برخي آن را عادي ميدانند و برخي معتقدند بيزاري از ناهمانند( Unlike ) در وجود انسان نهفته است . اگر اين ريشه پيشداوري باشد كاملا نسبي است چون تعاولهاي بين نژادي بسيار گسترده است چون در كودكان پيشداوري وجود ندارد بايد گفت كه پيشداوري اكتسابي است از يادگيري اجتماعي ناشي ميشود .
1– مفهوم پيشداوري و انواع آن
1 – 1. ماهيت پيشداوري و تبعيض ( Discrimination )
پيشداوري : پيشداوري قضاوت زود هنگام پندار يا احساسي ويژه نسبت به يك موضوع است كه معمولا قبل از جمع آوري و بررسي اطلاعات لازم پدپد ميآيد و بر شواهد ناكافي ، يا خيالي مبتني است . ( كلاين برگ 1968 ) . پيشداوري ممكن است ثبت باشد يا در مورد اشياء اشخاص يا اماكن باشد .
پيشداوري نسبت به گروههاي اجتماعي معمولا به صورت نگرش در ميآيد و نگرش به عنوان طرح ذهني عمل ميكند . اين طرحها چهارچوبهايي شناختياند كه تفسير و يادآوري اطلاعات را سازماندهي ميكنند . به همين جهت افرادي نسبت به ديگران پيشداوري ميكنند اطلاعات هماهنگ با ديدگاههاي خويش را بيش تر مورد توجه قرار ميدهند و به ياد ميسپارند همچنين افراد دچار پيشداوري نسبت به اعضاي آن گروه احساس منفي دارند . احساسات و عواطف از خصوصيات مربوط به موضوع نگرش است .
قصورات قالبي : تصورات قالبي مجموعهاي از چهارچوب هاي شناختي است كه مشتمل بر شناختها وباورهايي راجع به گروه هاي اجتماعي خاص است . اين تصورات نقش سيانبرهاي ذهني راايفا ميكند . در مواقعي به آن روي ميآوريم كه تصورات شناختي ما محدود است . پس نخستين عنصر پيشداوري تصور قالبي است .
تبعيض : پيشداوري معمولا به صورت رفتار تبعيض آميز بروز ميكند . البته هر نگرشي تبديل به رفتار نميشود . بنابراين كساني كه با محدوديت اجتماعي يا ترس از انتقام يا ... مواجهند نظر خود را ابراز نميكنند . همچنين كساني از رفتار تبعيض آميز احساس گناه ميكنند .
1 – 2 . انواع پيشداوري :
الف ) پيشداوري و تعصبات قومي و ديني : يكي از قديميترين منبع اختلاف كه پيشداوري ، تعصب شديد و تبعيض ناروا به دنبال داشته ، عقايد ديني و مذهبي بوده است . طرفداران به اديان در مقابل مذهب مقابل ، تصورات قالبي منفي شديدي دارند كه موجب پيشداوري نسبت به آنها شده و زمينه اختلاف را فراهم مكند . مثلا از جمله پيشداوري هايي كه نهضت انبيا با آن روبرو ميشوند . اين بود هر فكر جديد كه آراي گذشتگان را ابطال كند نادرست است .
ب ) پيشداوري جنسي : با زنان كه نيمي از جمعيت زنان را تشكيل ميدادند مانند اقليت برخورد ميشد و به خاطر برخي تصورات قالبي از برخي مزاياي اجتماعي محروم ميشوند . دورهاي انسانيت آنها زير سؤال رفته است . اين پيشداوري از همه انواع آن فراگيرتر است.
تصورات قالبي جنس ( Gender Steretyr ) : هسته شناختي تبعيض جنسي( Sexism) تصورات قالبي جنسي است . تصورات قالبي نسبت به زنان پايدار تر و منفي تر است قالبا مردان را داراي صفات مطلوبتر مثل قاطعيت و قوت و ... ميدانند و زنان را داراي صفات نامطلوب مثل انفعال و سلطه پذيري . البته تفاوت بين زن و مرد وجود دارد ولي برخي از اين تصورات نسبت به زنان غير واقع و افراطي است .
موانع پيشرفت زنان :
- نقش انتظارات : يكي از موانع پيشرفت زنان انتظارات خود آنان است . زنان از زندگي حرفهاي انتظارات پايين تري دارند . يافتههاي پژوهشي موارد زير را دخيل ميداند .
- آنها مايلند بيشتر با خانواده باشند براي همين حقوق كمتري را خواستارند .
- آنها كمتر به مزاياي شغلي اهميت ميدهند .
- گرايش زان براي مقايسه خود با همجنسان چون غالا زنان كمتر حقوق ميگيرند براي همين نتيجه ميگيرند عملكرد آنها ضعيف نيست .
- نقش اعتماد به نفس : زنان در كسب موفقيت اعتماد به نفس كمتري دارند و كمتر براي كسب آن جسارت به خرج ميدهند .
- نقش آزاد جنسي : يكي از موانع آزاد جنسي در محيط كار است .
1 – 3 . روي آورد تعاليم اسلام به پيشداوري جنسي :
1 – بسياري از صاحب نظران معتقدند قوانين بشري بايد از سوي خداوند ، بيان شود ، در مورد حدود فعاليت زنان در اجتماع در اسلام تفاوتهاي عمدهاي با مرد وجود دارد . يعني تلاشهاي بينالمللي براي در جهت تساوي زن و مرد با اسلام در تعارض است .
2 – نقش زنان در خانواده و وظايف مادري و همسري كه زنان معمولا قادر به جمع آن با فعاليتهاي اجتماعي نيستند .
3 – سئله فاف كه حضور زنان را محدود ميكند . همچنين جو ناسالم و مشكلات اخلاقي در غرب صاحب نظران مسلمان را نسبت به حضور زنان در اجتماع بد بين كرده است . اگر نظر اسلام دربارۀ زن را بخواهيم بررسي كنيم بايد توجه كنيم كه اسلام در شرايط بدي از لحاظ نگرش به زن ظهور كرد . اسلام در آن شرايط تساوي زن و مرد را در انسانيت بيان كرد . و رسيدن به درجات انساني را براي هر دو ممكن دانست . در كسب ساير فضايل مثل علم نيز براي زن محدوديتي نيست اين گرايش زنان بزرگي را در عرصۀ علم و اخلاق و ... تربيت كرد .
در مورد حضور زن در اجتماع از نظر اسلام نيز ابتدا بايد بينيم كه اسلام چه از زن خواسته ، چه نخواسته ، از چه چيز منع كرده است . اسلام از زن دو نقش مادري و همسري را ميخواهد . مادر وظيفهاي را بر عهده دارد كه تنها از نقشهاي اجتماعي ديگر مهم تر است بلكه خلل در آن جامعه را به چالش ميكشد . همچنين مسئوليت تعليم و تربيت و حفظ بهداشت و درمان زنان مسئوليت مهمي است كه بر دوش زنان است . همچننين حضور در فعاليتهاي سياسي و تصميم گيري همچنين امر به معروف و نهي از منكر به منظور ساختن حكومتي بر اساس اسلام .
اسلام از زن حضور در جبهه جنگ را نخواسته همچنين تامين معاش . محدوديتهايي كه اسلام براي زن قائل شده است يكي فعاليتهايي كه با پوشش و موازين شرع منافات دارد و اموري كه به خانواده و نقش مادري زن لطمه ميزند .
1 - 4. پيشداوري و تصورات قالبي علاوه بر تعاملات اجتماعي بر سلامت جسماني و تواناهاي آنان اثر ميگذارد . مثلا تفاوت نگرش دربارۀ افراد مسن در جوامع شرقي و غربي مشهود است . در جوامع غربي در حدود پيري با تصورات قالبي منفي مثل كاهش توانايي شناختي و حافظه و نقصان سلامت همراه است . ولي در جوامع شرق يك مسن به عنوان شخص با تجربه شناخته ميشود . اين امر مثلا بر قدرت حافظه افراد مسن غربي تاثير گذاشته است .
1 – 5 . انواع تبعيض : امروز تبعيض هاي نژادي به اقليت رسيده است . البته امروزه پيشداوريهاي آشكار جاي خود را به پيشداوري هاي زيركانه داده است . كه انواع جديد آن بر 3 عنصر زير متمركز است .
1 – انكار وجود تبعيض نسبت به اقليتها .
2 – مخالفت با درخواست اقليت مبني بر برخورد عادلانه با آنها .
3 – ابراز نگراني از دادن مساعدتهاي خاص به گروههاي اقليت .
مواردي كه به تبعيضهاي جديدي انجامد امتيازات سهميهاي است كه آثار زيانباري بر آن فردي كه داراي زمينه قوي يا جنسي يا برخي جنبههاي هويت فردي دارند وارد ميسازد . چون باعث كاهش حرمت خود و اعتماد به نفس ميشود همچنين ساير همكاران با ديدي منفي و با پيشداوري به وي نگاه ميكنند . تبعا بر رفتارشان نيز تاثير ميگذارد .
ديگر تبعيض وارونه( Reverse Piscrimination ) است . يعني براي اقليت مزاياي بيش از ديگران قائل شدن . اين امر باعث تعارض بين انتظارات ترفيع واقعي و ترفيع كاذب ميشود . همچنين تلاش فرد براي كسب موفقيت را ميكاهد . همچنين رفتارهاي تبعيض آميز را توسعه ميدهد .
2 – ريشه ها و خواستگاههاي پيشداوري :
برخي آن را عادي ميدانند و برخي معتقدند بيزاري از ناهمانند( Unlike ) در وجود انسان نهفته است . اگر اين ريشه پيشداوري باشد كاملا نسبي است چون تعاولهاي بين نژادي بسيار گسترده است چون در كودكان پيشداوري وجود ندارد بايد گفت كه پيشداوري اكتسابي است از يادگيري اجتماعي ناشي ميشود . پديدآيي پيشداوري بيشتر از اين گزارش ناشي ميشود كه افراد مايلند به هنجارهاي گروه خود عمل كنند .
اساسي ترين عوامل بروز پيشداوري بايد منابع شناختي انگيزشي و اجتماعي را ذكر كرد .
2 – 1 . خاستگاه شناختي پيشداوري :
الف ) تصورات قالبي : مؤلفه مهم در پيشداوري است . تصورات قالبي مانند چهارچوب هاي شناختي ديگر تاثير فراواني بر نحوه پردازش اطلاعات ميگذارد . اولا سرعت پردازش را بالا ميبرد . ثانيا انسان را وا ميدارد به اطلاعات موافق با اين تصورات بيشتر توجه كند . و اطلاعات ناسازگار را نادرست بشمارد . تصورات قالبي يك ميانبر ذهني است كه خواه مثبت يا منفي ممكن است پيامد نامطلوبي داشته باشد . تصورات قالبي مثبت انتظار ما را از آن فرد فرد اعضاي گروه بالاتري دو باعث مخالفت ما با گروه رقيب ميشود .
تصورات قالبي از طريق تجارب شخصي يا والدين و معلمان يا اعضاي گروه يا رسانه شكل ميگيرد . همچنين فرهنگ كه در زبان و ادبيات و ... متجلي است آن را مستحكم تر ميكند.
اين تصورات زماني وارد ذهن ميشود كه علائم آشكار آن فعال شود مثل حضور عضوي از آن گروه يا كاربرد بر چسب هاي گروهي . برخي تصورات خود به خود وارد ذهن ميشود . تصورات قالبي تثبيت شدهاي مثل جنسيت در برخورد با افراد اولين چيزي كه نظرمان را به آن جلب ميكند اين است كه آن فرد از چه گروهي است . پس از آن تصورات قالبي وارد ذهن ما ميشود . هر چه علائم عضويت در يك گروه برجسته تر باشد يا اينكه نام آن گروه بيشتر در محاورات به كار رود زودتر تصورات مربوط به آن به ذهن فرا خوانده ميشود مثل نوع پوشيدن لباس و ...
ب ) نقش عواطف در تفكر مبتني بر تصورات قالبي : تاثيرات احساسات و تصورات قالبي نتقابل است . در تحقيقي دو گروه كه يكي جايگاه مثبت و ديگري جايگاه منفي داشت به موارد آزمون عرضه شد . اين نتيجه حاصل شد كه با ثابت نگه داشتن احساسات تصورات قالبي كاهش يافت . تصورات قالبي از طريق احساسات بيش از طريق باور تاثير ميگذارد . البته تصورات قالبي اثر خورده بر داوري اجتماعي از طريق عوامل شناختي و عاطفي هر دو اعمال ميكند .
ج ) تجانس برون گروهي ( Outgroup hemogeneitg ) و تمايز درون گروهي ( Ingroup differention ) : اعضاي گروههاي ديگر بيش از گروههاي خودي با هم شباهت دارند .
گرايش به مثابه دانستن اعضاي گروههاي ديگر را توهم تجانس برون گروهي و ميل به متفاوت دانستن اعضاي گروه خودي را (( تمايز درون گروهي )) مينامند . ضرب المثلي است كه مشت نمونه خواربار است . دليل اين تمايل يكي آگاهي ما نسبت به گروه خود ناآگاهي نيست به گروههاي ديگر است . دوم اين است كه برخي گروهها واقعا متجانس ترند مثل چيني ها در حالت چشم . و سوم اينكه هر چه گروهي نامطلوبتر باشد اين ميل بيشتر است چون با برداشت منفي كلي ما نسبت به گروه سازگارتر است . و هر چه گروه محبوب تر باشد . اعضاي آن گروه را نا متجانستر فرض كنيم چون با احساس مطلوبيت به آن سازگارتر است .
د ) طبقه بندي اجتماعي ( تاثير ما در مقابل آنان ) : مردم جامعه را به ما و آنان تقسيم ميكنند كه اساس چيزهايي مثل نژاد و قوميت و دين و ... است اين تقسيم بندي احساسات سازمانيافتهاي را دربارۀ گروه خود و گروه بيگانه شكل ميدهد . كه درباره گروه ما مثبت و درباره گروه ديگر منفي است . ما سعي ميكنيم رفتار مطلوب خود را دروني و پايدار و رفتار مطلوب گروه ديگر را بيروني و موقت ارزيابي كنيم .
علت اين تقسيم بندي و اين پيشداوري چيست ؟ افراد با همسان سازي يا اعضاي گروه خود به دنبال افزايش حرمت خودند و اين روند تا زماني ادامه دارد كه گروه خود را برتر از گروه رقيب بدانند . چون هر دو اين احساس را نسبت به هم دارند پيشداوري پديد ميآيد . تقسيم اجتماع به دو گروه متضاد زمينه را براي پيشداوري فراهم ميكند .
2 – 2 . خاستگاه اجتماعي پيشداوري :
الف ) رقابت به منبعي براي پيشداوري : گروهها براي كسب مزاياي مادي مثل مراتب بالاي اجتماعي شغل خوب و ... با هم ؟؟؟ ميكنند . اين رقابت زمينه پيشداوري را فراهم ميكند چون دو گروه يكديگر را دشمن هم ميدانند .
ب ) شرايط نامناسب اقتصادي : وقتي بر سر منافع كم ياب رقابت رخ دهد اعضاي گروهها يك ديگر را منبع ناكامي احتمالي محسوب ميكنند . اين نگرش ساده منفي به گرايش قوي و خشونت ميانجامد .
شرايط اقتصادي شاخصي براي ناكامي به حساب ميآيد . شرايط بد اقتصادي ناكامي را افزايش ميدهد همچنين خشونت را و شرايط خوب اقتصادي بلعكس .
ج ) منابع اقتصادي : گاهي پيشداوري منفي نسبت به يك گروه به دليل بهره كشي از آن است . پيشداوري منفي نسبت به سياهان به منظور برده داري آنها در آمريكا بود .
2 – 3 . خاستگاه انگيزشي پيشداوري : در برخي موارد ميتوان پيشداوري را پيامد وضعيت رواني دانست . برخي تبيين ها پيشداوري است . اشكالي كه بر اين نوع نظريهها وارد است اين است كه اولا حد ميان آن نتوانستهند نقش يادگيري اجتماعي و فرهنگ را به گونه قابل قبول تميز دهند . ثانيا به شرايط اجتماعي و شرايط اقتصادي و تاثير آنها توجه نكردهاند ثالثا اينكه پيشداوري در همه افراد به صورت يكسان وجود دارد كه اين نظر را نقض ميكند . البته ميتوان نقش ويژگيهاي شخصيتي را انكار كرد . گاهي پيشداوري براي ارضاي انگيزههاي رواني مانند دفاع از خود صورت ميگيرد . افرادي كه نسبت به مقام و ارزش خود احساس خطر ميكنند گاه با طرد ديگران از خود دفاع ميكنند .