نوشته اصلی توسط
mahsa42
پذیرش مرگ عزیزان به عنوان یك واقعیت می تواند احساس بهتری به ما بدهد...
اینكه مرگ، مرحله ای از تحول و تكامل زندگی بشر است و اینكه عزیز از دست رفته، از بین نرفته و نابود نشده ...
بلكه زندگی و مأموریت او در این جهان خاكی به پایان رسیده! و... می تواند نمونه های خوبی برای این منظور باشد...
پذیرش و احساس خوبی كه این خانم نسبت به مرگ مادرش پیدا كرده بود سبب شده بود ...
كه همیشه خاطرات خوب و مشتركش را با مادرش، مرور كند. درباره او صحبت می كند و با گریه كردن ودعا كردن برای او به آرامش مطلوبی می رسد...
گریه كردن و برون ریزی عاطفی در روزها و هفته های اول بسیار مفید و مؤثر است...
عده ای از روانشناسان گریه را برای ترمیم غم و ناله را برای تسكین آن، مفید می دانند...
هرگز با غم تنها نمانید!! یكی از راههای مؤثر در این زمینه تقسیم غم با دیگران است...
بار غم را به تنهایی به دوش نكشید و غم را در درونتان زندانی نكنید. غم را بیان كنید و اجازه بدهید دیگران نیز با شما همدردی كنند...
مراسم ترحیم بهترین فرصت برای دوستان و بستگان است تابه غم و اندوه یكدیگر توجه كرده و از هم حمایت كنند...
مجالس تذكر از روشهای سنتی خوبی است كه علاوه بر جنبه مذهبی، جنبه حمایتی و درمانی برای بازماندگان دارد ...
و با تكرار و در نهایت پایان این مجالس، غم و اندوه نیز كم كم كاهش پیدا می كند.گفت وگو و بیان احساسات از شدت غم می كاهد...
اگرچه مشكل است، اما هر قدر كه بتوانند درباره فرد متوفی صحبت كنند و احساسات خود را بروز دهند، بیشتر تسكین می یابند...
فردی كه درباره غم خود صحبت می كند، در واقع آن را از درون به بیرون می كشد و سبك می شود...
اما همه اینها باید روال عادی خودش را داشته باشد و حالت افراطی به خود نگیرد...
در صورت شدت تألمات روحی؛ روان درمانی و درمان پزشكی توصیه می شود...
افسردگی سوگ نباید بیش از دوماه طول بكشد و به همان شدت روزهای اول باشد...
از این رو مشاوره و در صوت نیاز، درمان دارویی از آسیب های احتمالی بعدی می كاهد...
بازگشت به وضعیت عادی؛ دوره های فامیلی، فعالیت های هنری، شركت و حضور در انجمن های خیریه...
سفرهای زیارتی و تفریحی و گردشی در طبیعت برای بازگشت به وضعیت عادی و سازگاری با شرایط به وجود آمده، بسیار یاری دهنده است...