نمایش نتایج: از 1 به 7 از 7

موضوع: ترس از دست دادن عزیزانم

2906
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2014
    شماره عضویت
    2809
    نوشته ها
    27
    تشکـر
    35
    تشکر شده 10 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    ترس از دست دادن عزیزانم

    سلام دوستان عزیز
    من یه مشکل خیلی بزرگ دارم : اینکه همیشه ناراحتم هرچند میخندم اما ته دلم همیشه یه بغض دارم که با یه تلنگر ساده میشکنه و اشکام لبریز میشن
    همیشه احساس میکنم دارم عزیزانم رو از دست میدم و بابتش خیلی ناراحتم و همیشه اشک تو چشمامه
    حدود 8 ماه پیش دوتا از پسرداییم ها رو از دست دادم هردوتاشون برادر بودن از اون موقع خیلی ناراحتم لحظه ای نیست که بهشون فکر نکنم .
    هرچقدرم براشون قرآن میخونم و فاتحه میفرستم فایده نداره
    به خودم قول دادم که دیگه سر مزارشونم نرم و الان فقط اینطور دلمو تسکین میدم که هیچ اتفاقی نیفتاده و همه چیز مثله قبله اما نیست
    دیگه از گول زدن خودم خسته شدم چکار کنم؟؟؟

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3829
    نوشته ها
    1,254
    تشکـر
    954
    تشکر شده 1,186 بار در 691 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : همیشه غمگینم

    پذیرش مرگ عزیزان به عنوان یك واقعیت می تواند احساس بهتری به ما بدهد...

    اینكه مرگ، مرحله ای از تحول و تكامل زندگی بشر است و اینكه عزیز از دست رفته، از بین نرفته و نابود نشده ...

    بلكه زندگی و مأموریت او در این جهان خاكی به پایان رسیده! و... می تواند نمونه های خوبی برای این منظور باشد...

    پذیرش و احساس خوبی كه این خانم نسبت به مرگ مادرش پیدا كرده بود سبب شده بود ...

    كه همیشه خاطرات خوب و مشتركش را با مادرش، مرور كند. درباره او صحبت می كند و با گریه كردن ودعا كردن برای او به آرامش مطلوبی می رسد...

    گریه كردن و برون ریزی عاطفی در روزها و هفته های اول بسیار مفید و مؤثر است...

    عده ای از روانشناسان گریه را برای ترمیم غم و ناله را برای تسكین آن، مفید می دانند...

    هرگز با غم تنها نمانید!! یكی از راههای مؤثر در این زمینه تقسیم غم با دیگران است...

    بار غم را به تنهایی به دوش نكشید و غم را در درونتان زندانی نكنید. غم را بیان كنید و اجازه بدهید دیگران نیز با شما همدردی كنند...

    مراسم ترحیم بهترین فرصت برای دوستان و بستگان است تابه غم و اندوه یكدیگر توجه كرده و از هم حمایت كنند...

    مجالس تذكر از روشهای سنتی خوبی است كه علاوه بر جنبه مذهبی، جنبه حمایتی و درمانی برای بازماندگان دارد ...

    و با تكرار و در نهایت پایان این مجالس، غم و اندوه نیز كم كم كاهش پیدا می كند.گفت وگو و بیان احساسات از شدت غم می كاهد...

    اگرچه مشكل است، اما هر قدر كه بتوانند درباره فرد متوفی صحبت كنند و احساسات خود را بروز دهند، بیشتر تسكین می یابند...

    فردی كه درباره غم خود صحبت می كند، در واقع آن را از درون به بیرون می كشد و سبك می شود...

    اما همه اینها باید روال عادی خودش را داشته باشد و حالت افراطی به خود نگیرد...

    در صورت شدت تألمات روحی؛ روان درمانی و درمان پزشكی توصیه می شود...

    افسردگی سوگ نباید بیش از دوماه طول بكشد و به همان شدت روزهای اول باشد...

    از این رو مشاوره و در صوت نیاز، درمان دارویی از آسیب های احتمالی بعدی می كاهد...

    بازگشت به وضعیت عادی؛ دوره های فامیلی، فعالیت های هنری، شركت و حضور در انجمن های خیریه...

    سفرهای زیارتی و تفریحی و گردشی در طبیعت برای بازگشت به وضعیت عادی و سازگاری با شرایط به وجود آمده، بسیار یاری دهنده است...
    امضای ایشان
    خدا آن حس زيباييست كه در تاريكي صحرا
    زمانيكه هراس مرگ ميدزدد سكوتت را
    يكي همچون نسيم دشت مي گويد
    كنارت هستم اي تنها...


  3. کاربران زیر از mahsa42 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2014
    شماره عضویت
    2809
    نوشته ها
    27
    تشکـر
    35
    تشکر شده 10 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : همیشه غمگینم

    نقل قول نوشته اصلی توسط mahsa42 نمایش پست ها
    پذیرش مرگ عزیزان به عنوان یك واقعیت می تواند احساس بهتری به ما بدهد...

    اینكه مرگ، مرحله ای از تحول و تكامل زندگی بشر است و اینكه عزیز از دست رفته، از بین نرفته و نابود نشده ...

    بلكه زندگی و مأموریت او در این جهان خاكی به پایان رسیده! و... می تواند نمونه های خوبی برای این منظور باشد...

    پذیرش و احساس خوبی كه این خانم نسبت به مرگ مادرش پیدا كرده بود سبب شده بود ...

    كه همیشه خاطرات خوب و مشتركش را با مادرش، مرور كند. درباره او صحبت می كند و با گریه كردن ودعا كردن برای او به آرامش مطلوبی می رسد...

    گریه كردن و برون ریزی عاطفی در روزها و هفته های اول بسیار مفید و مؤثر است...

    عده ای از روانشناسان گریه را برای ترمیم غم و ناله را برای تسكین آن، مفید می دانند...

    هرگز با غم تنها نمانید!! یكی از راههای مؤثر در این زمینه تقسیم غم با دیگران است...

    بار غم را به تنهایی به دوش نكشید و غم را در درونتان زندانی نكنید. غم را بیان كنید و اجازه بدهید دیگران نیز با شما همدردی كنند...

    مراسم ترحیم بهترین فرصت برای دوستان و بستگان است تابه غم و اندوه یكدیگر توجه كرده و از هم حمایت كنند...

    مجالس تذكر از روشهای سنتی خوبی است كه علاوه بر جنبه مذهبی، جنبه حمایتی و درمانی برای بازماندگان دارد ...

    و با تكرار و در نهایت پایان این مجالس، غم و اندوه نیز كم كم كاهش پیدا می كند.گفت وگو و بیان احساسات از شدت غم می كاهد...

    اگرچه مشكل است، اما هر قدر كه بتوانند درباره فرد متوفی صحبت كنند و احساسات خود را بروز دهند، بیشتر تسكین می یابند...

    فردی كه درباره غم خود صحبت می كند، در واقع آن را از درون به بیرون می كشد و سبك می شود...

    اما همه اینها باید روال عادی خودش را داشته باشد و حالت افراطی به خود نگیرد...

    در صورت شدت تألمات روحی؛ روان درمانی و درمان پزشكی توصیه می شود...

    افسردگی سوگ نباید بیش از دوماه طول بكشد و به همان شدت روزهای اول باشد...

    از این رو مشاوره و در صوت نیاز، درمان دارویی از آسیب های احتمالی بعدی می كاهد...

    بازگشت به وضعیت عادی؛ دوره های فامیلی، فعالیت های هنری، شركت و حضور در انجمن های خیریه...

    سفرهای زیارتی و تفریحی و گردشی در طبیعت برای بازگشت به وضعیت عادی و سازگاری با شرایط به وجود آمده، بسیار یاری دهنده است...
    ممنونم بابت راهنمایی
    نمیتونم غم و ناراحتیم رو با کسی تقسیم کنم همسرم از من ناراحت تره و میترسم با اون حرف بزنم مبادا ناراحت تر بشه و بیشتر دارم نقش یه روحیه دهنده رو برای همسرم بازی میکنم و هر وقت ناراحت میشه بهش دلداری میدم
    از خانواده خودمم دورم ما تو یه شهریم اونا یه شهر دیگه فامیلامونم همینطور
    دوست صمیمی و نزدیک هم ندارم که بتونم باهاش صحبت کنم
    خلاصه واقعا از تو داغونم و هیچ کس باورم نمیکنه
    امضای ایشان
    من عاشق هنر بودم ...دیروز به جبر پدر و مادرم مهندس شدم امروز به جبر چشم هایت شاعرهمیشه میگفت جبر یک روز به کارت می آیدروح معلم ریاضیم شاد .

  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5704
    نوشته ها
    645
    تشکـر
    75
    تشکر شده 416 بار در 244 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : همیشه غمگینم

    نقل قول نوشته اصلی توسط yohana نمایش پست ها
    سلام دوستان عزیز
    من یه مشکل خیلی بزرگ دارم : اینکه همیشه ناراحتم هرچند میخندم اما ته دلم همیشه یه بغض دارم که با یه تلنگر ساده میشکنه و اشکام لبریز میشن
    همیشه احساس میکنم دارم عزیزانم رو از دست میدم و بابتش خیلی ناراحتم و همیشه اشک تو چشمامه
    حدود 8 ماه پیش دوتا از پسرداییم ها رو از دست دادم هردوتاشون برادر بودن از اون موقع خیلی ناراحتم لحظه ای نیست که بهشون فکر نکنم .
    هرچقدرم براشون قرآن میخونم و فاتحه میفرستم فایده نداره
    به خودم قول دادم که دیگه سر مزارشونم نرم و الان فقط اینطور دلمو تسکین میدم که هیچ اتفاقی نیفتاده و همه چیز مثله قبله اما نیست
    دیگه از گول زدن خودم خسته شدم چکار کنم؟؟؟
    سلام

    شما افسردگی دارید حتما مشاوره بگیرید و شاید با تشخیص شدت بیماری دارو هم بخواید.

    الان برید بهتر از فرداست چون افسردگی دقیقا مثل تار عنکبوت عمل میکنه

    موفق باشید

    لطفا نقل قول کنید.سپاس

  6. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2014
    شماره عضویت
    2809
    نوشته ها
    27
    تشکـر
    35
    تشکر شده 10 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : همیشه غمگینم

    نقل قول نوشته اصلی توسط فرشاد1020 نمایش پست ها
    سلام

    شما افسردگی دارید حتما مشاوره بگیرید و شاید با تشخیص شدت بیماری دارو هم بخواید.

    الان برید بهتر از فرداست چون افسردگی دقیقا مثل تار عنکبوت عمل میکنه

    موفق باشید

    لطفا نقل قول کنید.سپاس
    با خانواده و همسرم در میون گذاشتم که مشاوره بگیرم اما مخالفت کردن
    خودمم جایی رو سراغ ندارم بخاطر همین به اینجا رو اوردم
    امضای ایشان
    من عاشق هنر بودم ...دیروز به جبر پدر و مادرم مهندس شدم امروز به جبر چشم هایت شاعرهمیشه میگفت جبر یک روز به کارت می آیدروح معلم ریاضیم شاد .

  7. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5704
    نوشته ها
    645
    تشکـر
    75
    تشکر شده 416 بار در 244 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : همیشه غمگینم

    نقل قول نوشته اصلی توسط yohana نمایش پست ها
    با خانواده و همسرم در میون گذاشتم که مشاوره بگیرم اما مخالفت کردن
    خودمم جایی رو سراغ ندارم بخاطر همین به اینجا رو اوردم
    اگر دل درد هم داشتین همین جواب رو میدادن>>>؟؟؟!!!

    اینجا جواب نمیگیرین عزیز

    حداقل مشاوره تلفنی میخواین

    نقل قول کنید لطفا

  8. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : همیشه غمگینم

    اندوه ما در غم از دست دادن ان عزیز بزرگوار در واژه ها نمیگنجد تنها میتوانیم از خداوند برایتان صبری عظیم و برای آن مرحوم روحی شاد و آرام طلب کنیم

    غم آخرتون باشه

  9. 2 کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. ترس از دست دادن عزیزان
    توسط naghme1365 در انجمن اضطراب
    پاسخ: 4
    آخرين نوشته: 10-22-2015, 11:43 AM
  2. *** روش کنار آمدن با غم از دست دادن عزیزان ***
    توسط mahsa42 در انجمن دنیای روانشناسی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 06-25-2014, 03:14 PM
  3. راهکارهای مقابله با غم و اندوه از دست دادن عزیزان
    توسط Artin در انجمن روانشناسی شغلی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 12-27-2013, 02:38 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد