صداقت باید داشته باشیم یا نه؟

[papari]

با عرض سلام و خسته نباشید..
من دختر 26 ساله ای هستم که دو ساله پیش با شخصی آشنا شدم..ایشون به قصد ازدواج با من آشنا شدن و خانواده ها در جریان بودن، ولی رضایت کامل نداشتم چون دور بودیم..
بعد از 11 ماه آشنایی گفت که خانواده ام مخالفت کردن و باید تموم کنیم.. در طی دوستی بعد از 8 ماه با کلی کلک و حیله منو مجبور کرد که باهاش رابطه جنسی داشته باشم و منم از روی سادگی و اینکه به هم میرسیم و کسی نیس که پاسخگوی نیاز جنسیش باشه قبول کردم تا یه حدی رو البته...خلاصه با کلی اعصاب خوردی و افسردگی که تا چندین ماه بعد از اتمام دوستی تونستم یه جورایی دیگه با خودم کنار بیام..
تو این دو سالی که این قضیه تموم شده 3 نفر به قصد ازداج جدی باهام آشنا شدن که هر کدوم بعد از اینکه صادقانه قضیه رو براشون گفتم بیخیالم شدن..2 تاشون که بعد از اینکه صادقانه بهشون گفتم کلی بد و بیراه بارم کردن و یه نفر که چند روزه پیش جریان رو براش گفتم فقط گفت کارخوبی کرد که راستشو گفتی و دیگه ما به درد هم نمیخوریم...البته من بعد از اون که با دو نفر قبل صادقانه برخورد کردم و واقعیت رو گفتم تصمیم گرفتم که دیگه در این مورد با کسی صادق نباشم ولی این شخص سوم اصرار داشت که من واقعیتارو بگم و حتی به من توهین میکرد که معذرت میخوام میگم بهم میگفت تو ادای تنگارو در میاری تو ************ داشتی و داری واسه من ادا در میاری و انقد جنگ اعصاب باهام داشت سر این قضیه که منم دلو زدم به دریا و واقعیت رو گفتم که نهایتا ترکم کرد اونم کسی که چند ماه بود که منو میخاست و بیخیالم نمیشد..الته منم دوسش داشتم ولی اصلی ترین اختلافمون همین مسئله بود و باورش نمیشد که پرده دارم و ************م تا حد بالا نبوده میگفت تو دروغ میگی...
تو رو خدا راهنماییم کنید صادقانه بودن درسته یا نه؟
من قبول دارم اشتباه کردم ولی هیچ کس نیس که تا حالا اشتباهی مرتکب نشده باشه، بالاخره پیش میاد... قضیه ای هم که واسه من پیش اومده از روی سادگی و خریتم بوده الان تکلیفم چیه؟
با خواستگار چطوری باید برخورد کرد؟
از تنهاییم رنج میبرم..2 ساله با کسی نیستم و این 3 مورد که گفتم همه در حد خیلی کم بوده و رابطه دوستی باهاشون نداشتم..

[محمدزاده]

توبه كن عزيزم بذار خدا گناهانتو پاك كنه و وقتي توبه واقعي كردي و پاك شدي نيازي نيست بگي كافيه هيچي نگي فقط ميگم توبه واقعي از ته دل بذار قلبت از گناه پاك بشه

[papari]

توبه کردم دیگه بعد از اون قضیه...
ولی میترسم که نگم بعد مشکلی پیش بیاد..
یعنی اگه ازم پرسیدن دروغ بگم؟؟؟؟؟؟

[آنارشیست]

سلام
منم با نظر خانوم محمد زاده موافقم.توبه علاوه بر اینکه گناه شما رو پاک میکنه آرامشی به شما میده که باعث میشه از تنشی که درگیرشی راحت بشی و آروم همه وقایع گذشته رو فراموش کنی شما نباید دراینمورد چیزی بگی چون بازگو کردن گناه خودش گناهه خصوصا این مورد که به آبرو هم لطمه میزنه خدا گناه شما رو پنهان کرده شما چرا اصرار به افشا داری؟

[papari]

ممنونم از راهنماییاتون...
ولی خیلی سخته ادم این جور رابطه ها رو بخواد فراموش کنه...
واقعا سختمه..

[babak]

ممنونم از راهنماییاتون...
ولی خیلی سخته ادم این جور رابطه ها رو بخواد فراموش کنه...
واقعا سختمه..

بله قطعا سخت خواهد بود فراموشی این رابطه ها و باید واقع بین باشی و به عنوان خاطره ای تلخ همیشه در ذهنت باهاش بسازی و زندگی کنی.. کماکان دختری و کسی نمیتونه چیزی ثابت کنه ..
در ضمن دروغ نباید بگی ولی هر راستی هم نگو مورد آخر ازت سوال پرسید ولی دو مورد اول که چیزی نپرسیده بودن ..وقتی خدا ببخشه بنده اش چه کارست ..از ته دل اگه خواستی که تکرار نکنی خدا کمکت میکنه در ضمن ..از زمانی که با فرد جدید شروع میکنی مهمه ..دروغ گوئی جایز نیست ..ولی راست گفتن هم واجب نیست ..سکوت اختیار کن ..سوال هم پرسیدن یا گیر دادن که جوانب زیادی رو باید در نظر بگیری ..که یکی از مهم ترینهاش زندگی خودته میتونی دروغ نگی ولی راستشم نگی ..مثلا ناراحت بشی یا وانمود کنی خیلی بهت برخورده که همچین سوالی ازت پرسیده شده یا به غرورت صدمه خورده که بهت توهین بی اعتمادی شده دروغ هم نگفتی ..

[فرشاد1020]

با عرض سلام و خسته نباشید..
من دختر 26 ساله ای هستم که دو ساله پیش با شخصی آشنا شدم..ایشون به قصد ازدواج با من آشنا شدن و خانواده ها در جریان بودن، ولی رضایت کامل نداشتم چون دور بودیم..
بعد از 11 ماه آشنایی گفت که خانواده ام مخالفت کردن و باید تموم کنیم.. در طی دوستی بعد از 8 ماه با کلی کلک و حیله منو مجبور کرد که باهاش رابطه جنسی داشته باشم و منم از روی سادگی و اینکه به هم میرسیم و کسی نیس که پاسخگوی نیاز جنسیش باشه قبول کردم تا یه حدی رو البته...خلاصه با کلی اعصاب خوردی و افسردگی که تا چندین ماه بعد از اتمام دوستی تونستم یه جورایی دیگه با خودم کنار بیام..
تو این دو سالی که این قضیه تموم شده 3 نفر به قصد ازداج جدی باهام آشنا شدن که هر کدوم بعد از اینکه صادقانه قضیه رو براشون گفتم بیخیالم شدن..2 تاشون که بعد از اینکه صادقانه بهشون گفتم کلی بد و بیراه بارم کردن و یه نفر که چند روزه پیش جریان رو براش گفتم فقط گفت کارخوبی کرد که راستشو گفتی و دیگه ما به درد هم نمیخوریم...البته من بعد از اون که با دو نفر قبل صادقانه برخورد کردم و واقعیت رو گفتم تصمیم گرفتم که دیگه در این مورد با کسی صادق نباشم ولی این شخص سوم اصرار داشت که من واقعیتارو بگم و حتی به من توهین میکرد که معذرت میخوام میگم بهم میگفت تو ادای تنگارو در میاری تو ************ داشتی و داری واسه من ادا در میاری و انقد جنگ اعصاب باهام داشت سر این قضیه که منم دلو زدم به دریا و واقعیت رو گفتم که نهایتا ترکم کرد اونم کسی که چند ماه بود که منو میخاست و بیخیالم نمیشد..الته منم دوسش داشتم ولی اصلی ترین اختلافمون همین مسئله بود و باورش نمیشد که پرده دارم و ************م تا حد بالا نبوده میگفت تو دروغ میگی...
تو رو خدا راهنماییم کنید صادقانه بودن درسته یا نه؟
من قبول دارم اشتباه کردم ولی هیچ کس نیس که تا حالا اشتباهی مرتکب نشده باشه، بالاخره پیش میاد... قضیه ای هم که واسه من پیش اومده از روی سادگی و خریتم بوده الان تکلیفم چیه؟
با خواستگار چطوری باید برخورد کرد؟
از تنهاییم رنج میبرم..2 ساله با کسی نیستم و این 3 مورد که گفتم همه در حد خیلی کم بوده و رابطه دوستی باهاشون نداشتم..

سلام

عزیز کاش همه شعور و صداقت تو رو داشتن, گلم اشتباهی کردی و مشکلاتشم کشیدی ولی این صداقتت قابل ستایش و تحصینه.

ببین گلم, اولا این افراد رو که میگی نادانهایی بودند مثل قبلی و متجاوزینی مثل قبلی که حرمت و مرام و شخصیت انسانی رو در یک تیکه پرده از بافت همبندی و جهالت و نادانی میدانند

دریغ از اینکه خودشان دارای بکارت مغزی هستند!!!!!

دروغ عزیز طبق گفته تمام اندیشمندان و بزرگان وحتی بزرگان ادیان مختلف, در و باب تمام گناهانه. پس دروغ نباید گفت ولی راست گویی هم در هر مکان و هر زمان رایج و روا نیست مثلا شخصی از لحاظ

ظاهری واقعا کریه باشه و من نوعی در همان وحله اول بگم ببین تو چقدر زشتی!!!!!!؟؟؟

خوب در مثال بالا میتونم هیچی نگم(که خوب به شدت وعمق رابطه بر میگرده), میتونم اگه ازم پرسید نظرم رو راجبش بگم بد نیستی ولی مورد پسند من نیستی, میتونم بگم نظری ندارم

شما هم گلم در اول کار نیازی نیست از گذشته خودت چیزی بگی بگذار رابطه بگذره از شعور طرف آگاه بشی(که نیاز به آگاهی داره),بشناسیش,ببینی اصلا دوسش داری و بالعکس, مشاور ازدواج برین و...

که حدودا 6 ماه طول میکشه و سپس یا خودت ویا مشاور آگاه بدون گفتن جزئیات(چون واقعا نیازی نیست) به مسئله اشاره ای بکنید. که حتما اگه کسی بالغ و دانا و آگاه و انسان و عاشق باشه این مسئله

کوچکترین تکرار میکنم کوچکترین تردیدی رو در درونش نصبت به عشقش ایجاد نمیکنه.

حالا نتیجه دروغ در این موارد چیه کشتن عشق- عذاب وجدان- کابوس و ترس-اخاذی و برده جنسی طرف قبلی شدن-نگرانی-اظطراب-وحشت- قتل و فاجعه و......

آرزوی بهترینها رو برات دارم.

لطفا اگه مطلبی بود حتما نقل قول کن. سپاس

[sr1494]

با عرض سلام و خسته نباشید..
من دختر 26 ساله ای هستم که دو ساله پیش با شخصی آشنا شدم..ایشون به قصد ازدواج با من آشنا شدن و خانواده ها در جریان بودن، ولی رضایت کامل نداشتم چون دور بودیم..
بعد از 11 ماه آشنایی گفت که خانواده ام مخالفت کردن و باید تموم کنیم.. در طی دوستی بعد از 8 ماه با کلی کلک و حیله منو مجبور کرد که باهاش رابطه جنسی داشته باشم و منم از روی سادگی و اینکه به هم میرسیم و کسی نیس که پاسخگوی نیاز جنسیش باشه قبول کردم تا یه حدی رو البته...خلاصه با کلی اعصاب خوردی و افسردگی که تا چندین ماه بعد از اتمام دوستی تونستم یه جورایی دیگه با خودم کنار بیام..
تو این دو سالی که این قضیه تموم شده 3 نفر به قصد ازداج جدی باهام آشنا شدن که هر کدوم بعد از اینکه صادقانه قضیه رو براشون گفتم بیخیالم شدن..2 تاشون که بعد از اینکه صادقانه بهشون گفتم کلی بد و بیراه بارم کردن و یه نفر که چند روزه پیش جریان رو براش گفتم فقط گفت کارخوبی کرد که راستشو گفتی و دیگه ما به درد هم نمیخوریم...البته من بعد از اون که با دو نفر قبل صادقانه برخورد کردم و واقعیت رو گفتم تصمیم گرفتم که دیگه در این مورد با کسی صادق نباشم ولی این شخص سوم اصرار داشت که من واقعیتارو بگم و حتی به من توهین میکرد که معذرت میخوام میگم بهم میگفت تو ادای تنگارو در میاری تو ************ داشتی و داری واسه من ادا در میاری و انقد جنگ اعصاب باهام داشت سر این قضیه که منم دلو زدم به دریا و واقعیت رو گفتم که نهایتا ترکم کرد اونم کسی که چند ماه بود که منو میخاست و بیخیالم نمیشد..الته منم دوسش داشتم ولی اصلی ترین اختلافمون همین مسئله بود و باورش نمیشد که پرده دارم و ************م تا حد بالا نبوده میگفت تو دروغ میگی...
تو رو خدا راهنماییم کنید صادقانه بودن درسته یا نه؟
من قبول دارم اشتباه کردم ولی هیچ کس نیس که تا حالا اشتباهی مرتکب نشده باشه، بالاخره پیش میاد... قضیه ای هم که واسه من پیش اومده از روی سادگی و خریتم بوده الان تکلیفم چیه؟
با خواستگار چطوری باید برخورد کرد؟
از تنهاییم رنج میبرم..2 ساله با کسی نیستم و این 3 مورد که گفتم همه در حد خیلی کم بوده و رابطه دوستی باهاشون نداشتم..

به نظر من حتی اگه پرسیدن هم راستشو نگو.95%درصد مردای ایرانی تعصبی هستن.و حتی اگه انقد روشن فکر باشن که موضوع رو هضم کنن اما بعدها ی جور بد بینی بوجود میاره به قول آقای فرشاد تو که طرف رو نمیشناسی طرز فکرش چطوریه تا بخوای بشناسیش 5سال طول میکشه
پس اگه همون اول بگی طرف میره.
خود من خواهر دوستمو میخواستم همه چیش خوب بود اما با یکی رابطه داشت که من میشناختمش اونم منو میشناخت.من قبول کرده بودم هر چی بوده از رو بچگی بوده اما بخاطر اینکه تو ی محل هستیمو پسر رو میبینم نمیتونستم تحمل کنم.و دیگه بی خیالش شدم.چه بسا اگه محل غریبه ای بود و من موضوع رو نمیدونستم اصلا پیگیر هم نمیشدم و باهاش ازدواج میکردم.

[papari]

ممنونم از همه دوستان عزیزم..
اتفاقا ایشونم دندونپزشک بود و ادعای روشن فکریش میشد و منو دهاتی خطاب میکرد..
خیلی راهنماییاتون ذهنمو آروم کرد...
امام علی به مالک اشتر گفت: اگه شب هنگام کسی رو در حال گناه دیدی صبحدم به همان چشم به او نگاه نکن..
متاسفانه بعضی از آدما خودشونو معصوم و پاک میدونن... یه سری مثل همین مورد آخر که به من پیشنهاد داد خودش با هزاران دختر رابطه داشت و الان واسه ازدواج یکی رو میخواست که تا حالا با کسی دوست نبوده باشه...متاسفانه فقط خودشونو میبینن... ممنونم دوستان اگه راهنمایی هست بازم منو در جریان بذارین...سپاسگزارم

[DELBAR]

سلام

عزیز کاش همه شعور و صداقت تو رو داشتن, گلم اشتباهی کردی و مشکلاتشم کشیدی ولی این صداقتت قابل ستایش و تحصینه.

ببین گلم, اولا این افراد رو که میگی نادانهایی بودند مثل قبلی و متجاوزینی مثل قبلی که حرمت و مرام و شخصیت انسانی رو در یک تیکه پرده از بافت همبندی و جهالت و نادانی میدانند

دریغ از اینکه خودشان دارای بکارت مغزی هستند!!!!!

دروغ عزیز طبق گفته تمام اندیشمندان و بزرگان وحتی بزرگان ادیان مختلف, در و باب تمام گناهانه. پس دروغ نباید گفت ولی راست گویی هم در هر مکان و هر زمان رایج و روا نیست مثلا شخصی از لحاظ

ظاهری واقعا کریه باشه و من نوعی در همان وحله اول بگم ببین تو چقدر زشتی!!!!!!؟؟؟

خوب در مثال بالا میتونم هیچی نگم(که خوب به شدت وعمق رابطه بر میگرده), میتونم اگه ازم پرسید نظرم رو راجبش بگم بد نیستی ولی مورد پسند من نیستی, میتونم بگم نظری ندارم

شما هم گلم در اول کار نیازی نیست از گذشته خودت چیزی بگی بگذار رابطه بگذره از شعور طرف آگاه بشی(که نیاز به آگاهی داره),بشناسیش,ببینی اصلا دوسش داری و بالعکس, مشاور ازدواج برین و...

که حدودا 6 ماه طول میکشه و سپس یا خودت ویا مشاور آگاه بدون گفتن جزئیات(چون واقعا نیازی نیست) به مسئله اشاره ای بکنید. که حتما اگه کسی بالغ و دانا و آگاه و انسان و عاشق باشه این مسئله

کوچکترین تکرار میکنم کوچکترین تردیدی رو در درونش نصبت به عشقش ایجاد نمیکنه.

حالا نتیجه دروغ در این موارد چیه کشتن عشق- عذاب وجدان- کابوس و ترس-اخاذی و برده جنسی طرف قبلی شدن-نگرانی-اظطراب-وحشت- قتل و فاجعه و......

آرزوی بهترینها رو برات دارم.

لطفا اگه مطلبی بود حتما نقل قول کن. سپاس

از طرز فکرت خوشم میاد ....

[parastoopour]

گذشته یه زمان مرده است .مهم اینه که ازش درس بگیریم و اشتباهاتمون و جبران کنیم .گذشته از این زندگی خصوصی ادما به خودشون مربوطه .شما مادامی که تعهدی به کسی ندادی نباید نگران باشی.اون اقایی که میاد خواستگاری شما خودش بارها رابطه داشته اما پنهان میکنه.پس شما هم دلیلی نداره که مسایل گذشته رو مطرح کنی.مهم وفاداری بعد از تعهد ه.پس اشتباهاتت و تکرار نکن و صداقت بی جا رو کنار بگذار چون وقتی طرف مقابل پذیرش نداره دلیلی برای صداقت نیست.اگه کسی اصرار کرد به دونستن روابط قبلیت مطمئنا ادمه بد بینیه پس تو گول نخور.موفق باشی

[الینا]

عزیزم اگه واقعا از گناهت پشیمونی و قصد زندگی پاک و با نجابت داری توبه کن, توبه واقعی؛ از حرفات معلومه خیلی پشیمونی.
اگه قصد ازدواج داری حتما به آدرس زیر یه سری بزن و مطالبشو بخون خیلی قشنگ و خودمونی برات توضیح داده.
!...موفقیتــ : توفیق بندگی خدا دریــــا - دوستی های قبل ازدواج, عشق قبل ازدواج, رابطه قبل ازدواج, خوشبختی, زندگی شیرین و ...
بعدشم چشماتو واکن تو این دور و زمونه دختر نباید اینجوری باشه ببخشیدا انقد رک میگم "خیلی ساده ای" هم سر قضیه اول که هر اتفاقی هم می افتاد شما به هم محرم نبودین و تو نباید اجازه میدادی حتی دستش اتفاقی بهت بخوره! بعدشم اگه هم محرم بودین هیچوقت دختر نباید قبل از ازدواج دائم خودشو تسلیم مرد کنه. "الحمدلله رب العالمین, الرحمن الرحیم, مالک یوم دین" همه ی دنیا برای خداست جسم و بدن و حتی روح تو امانت خداست به این راحتی ضایعشون نکن باید جواب پس بدی, خدا مهربان و بخشندس پس می بخشه توبه کن, روز قیامت باید به خدا جواب پس بدی نه بنده ی خدا پس چرا انقد اصرار داری گناهی رو که خدا پرده روش کشیده کسی نبینه افشا میکنی؟!
اگه کسی قبلا یه گناهی کرده باشه که بعدا کسی نفهمه یعنی تا آخر عمرت غیر از خودت و خدای خودت کسی متوجه نشه. شما باید توبه کنی از ته دلت و زندگی پاکی رو پیش روبگیری و حواست چندین برابر قبل جمع زندگیت کنی. گناهی رو که خدا پوشونده نیازی نیست تو به همه بندگان خدا توضیح بدی.
با آقای بابک موافقم دروغ نگو, ولی راستشو هم نگو ااگه کسی چیزی ازت پرسید یه جور برخورد کن که انگار ناراحت شدی که به این چشم بهت نگاه کرده که همچین سوالی به ذهنش رسیده.
اگه احتمال میدی به این سه نفر که تا حالا گفتی و اون آقایx که باهاش رابطه داشتی به شوهر آیندت چیزی بگن این یه بحث دیگس و خیلی مفصل ولی اگه اونا چیزی نمیگن و این بین خودت و خدای خودت میمونه لازم نیست رازتو افشا کنی.
کنکاش کردن راجع به موضوعی که باعث آبروی کسی بشه حرامه! فکر نمیکنم کسی اینکارو بکنه.

والّذین اِذا فَعَلوا فاحِشَة اَو ظلموا اَنفُسهم ذکروا الله فَاستَغفروا لِذُنوبِهم(3)؛ و از نشانه‌هاى پرهیزکاران آن است که: هرگاه مرتکب عمل زشتى شوند، یا به خود ستم کنند، به یاد خدا مى‌افتند و براى گناهان خود از خدا طلب آمرزش مى‌کنند.

قُل یا عِبادِىَ الَّذینَ اسرفُوا على اَنفُسهِم لا تَقْنطوا مِن رَحمَة الله إنّ الله یَغفرُ الذُّنوبَ جَمیعاً إنَّه هو الغَفورُ الرّحیم(6)؛ بگو اى بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده‌اید، از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را مى‌آمرزد و او بسیار بخشنده و مهربان است.

پیامبر فرمود:«التائب من الذنب کمَن لا ذنب له؛ کسی که از گناه توبه کند (خداوند همه گناهان او را می آمرزد و) همانند کسی می شود که هیچ گناهی نکرده است».

اینم برات از یه سایت گرفتم نمیدونم درسته یانه ولی امتحانش ضرر نداره از یکی که علم اینو داره سوال کن درسته یانه:
اگر دختر خانمی هنوز شوهر نکرده باشه و یا خواستگاری هنوز برایشان نیامده و یا آمده وهنوز کار به پایان نرسیده و به خانه بخت نرفته است به مدت یکماه بعد از هر نماز واجب بلافاصله بدون اینکه با کسی حرف بزند یک صلوات بفرستد و هفت مرتبه این آیه مبارکه را تلاوت کند
رَبِّ لا تَـذَرنی فَـرداً وَ اَنتَ خَیرُا لوارثـیـن (سوره انبیا آیه هشتاد نُه)
انشاءالله به زودی به خانه بخت می رود.
تذکر: در زمان خاصی که نماز نمی خوانند از خواندن آیه مبارکه خودداری فرمائید.

موفق باشی عزیزم مواظب زندگیت باش و انقد راحت به بازی نگیرش.

[papari]

الینا جان خیلی خیلی ممنونم از راهنماییات....
خیلی مفید بودن ممنونم از همتون... الان خیلی اروم تر شدم..همش فکر میکردم اگه واقعیت رو نگم بعدا مشکلی پیش بیاد و عذاب وجدان داشتم ولی الان خیلی آروم شدم.
خیلی سپاسگزارم از همه ی دوستان

[papari]

من از این خیلی ناراحتم که هیچ وقت دلم نمیخواست که رابطه برقرار کنم با اون پسره، چون به هیچ وجه این روابط جنسی در دوستی رو قبول ندارم و هیچ وقت میل به این کار نداشتم... ولی اون منو خام میکرد و مثه یه ابزار با من رفتار میکرد... بعضی از دخترها هستن که خودشون دوس دارن این روابط رو و حتی خودشون پیشنهاد میدن ولی من تمام سعیمو میکردم که این روابط برقرار نشه حتی سعی میکردم که نرم به دیدنش و دلتنگیمو سرکوب میکردم ولی نمیشد... خدارو شکر میکنم که تموم شد چون مطمئنم اگه باهاش ازدواج میکردم خوشبخت نمیشدم.. فقط ناراحتیم اینه که از سادگیم سوء استفاده میکرد و الا من به هیچ عنوان دوس نداشتم و ندارم این رابطه ها رو تو دوستی...

[تنهای همیشه محکوم]

برن گمشن خاک برسرای بی ناموس زندگی امثال من و تو بااین شرایط خیلی سخته منم مث توبدجورتنهام بخدادارم دق میکنم هرکسی هم که جریانموفهمیده عقب کشیده واین بیشتراذیتم میکنه حالاخوبه توبکارتتوداری .راستشو بگو چون اگه بخوای دروغ بگی یک عمر بدون ارامش وباعذاب وجدان زندگی خواهی کردامادرصورتی راستشو بگو که مجبورباشی بحرفی.چون تدلیس و دروغگویی دردین ما گناه و حرامه .تاجایی که میشه نگوچیزی.درحد ضرورت ازگذشتت بحرف.برای منم دعاکن گلم بخدا شرایط روحیم افتضاحه سه ساله توبه کردم اما هنوزم درگیرم نمیدونم خدافراموشم کرده یاتقدیره اماباید ساخت قوی باش گلم مث من روحیتونباز

[unknown00]

با عرض سلام و خسته نباشید..
من دختر 26 ساله ای هستم که دو ساله پیش با شخصی آشنا شدم..ایشون به قصد ازدواج با من آشنا شدن و خانواده ها در جریان بودن، ولی رضایت کامل نداشتم چون دور بودیم..
بعد از 11 ماه آشنایی گفت که خانواده ام مخالفت کردن و باید تموم کنیم.. در طی دوستی بعد از 8 ماه با کلی کلک و حیله منو مجبور کرد که باهاش رابطه جنسی داشته باشم و منم از روی سادگی و اینکه به هم میرسیم و کسی نیس که پاسخگوی نیاز جنسیش باشه قبول کردم تا یه حدی رو البته...خلاصه با کلی اعصاب خوردی و افسردگی که تا چندین ماه بعد از اتمام دوستی تونستم یه جورایی دیگه با خودم کنار بیام..
تو این دو سالی که این قضیه تموم شده 3 نفر به قصد ازداج جدی باهام آشنا شدن که هر کدوم بعد از اینکه صادقانه قضیه رو براشون گفتم بیخیالم شدن..2 تاشون که بعد از اینکه صادقانه بهشون گفتم کلی بد و بیراه بارم کردن و یه نفر که چند روزه پیش جریان رو براش گفتم فقط گفت کارخوبی کرد که راستشو گفتی و دیگه ما به درد هم نمیخوریم...البته من بعد از اون که با دو نفر قبل صادقانه برخورد کردم و واقعیت رو گفتم تصمیم گرفتم که دیگه در این مورد با کسی صادق نباشم ولی این شخص سوم اصرار داشت که من واقعیتارو بگم و حتی به من توهین میکرد که معذرت میخوام میگم بهم میگفت تو ادای تنگارو در میاری تو ************ داشتی و داری واسه من ادا در میاری و انقد جنگ اعصاب باهام داشت سر این قضیه که منم دلو زدم به دریا و واقعیت رو گفتم که نهایتا ترکم کرد اونم کسی که چند ماه بود که منو میخاست و بیخیالم نمیشد..الته منم دوسش داشتم ولی اصلی ترین اختلافمون همین مسئله بود و باورش نمیشد که پرده دارم و ************م تا حد بالا نبوده میگفت تو دروغ میگی...
تو رو خدا راهنماییم کنید صادقانه بودن درسته یا نه؟
من قبول دارم اشتباه کردم ولی هیچ کس نیس که تا حالا اشتباهی مرتکب نشده باشه، بالاخره پیش میاد... قضیه ای هم که واسه من پیش اومده از روی سادگی و خریتم بوده الان تکلیفم چیه؟
با خواستگار چطوری باید برخورد کرد؟
از تنهاییم رنج میبرم..2 ساله با کسی نیستم و این 3 مورد که گفتم همه در حد خیلی کم بوده و رابطه دوستی باهاشون نداشتم..

....

[unknown00]

همه اشتباه میکنن!! پیش میاد!!!
این دیگه چه توجیهی هست، قشنگ معلومه هم خدا رو میخوای هم خرما رو
یه کاری کردی، فرضا پشیمانی، چرا این توجیهات مسخره رو میاری؟ اشتباه کردن رو حق خودت میدونی؟ خب لطف کن وارد زندگی کسی نشو چون امکان داره زندگی بقیه رو تباه کنی با «حق» اشتباه کردنت
چه پر رو هم هستی تو، انگار کار خوبی هم کردی که برای کارت حدیث و آیه جور میکنی