نمایش نتایج: از 1 به 10 از 10

موضوع: مخالفت خانواده با ازدواج

1244
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6943
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    مخالفت خانواده با ازدواج

    با سلام دوستان
    نمی دانم از کجا شروع کنم اما کوتاه و مفید می گویم.
    دوست دارم ازدواج کنم الان 30 سالمه فوق لیسانس شکر خدا شاغلم و حقوقمم بد نیست. قبلنا که 25 سالم بود از یک دختر خانم خوشم اومد با خانواده مشورت کردم اما خانواده مخالفت کردن واقعا دلایلشون منطقی بود و بالاخره بنده هم پذیرفتم. چطور بگم یک جورایی روم نمیشه به خوانواده بگم می خوام ازدواج کنم هر زمان میام سر صحبت رو با کنم می گویند هادی زن می خواد چیکار الان داره راحت زندگیشو می کنه و از این حرفا واقعا دوستم ندارم دل پدر مادرمو بش************م شما می گید چه کنم؟

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5704
    نوشته ها
    645
    تشکـر
    75
    تشکر شده 416 بار در 244 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دوست دارم ازدواج کنم اما ....

    نقل قول نوشته اصلی توسط HADIRABETI نمایش پست ها
    با سلام دوستان
    نمی دانم از کجا شروع کنم اما کوتاه و مفید می گویم.
    دوست دارم ازدواج کنم الان 30 سالمه فوق لیسانس شکر خدا شاغلم و حقوقمم بد نیست. قبلنا که 25 سالم بود از یک دختر خانم خوشم اومد با خانواده مشورت کردم اما خانواده مخالفت کردن واقعا دلایلشون منطقی بود و بالاخره بنده هم پذیرفتم. چطور بگم یک جورایی روم نمیشه به خوانواده بگم می خوام ازدواج کنم هر زمان میام سر صحبت رو با کنم می گویند هادی زن می خواد چیکار الان داره راحت زندگیشو می کنه و از این حرفا واقعا دوستم ندارم دل پدر مادرمو بش************م شما می گید چه کنم؟

    سلام

    شما عزیز اول برو بزرگ شو بعدش دنبال همسر بگرد!!!!!!!!!!!!

    موفق باشی

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : دوست دارم ازدواج کنم اما ....

    منظور آقا فرشاد اینکه هر وقت تونستی ترس و خجالتو کنار بزاری و عینه یه مرد بری بگی که میخوای ازدواج کنی اون وقته بزرگ شدی

    شما هم خجالتو بزار کنار با این حس تو زندگیت دچار مشکل میشی ناسلامتی 30 سالتونه از چی خجالت میکشین و میترسین

  4. کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6459
    نوشته ها
    1,228
    تشکـر
    5,007
    تشکر شده 3,611 بار در 1,092 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : دوست دارم ازدواج کنم اما ....

    نقل قول نوشته اصلی توسط HADIRABETI نمایش پست ها
    با سلام دوستان
    نمی دانم از کجا شروع کنم اما کوتاه و مفید می گویم.
    دوست دارم ازدواج کنم الان 30 سالمه فوق لیسانس شکر خدا شاغلم و حقوقمم بد نیست. قبلنا که 25 سالم بود از یک دختر خانم خوشم اومد با خانواده مشورت کردم اما خانواده مخالفت کردن واقعا دلایلشون منطقی بود و بالاخره بنده هم پذیرفتم. چطور بگم یک جورایی روم نمیشه به خوانواده بگم می خوام ازدواج کنم هر زمان میام سر صحبت رو با کنم می گویند هادی زن می خواد چیکار الان داره راحت زندگیشو می کنه و از این حرفا واقعا دوستم ندارم دل پدر مادرمو بش************م شما می گید چه کنم؟
    سلام
    یعنی اگه بگین قصد اردواج دارین دل پدر مادرتون میشکنه؟!!
    دوست عزیز خجالتو بذار کنار، شما سی سالته! تا کی می خوای اینجور بی هدف ادامه بدی و منتظر اقدام بقیه بمونی؟
    اگه واقعا
    گفتنش اینقدر براتون سخته، به یه نفر دیگه، مثلا خواهری برادری فامیلی بگو که اونا برن به پدر مادرتون بگن


    سه حقیقت زندگی
    دنبالش نری ....... بدست نمیاری
    درخواست نکنی ..... جواب نمیگیری
    گامی برنداری ........ همیشه همینجایی
    امضای ایشان



  6. کاربران زیر از naghme بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6943
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دوست دارم ازدواج کنم اما ....

    دوست عزیز متاسفانه بعضی دوستان به جای راهنمایی توهین می کنند. اگر بنده مشکل نداشتم خوب نیاز به مشاوره رو در خودم احساس نمی کردم منم سوالم اینه چطور به این حس خجالت غلبه کنم؟ از طرفی ناگفته نماند گه گاهی هنوز به اون دختر خانمه که گفتم فکر می کنم شاید یه دلیلشم اون باشه که هنوز نتونستم کامل فراموشش کنم.

  8. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6938
    نوشته ها
    257
    تشکـر
    236
    تشکر شده 282 بار در 156 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : دوست دارم ازدواج کنم اما ....

    باسلام دوست عزیز
    بنظر من شما میتونی از دوستاتون که ازدواج کردن پیش خانوادتون صحبت کنید و بگید که چقدر خوشبختن.جوری که توجه خانوادتون به مجرد بودن شما جلب بشه.اینکه خجالت میکشید شاید باعث بشه مورد ملامت قرار بگیرید اما جو هر خانواده با دیگری متفاوته
    ازدواج یه کارپسندیده اس مطمءن باشید از ابراز این موضوع ب خانوادتون پشیمون نمیشین و به این روزاتون تو آینده میخندین

  9. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6943
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دوست دارم ازدواج کنم اما ....

    ممنون از پاسختون

  10. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5704
    نوشته ها
    645
    تشکـر
    75
    تشکر شده 416 بار در 244 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دوست دارم ازدواج کنم اما ....

    نقل قول نوشته اصلی توسط HADIRABETI نمایش پست ها
    دوست عزیز متاسفانه بعضی دوستان به جای راهنمایی توهین می کنند. اگر بنده مشکل نداشتم خوب نیاز به مشاوره رو در خودم احساس نمی کردم منم سوالم اینه چطور به این حس خجالت غلبه کنم؟ از طرفی ناگفته نماند گه گاهی هنوز به اون دختر خانمه که گفتم فکر می کنم شاید یه دلیلشم اون باشه که هنوز نتونستم کامل فراموشش کنم.
    مشاوره حضوری بگیرید.

    موفق باشید

  11. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6306
    نوشته ها
    50
    تشکـر
    34
    تشکر شده 19 بار در 10 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : دوست دارم ازدواج کنم اما ....

    شاید از راه شوخی هایی درمورد ازدواج با مادرتون بهشون بفهمونید حرفتون رو.مثلا داداش من به شوخی میگفت موهام سفید شد هیچکی بهم نگفت بابا...ازین دست شوخیا که کم کم حرف دلتون رو میفهمونه و خجالتتون هم رفته رفته ازبین میره.من البته فکر میکنم شرم حضوره نه خجالت
    امضای ایشان
    بد تا کردی
    چروک شدم..

  12. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : دوست دارم ازدواج کنم اما ....

    نقل قول نوشته اصلی توسط HADIRABETI نمایش پست ها
    دوست عزیز متاسفانه بعضی دوستان به جای راهنمایی توهین می کنند. اگر بنده مشکل نداشتم خوب نیاز به مشاوره رو در خودم احساس نمی کردم منم سوالم اینه چطور به این حس خجالت غلبه کنم؟ از طرفی ناگفته نماند گه گاهی هنوز به اون دختر خانمه که گفتم فکر می کنم شاید یه دلیلشم اون باشه که هنوز نتونستم کامل فراموشش کنم.
    برادر عزیز ما هیچ گونه قصد توهین به شما نداریم ، منظور ما این است که جواب تمام سوال هاتون پیش خودتونه

    امیدوارم این مطالب بدردتون بخوره


    نگاه اجمالی
    کمرویی مشکل پیچیده‌ای است که برای غلبه برآن باید از روشهای مختلف استفاده کرد. توصیه‌ها و تمریناتی که ارائه می‌شود، تنها زمانی می‌توانند ارزشمند باشند که تصمیم خود را نسبت به تغییر روش زندگی خود اتخاذ کرده باشید و در کنار آن به این اعتقاد داشته باشید که امکان تغییر وجود دارد. درواقع تا زمانی که اعتقادی به تغییرپذیری نداشته باشیم، تصور تغییر یافتن محال است. عنصر لازم دیگر شجاعت در عملکرد است. این یعنی از تغییر نترسیدن و به پیشواز تغییرات رفتن در جهت بهبود روش زندگی و داشتن زندگی بدون کمرویی.

    تغییر زندگی
    اگر دیگر نمی‌خواهید تحت عنوان وامانده اجتماعی به حیات خود ادامه دهید یا از دیدن اینکه ، کمرویی شدید مانع استفاده از فرصتهای خوب زندگی می‌شود، احساس ناراحتی می‌کنید، وقت آن است که همه چیز را تغییر دهید. چهارنوع تغییرات اساسی می‌باید انجام شود که عبارتند از:


    تغییر شیوه‌های فکری درباره خود و کمرویی
    تغییر نوع رفتارها
    تغییر درنحوه نگرش به عملکردها و شیوه‌های فکری افراد دیگر
    تغییر ارزشهای اجتماعی مربوط به کمرویی

    اعتقاد به تغییرپذیری
    اگر خواهان تغییر زندگی باشیم ولی اعتقاد به امکان تغییرپذیری نداشته باشیم، تغییر رفتاری و فکری اساسی در فرد بوجود نمی‌آید. بسیاری از افراد ، افسانه تغییر ناپذیربودن را پذیرفته‌اند و به تغییرات ایجاد شده با بدبینی می‌نگرند. مثلا می‌گویند ممکن است در مورد دیگران موثر باشد، ولی نمی‌تواند در من تغییر ایجاد کند. اما شواهد زیادی از این نتیجه گیری متضاد حمایت می‌کنند، که شخصیت و رفتار افراد در صورت تغییر موقعیت کاملا تغییر پذیرند. در واقع طبیعت انسان به نحو قابل توجهی انعطاف پذیر است و به سرعت خود را با چالشهای موجود در محیط منطبق می‌کند. انطباق پذیری با تغییرات محیطی در واقع تمام حیات و زندگی است.

    شجاع بودن
    بسیاری از نیروهای درونی ، ما را در جایی که قرار داریم، نگاه می‌دارند و مانع از حرکت ما در جهت عملی ساختن تواناییهای بالقوه‌مان می‌شوند. غلبه بر چنین مخالفان نیرومندی نیازمند داشتن تعهدی قوی از جانب افراد است. انجام تمرینات روزانه ده دقیقه‌ای در خلوت خانه کارساز نخواهد بود. در واقع برای کمرو نبودن باید تصمیم بگیرید، چه نوع انسان می‌خواهید باشید و آنگاه وقت و انرژی خود را در جهت جامه عمل پوشاندن به آنها صرف کنید.

    روشهای درمان کمرویی:

    شناخت خود: پس ازسالها زندگی با شخص خود بنظر می‌رسد که باید خودمان را به خوبی بشناسیم. در کمال تعجب باید گفت که فقط تعداد کمی ‌از افراد چنین هستند. ما انسانها برای شناخت واقعی خودمان وقت صرف نمی‌کنیم. تمرینهایی وجود دارند که افراد را قادر می‌سازند که افکار و احساسات خودشان را با نگاهی نزدیکتر و دقیقتر به تصویر بکشند. بعضی از آنها عبارتند از:


    برچسب زدن به خود : فهرستی از ده لغت ، عبارت و ویژگی شخصیتی که به بهترین شکل معرف شماست، تهیه کنید. سپس هر یک از این عبارات را یکبار خودتان و بار دیگر توسط بهترین دوستتان از یک تا ده نمره گذاری کرده توسط کلمات مثبت ، منفی و خنثی رتبه بندی کنید. رتبه بندی و نمره گذاری خود و دوستتان را با یکدیگر مقایسه کنید.


    یک ماه فرصت برای زندگی : فرض کنید، به یک بیماری لاعلاج دچار شده و فقط یک ماه فرصت زندگی کردن داشتید. این یک ماه را چگونه سپری می‌کردید؟ کجا می‌رفتید؟ دوست داشتید موقع مرگ چه کسی کنار شما باشد؟ دوست داشتید روی سنگ قبرتان چه چیزی نوشته شود؟

    درک کمرویی خود : اگر بتوانید علت کمرویی خود را مشخص کنید، عملکردتان اثر بخش‌تر خواهد بود. درک علل ، همبسته‌ها و پیامدهای کمروی دو فایده مهم دارد. اول آنکه زمینه را برای ارائه طرحی عقلانی جهت دخالت و مداوا آماده می‌کند. علاوه بر آن با تجزیه و تحلیل صریح ماهیت و ابعاد کمرویی‌ آن را ازحالت ذهنی خارج و به آن عینیت می‌بخشید. برای این شناخت باید به سوالات زیر پاسخ دهید.

    آیا خود را فرد کمرویی می‌دانید؟ به چه میزان؟ (از بینهایت کمرو تا فقط مختصری کمرو )
    علت یا علتهای کمرویی خود را مشخص کنید ( نظیر ترس از طردشدن ، عدم اطمینان به خود ، معلول بودن و ...)
    چه موقعیتهایی باعث بروز احساسات کمرویی در شما می‌شوند ( نظیر موقعیتهای اجتماعی ، گروهها ، جنس مخالف و … )
    موقع احساس کمرویی چه نشانه‌هایی در شما بروز می‌کند؟ ( علائم جسمانی ، افکار و احساسات و رفتارهای خود را موقع کمرویی مشخص کنید).
    پیامدهای منفی و مثبت کمرو بودن کدام هستند؟

    پرورش اعتماد به نفس : اعتماد به نفس (self-confidence) یعنی میزان ارزشی که به خودمان در مقایسه با دیگران قائل هستیم. افرادی که برای خویشتن ارزش مثبتی قائل هستند، احساس امنیت و آرامش خاطر بیشتری دارند. چنین افرادی به تقویت کنندههای اجتماعی و ستایشهای دیگران وابستگی ندارند. زیرا آموخته‌اند چگونه بهترین دوست خود و بزرگترین مشفق خویشتن باشند. در مقابل افرادی که از اعتماد به نفس پایینی برخوردار هستند، معمولا منفعل تر ، ترغیب پذیرتر و دارای محبوبیت کمتر هستند. این افراد نسبت به انتقاد منفی به شدت حساس هستند و فکر می‌کنند که این انتقاد ناشایستگی آنان را ثابت می‌کند. تحقیقات مختلف همبستگی معنی داری را بین کمرویی و اعتماد به نفس پایین گزارش کرده‌اند. بدین معنی که زمانی که کمرویی شدید است، اعتماد به نفس نیز پایین است و زمانی که اعتماد به نفس بالایی وجود دارد، کمرویی از صحنه حذف می‌شود.

    آموزش مهارت اجتماعی : لازم است، به افراد کمرو مهارتهای اجتماعی آموزش داده شود تا از دستور العملهای ساده و مستقیم ویژه‌ای برای تغییر الگوهای رفتاری خود جهت دریافت پاداشهای اجتماعی بیشتر استفاده کنند. در این زمینه لازم است آنها مطالبی را فرا بگیرند، تمرین کنند، تشویق شوند و روشهایی که آنها را از نظر جسمانی و اجتماعی جالب توج تر می‌کند، فرا بگیرند. بخش اعظم این روشها تحت عنوان جرات آموزی (Assertive Training) ارائه می‌شوند. برخی از این روشها شامل آموزش لباس پوشیدن و آراستگی ظاهر ، شروع یک گفتگو ، آموزش گفتگو با افراد ناشناس ، آموزش گوش کردن فعال ، آموزش نه گفتن است.

    حتماً موفق میشین

  13. 2 کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. وابستگی عاطفی
    توسط bibihalime در انجمن عوامل استرس زای شدید
    پاسخ: 18
    آخرين نوشته: 11-09-2014, 04:43 PM
  2. عشق دختر به دختر
    توسط bibihalime در انجمن تیپ های شخصیتی بیمارگونه
    پاسخ: 3
    آخرين نوشته: 08-31-2014, 01:12 AM
  3. یکی رو دوست داشتم.........
    توسط behnamr در انجمن عشق و دوست داشتن
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 08-20-2014, 03:56 PM
  4. حاضر جوابی کردن و دفاع کردن رو خیلی دوست ندارم
    توسط mahya.k در انجمن عصبانیت و پرخاشگری
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 11-30-2013, 11:26 AM
  5. باباي دوست داشتني من!
    توسط R e z a در انجمن روانشناسی کودک و نوجوان
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 11-26-2013, 12:35 AM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد