نمایش نتایج: از 1 به 6 از 6

موضوع: میخواهم بجای مقایسه خودم با دیگران رشد کنم

922
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6888
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    4
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    میخواهم بجای مقایسه خودم با دیگران رشد کنم

    سلام
    ما دو سال هست که ازدواج کردیم. راستش من هیچ وقت نمی تونم خواسته هام رو به همسرم بگم یا حتی اگه بگم هم کسی نیستم که به خاطر رسیدن به خواسته هام بتونم به کسی زحمت بدم. الان 4 ساله که همدیگرو می شناسیم. دو سال عقد بودیم.
    ولی هیچ وقت پافشاری نکردم برای خواسته هام. و متاسفانه همه این ها رو گردن خودم میذارم. کلاٌ همیشه خودمو مقصر می دونم. به خاطر همین خودمو اون جایی نمی بینم که آرزوشو داشتم. تو آیندم دوست داشتم یه شخصیت علمی مستقل می خواستم ببینم که نشده تا الان. حتی الان که کارشناسی ارشد قبول شدم به خاطر هزینه هاش نمی خوام ادامه بدم. چون از این که کسی برام هزینه کنه بدم می آد. خلاصه از یه آدم شاد و تلاشگر و درسخون و مطرح تو زمینه تحصیل تبدیل شدم به یه آدم گریزون از جمع. چون می بینم کسایی که نصف منم هوش و عفت داشتن الان موقعیت خیلی بهتری نسبت به من دارن. این خیلی آزارم میده.
    ممنون میشم که کمکم کنید.
    خدا خیرتون بده.
    در ضمن کسی نیستم که ظاهر زندگی دیگران رو با باطن زندگی خودم مقایسه کنم. جسارتاٌ از این شعارها هم زیاد شنیدم هم زیاد بهش فک کردم و خودمو مرور کردم.

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : ممنون از وقتی که میذارید...

    نقل قول نوشته اصلی توسط ghasureh نمایش پست ها
    سلام
    ما دو سال هست که ازدواج کردیم. راستش من هیچ وقت نمی تونم خواسته هام رو به همسرم بگم یا حتی اگه بگم هم کسی نیستم که به خاطر رسیدن به خواسته هام بتونم به کسی زحمت بدم. الان 4 ساله که همدیگرو می شناسیم. دو سال عقد بودیم.
    ولی هیچ وقت پافشاری نکردم برای خواسته هام. و متاسفانه همه این ها رو گردن خودم میذارم. کلاٌ همیشه خودمو مقصر می دونم. به خاطر همین خودمو اون جایی نمی بینم که آرزوشو داشتم. تو آیندم دوست داشتم یه شخصیت علمی مستقل می خواستم ببینم که نشده تا الان. حتی الان که کارشناسی ارشد قبول شدم به خاطر هزینه هاش نمی خوام ادامه بدم. چون از این که کسی برام هزینه کنه بدم می آد. خلاصه از یه آدم شاد و تلاشگر و درسخون و مطرح تو زمینه تحصیل تبدیل شدم به یه آدم گریزون از جمع. چون می بینم کسایی که نصف منم هوش و عفت داشتن الان موقعیت خیلی بهتری نسبت به من دارن. این خیلی آزارم میده.
    ممنون میشم که کمکم کنید.
    خدا خیرتون بده.
    در ضمن کسی نیستم که ظاهر زندگی دیگران رو با باطن زندگی خودم مقایسه کنم. جسارتاٌ از این شعارها هم زیاد شنیدم هم زیاد بهش فک کردم و خودمو مرور کردم.
    به نظر من شما باید روی رک بودن و خجالتتون کار کنین و از گفتن حرف های که فکر میکنین شاید درست نباشه هیچ ترسی نداشته باشین ، زندگی رو زیاد سخت نگیرین سعی کنین یکم راحت باشین و بزارین کودک درونتون شادی کنه

  3. کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5704
    نوشته ها
    645
    تشکـر
    75
    تشکر شده 416 بار در 244 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ممنون از وقتی که میذارید...

    نقل قول نوشته اصلی توسط ghasureh نمایش پست ها
    سلام
    ما دو سال هست که ازدواج کردیم. راستش من هیچ وقت نمی تونم خواسته هام رو به همسرم بگم یا حتی اگه بگم هم کسی نیستم که به خاطر رسیدن به خواسته هام بتونم به کسی زحمت بدم. الان 4 ساله که همدیگرو می شناسیم. دو سال عقد بودیم.
    ولی هیچ وقت پافشاری نکردم برای خواسته هام. و متاسفانه همه این ها رو گردن خودم میذارم. کلاٌ همیشه خودمو مقصر می دونم. به خاطر همین خودمو اون جایی نمی بینم که آرزوشو داشتم. تو آیندم دوست داشتم یه شخصیت علمی مستقل می خواستم ببینم که نشده تا الان. حتی الان که کارشناسی ارشد قبول شدم به خاطر هزینه هاش نمی خوام ادامه بدم. چون از این که کسی برام هزینه کنه بدم می آد. خلاصه از یه آدم شاد و تلاشگر و درسخون و مطرح تو زمینه تحصیل تبدیل شدم به یه آدم گریزون از جمع. چون می بینم کسایی که نصف منم هوش و عفت داشتن الان موقعیت خیلی بهتری نسبت به من دارن. این خیلی آزارم میده.
    ممنون میشم که کمکم کنید.
    خدا خیرتون بده.
    در ضمن کسی نیستم که ظاهر زندگی دیگران رو با باطن زندگی خودم مقایسه کنم. جسارتاٌ از این شعارها هم زیاد شنیدم هم زیاد بهش فک کردم و خودمو مرور کردم.
    سلام

    ببینید عزیز اولا شمایی که داشتید درس میخواندید چرا ازدواج کردین و چرا به همسرتون نگفتید قصد ادامه تحصیل دارید!؟

    در ضمن نگاه شما به ازدواج و همسر و خودتون غلطه (پرنس وشاهزاده) در زندگی مشترک معمولا خواسته ها یکی هستند که هر دو زوج تلاش و همکاری و همیاری میکنند برای رسیدن به اهداف.

    به یک مشاور خوب خانم که متاهل باشند رجوع کنید

    که بتوانند کمکتان کنند.

    موفق باشید

  5. کاربران زیر از فرشاد1020 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6888
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    4
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ممنون از وقتی که میذارید...

    ممنون آقا رضا و در پاسخ آقا فرشاد بگم که ما اصلا شروع زندگی مون و نقطه تفاهم اصلی که داشتیم رو ادامه تحصیل هر دو تامون بود. ولی خوب بعدا یه سری خودخواهی هایی از طرف همسرم می بینم که اصلا نمی تونم تحمل کنم.گاهی می بینم شاید شرکتش از من مهم تره یا کلا موفقیت ها و شرایط خودش.

  7. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6266
    نوشته ها
    70
    تشکـر
    61
    تشکر شده 42 بار در 26 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : ممنون از وقتی که میذارید...

    عزیزم اینا دلیل نمیشه که شما بخاطرش از خواسته هات بگذری وهدفتو زیر پابذاری.اگه احساس میکنید چیزای دیگه واسش از شما مهمتره واز این شرایط ناراحتید پس چرا دارین کمکش میکنین ؟؟؟؟؟؟ شما با اینکارتون که خودتونو نادیده بگیرین و یه گوشه ساکت بشینین و هیچ اعتراضی در زمینه ی توجه به خودتون نداشته باشین ،در واقع دارین همسرتونو در راهی که داره میره همه جوره همراهی میکنین.پس خودتون چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ کی بفکر شما باشه؟؟؟؟؟؟

  8. کاربران زیر از TABASSOM1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6768
    نوشته ها
    45
    تشکـر
    18
    تشکر شده 21 بار در 14 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ممنون از وقتی که میذارید...

    عزیزم ب نظرم شما مغروری.شما باید خواسته هاتونو باهمسرت در میان بزاری تا ایشون برطرف کنن.یعنی ازدواج این وظیفه رو ایجاب میکنه از خواسته هات نگذر.انقد چیزی نخواستی شاید برای ایشون جا افتاده ک شما خواسته ای نداری و ایشونوظیفه ای

  10. کاربران زیر از دختر بارانی بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. ایسکمی
    توسط goliaa در انجمن سایر
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 12-17-2019, 05:23 PM
  2. پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 01-09-2019, 11:04 AM
  3. مقایسه مداوم خود با دیگران
    توسط ss75 در انجمن وسواس فکری - عملی
    پاسخ: 11
    آخرين نوشته: 02-06-2018, 12:21 AM
  4. مقایسه کردن
    توسط hanieh_tj در انجمن وسواس فکری - عملی
    پاسخ: 9
    آخرين نوشته: 06-22-2017, 10:18 PM
  5. سادیسم و مازوخیسم از دیدگاه اریک فروم
    توسط آرمان اسليو در انجمن روانشناسی جنسی
    پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 10-23-2015, 11:44 AM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد