بازنشستگي هم مشكلات اقتصادي به همراه ميآورد و هم مشكلات رواني. دكتر آرش ميرابزاده، روانپزشك و استاديار دانشگاه اعتقاد دارد جنبه اقتصادي بازنشستگي هم براي خود سالمند و هم براي جامعه او از اهميت فوقالعادهاي برخوردار است.
شما بازنشسته نميشويد. هرگز. اگر ميخواهيد سالم، تندرست و با نشاط باشيد دور بازنشستگي را خط بكشيد.
اين جملات را از پدربزرگ عزيز 4 نوه، صادقمروي بشنويد و عمل كنيد. او يك كارگر بازنشسته است كه بعد از بازنشستگي يك كارگاه كوچك براي خودش راهاندازي كرده و چندان كه خسته و فرسوده نشود در اين كارگاه آنچه را در دوران كارگري خود آموخته و او را به استادكاري زبده در زمينه تراشكاري بدل ساخته به شاگردانش ميآموزد. آنها خود مغازه را ميچرخانند. كار پدربزرگ خيلي سبكتر شده است، ولي وقتي بعد از عمري كارگري حالا بادي به غبغب مياندازد و ميگويد حالا خودم صاحبكارم و 6 نفر ديگر را هم نان ميدهم ميفهميم چرا ميگويد اگر ميخواهيد با نشاط باشيد بايد هرگز بازنشسته نشويد.
او از اين كارگاه درآمد خوبي دارد. حقوق بازنشستگياش هم هست و همسرش هم از همه چيز راضي است. آقا صادق براي همسرش هفتهاي يك روز مستخدم ميآورد تا كارهاي خانه را انجام دهد و از درد كمر ننالد. اين زن و شوهر هر 6 ماه يك بار براي معاينه عمومي نزد پزشك ميروند و سعي ميكنند هيچ بيمارياي آنها را شوكه نكند و براي همه چيز آمادگي داشته باشند.
به قول خودش عمر و روزي دست خداست و ما فقط ميتوانيم تا قدرت داريم تلاش كنيم. اين سالمند 70 ساله از تلاش خود راضي است.
بازنشستگي و اقتصاد
بازنشستگي هم مشكلات اقتصادي به همراه ميآورد و هم مشكلات رواني. دكتر آرش ميرابزاده، روانپزشك و استاديار دانشگاه اعتقاد دارد جنبه اقتصادي بازنشستگي هم براي خود سالمند و هم براي جامعه او از اهميت فوقالعادهاي برخوردار است. در بسياري از سالمندان فقير، نگراني در خصوص پول و چگونگي گذراندن زندگي خود به يك اشتغال ذهني دائم بدل ميشود كه با كسب لذت آنها در زندگي تداخل دارد، اين نقصان در بنيه مالي، از يك طرف مراقبت جسمي مناسب و درمان اختلالات جسمي را با مشكل روبهرو ميكند و از طرف ديگر با ايجاد استرسهاي ذهني و از ميان بردن يا تضعيف اعتماد به نفس چرخه معيوب خطرناكي از مسائل رواني را به وجود ميآورد.
گفتوگو با چند بازنشسته مؤيد اين نكته است. نادر قاسمي بازنشسته يك اداره دولتي است. او ميگويد: برخي از ادارات بيمههاي تكميلي مناسبي دارند، اما بيمه تكميلياي كه ما داريم خدمات كمي را در بر ميگيرد. از حقوق من نيز در زمان بازنشستگي اضافه كاري و برخي مزاياي ديگر حذف شده است كه آن را تقريبا به نصف كاهش داده است. با اين حقوق كم و بچههايي كه حالا ديگر خيلي دير ازدواج ميكنند و تا بتوانند تحصيل ميكنند و برخلاف تصور عموم تحصيل حتي تا مرحله دانشگاه اصلا رايگان نيست نميدانم بايد كم و كسريها را از كجا جبران كنم.
محمود ـ ش نيز كارگري بازنشسته است كه معتقد است حقوق بازنشستگي با اين افزايش قيمتها و خدمات پزشكي كفاف زندگي را نميدهد. او 65 سال سن دارد و ميگويد: وقتي كه پير ميشويم بيماري مدام در راه است؛ دندانهاي خراب، معده و رودههاي مشكلدار، اعصاب بههم ريخته و قلب ضعيف. تولدها، زايمانها، عروسيها، كادوهاي رنگ و وارنگي كه بايد بگيريم و خيلي چيزهاي ديگر. اگر خودم را به آب و آتش نزنم اين همه مخارج را از كجا بايد جور كنم. كار براي بازنشستهها هم كه مثل بيگاري است. كار زياد با مزد كم و بدون مزايا. اگر شما جاي من بوديد حالتان چطور بود؟
بازگشت بازنشستهها
بازنشستگي اگر به دلخواه و قابل پيشبيني باشد ميتواند توأم با لذت و افزايش اعتماد به نفس شود، ولي اگر در زمان بازنشستگي مطابق شأن و منزلت سالمند با او رفتار نشود بازنشسته احساس درماندگي ميكند و رو به فرسودگي ميرود. او احساس عزت نفس و كنترل را از دست ميدهد و خود را به افسردگي ميسپارد. در هر حال بايد به اين نكته توجه داشت كه يك فرد سالمند بازنشسته در گذشته فردي مفيد و فعال براي جامعه بوده و دين خود را ادا كرده است.
به اعتقاد دكتر ميرابزاده، روانشناس و استاد دانشگاه بايد با سالمند به عنوان يك عضو ارشد در اجتماع برخورد كرد كه منبعي از تجارب سالهاي كاري است و ميتواند بازوي مشاورهاي خوبي براي شاغلان جوان باشد نه اين كه با او به عنوان فردي غير مفيد و از كار افتاده و خداي نكرده سربار جامعه رفتار كرد. اين كارشناس ميافزايد: خيلي از اوقات با اشتغال مجدد اين افراد در كارهاي سبكتر و به صورت نيمهوقت ميتوان اعتماد به نفس درهم شكسته سالمندان بازنشسته را ترميم كرد و آنها را از تنهايي در آورد و با پذيرفتن ناتواناييهاي طبيعي خود و به كاربردن توانمنديهاي موجود، ميتواند غبار افسردگي را از چهرهاش پاك كند.
بازنشسته و كانونهاي اجتماعي
نرگس سليماني را در يك كانون سالمندي ميبينم كه مشغول فراگيري نقاشي است. او ميگويد: همه چيزي كه ما ميخواهيم در آوردن پول نيست. برخي سالمندان چيزهايي براي آموزش به ديگران دارند و برخي ديگر دوست دارند چيزهايي ياد بگيرند. اين افراد ميتوانند در كانونها با هم در تعامل باشند و ضمن اينكه از تنهايي درميآيند فعاليت مفيد وگروهي انجام دهند.
وي ميافزايد: كانونهاي سالمندي و گروههاي خيريه براي سالمنداني كه دغدغه مالي ندارند و دوست دارند از نظر اجتماعي فعال باقي بمانند بهترين گزينه است.
دكتر ميرابزاده نيز توصيه ميكند: براي رهايي از عوارضي چون تنهايي، افسردگي و... در سالمندان بازنشسته تماس بيشتر با اعضاي خانواده، راه مناسبي است. آنان ميتوانند ساعات تنهايي و بيكاري روزانه را با شركت در اجتماعات مخصوص سالمندان پر كنند. در اين اجتماعات نه تنها ساعات بيكاري فرد سالمند پر ميشود، بلكه احساس مفيد بودن به وجود ميآيد و اين باعث بالا بردن و بالا نگهداشتن قدر و منزلت سالمند ميشود.
تمام كارشناسان اين نكات را تاييد ميكنند، اما هنوز زيرساختهاي كافي براي بهرهمندي از توان سالمندان در كشور وجود ندارد.
گرچه براي اين نياز در شهر تهران تدابيري توسط شهرداري انديشيده شده است اما هنوز كافي نيست. گسترش اين كانونها در تمامي شهرها ميتواند به ارتقاي روحيه و سلامت سالمندان كمك كند و حتي فضاي ورزشي و فرهنگي مناسبي نيز براي آنان پديد آورد.
هريك از اين كانونها ميتوانند بانك اطلاعاتي تشكيل دهند كه توانمنديها و حتي ميزان رغبت سالمندان در سرمايهگذاري براي گروه سني خودشان را مشخص كند. اين سرمايهگذاري ميتواند مالي يا تخصصي و با صرف وقت براي كمك به آموزش ديگران باشد.
همچنين در اين بانكهاي اطلاعاتي تمامي نقاط ضعف و قوت سالمندان بايد جمعآوري شود تا نيازها و توانمنديها و خلأهاي موجود در توانمندسازي و بهداشت آنان به صورت محلي و منطقهاي كاملا مشخص شود. اين كار به هدفمندساختن تخصيص امكانات و استفاده از ظرفيتهاي سالمندان كمك قابل توجهي ميكند.