ازدواجم اصلا نمیشه تو شرایط فعلی زد. دیگ گذشت اون زمان که گاونر میخواهد و مرد کهن. ولا گودزیلاهم نمیتونه واسه ازدواج استارت بزنه. بابای بیچارم کارگری بیشتر نبوده و الان بازنشسته شده و حقوق بخورو نمیری داره. باور کنید هرچی فکر میکنم نمیتونم تنهایی این راهو ادامه بدم

  17. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6596
    نوشته ها
    48
    تشکـر
    0
    تشکر شده 11 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : لکنت زبان

    دوستای مهربون و خوبم من حقم نبود که با یه عالمه نوزده و بیست نتونم ادامه تحصیل بدم. خیلی میترسم. تا کاردانی خوندم اندازه هزاران سال گذشت. کاردانی به کارشناسی حتما درسای کنفرانسی داره. حقم نبووووود

  18. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6071
    نوشته ها
    153
    تشکـر
    41
    تشکر شده 156 بار در 84 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : لکنت زبان

    نقل قول نوشته اصلی توسط mamali.gh67 نمایش پست ها
    دوستای مهربون و خوبم من حقم نبود که با یه عالمه نوزده و بیست نتونم ادامه تحصیل بدم. خیلی میترسم. تا کاردانی خوندم اندازه هزاران سال گذشت. کاردانی به کارشناسی حتما درسای کنفرانسی داره. حقم نبووووود
    امام حسینم حقش نبود تو کربلا کشته بشه بعدشم تو خودت کم اوردی و پا پس کشیدی وگرنه مگه میشه کسی ک نمره هاش 20&19 بوده و حالا .... نشین اینجا دنبال مقصر بگرد

  19. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6386
    نوشته ها
    55
    تشکـر
    72
    تشکر شده 39 بار در 23 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : لکنت زبان

    دوست خوبم خب شما باید بدونی ارزو و خیال پردازی مشکلی رو حل نمیکنه ، بهتره برای رسیدن به اون ارزو ها قدم برداری [replacer_img]

    خب اگه واقعا دنبال ازدواج و مستقل شدنی باید شرایطشو داشته باشی،چند سال کار کنی و بتونی مستقل شی برای خودت

    در ضمن نباید منتظر باشی یه عشق پاک خودش بیافته تو دامنت ! باید برای پیدا کردنش تلاش کنی

    در ضمن حساسیتتو برای ادامه تحصیل کمتر کن ، به نظرم درستو خیلی ریلکس ادامه بده،نگران حرف مردم هم اصلا نباش

  20. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2019
    شماره عضویت
    40003
    نوشته ها
    42
    تشکـر
    24
    تشکر شده 37 بار در 24 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : لکنت زبان

    نمیدونم الان کجا هستید و در چه جایی مشغولید ولی بله قابل درک و تجربه این موارد رو داشتم. پیامای شما دقیقا درست و کامل بود . مخصوصا برای افرادی که سلامتی کامل دارن و از این نعمت غافل هستن ...
    متاسفانه بله تجارب بدی رو لکنت همراه داره. به هر حال...

    امیدوارم از اینکه ادم روزهای سختی بودی برا خودت الان هر جا هستی موفق باشی.

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد